به گزارش نمابه نقل ازتابناک، دیروز محمود احمدی نژاد در میان افکار عمومی حاضر شد تا اثبات کند که هنوز روحیه مسئولیت پذیری در دولت وجود دارد. صراحت لهجه وی و شجاعتش در بیان برخی مسائل قابل تقدیر است، اما باید پرسید چرا وی باز هم به شیوه خاص خود از بیان برخی مسائل جدی فرار کرد، بدون آنکه کمتر کسی متوجه آن شود؟
دیروز محمود احمدی نژاد در حالی در میان خبرنگاران و اصحاب رسانه و افکار عمومی حاضر شد که اخیراً بحرانی در بازار ارز و اقتصاد کشور به وقوع پیوسته و شایعات، اتهامات و آن گونه که رئیس جمهور خود اشاره کرد هجمه هایی علیه دولت شکل گرفته است. محور اصلی این گفتوگو و پرسش و پاسخ مسائل اقتصادی کشور بود و رئیس جمهور به نکاتی جالبی در آن اشاره کرد.
از دو جنبه میتوان به سخنان دیروز محمود احمدی نژاد نگاه کرد. مثبت و منفی سخنان رئیس جمهور نیازمند بررسی دقیقتر است تا بتوان به مخلصی از سخنان دیروز محمود احمدی نژاد در حوزه اقتصاد رسید.
«کمک» ترجیع بند سخنان رئیس جمهور
بگذارید ابتدا آنچه محمود احمدی نژاد پیرامون هجمه های شکل گرفته علیه دولت عنوان کرد را بنگریم. ابتدا باید گفت که نفس حضور وی در میان افکار عمومی آن هم در چنین اوضاعی، شایسته تقدیر است و دست کم این مطلب را به ذهن متبادر میکند که وی برخلاف تعدادی از همکاران خود و برخی سران سایر قوا، از پاسخ به سؤالات شانه خالی نمیکند. رئیس جمهور، با صراحت لهجه همیشگی خود مسائلی را بازگو کرد که شایان توجه بسیار بود.
یکی از مهمترین انتقادات رئیس جمهور به این مسئله بود که چرا همواره دولت مورد نقد و عتاب قرار میگیرد و آیا هیچ ارگان و نهاد دیگری در مسائل پیش آمده دخالتی ندارد؟ این پرسشی جدی است که باید به آن پرداخت؛ بدون شک سهم سایر نهادها از جمله مجلس، قوه قضائیه و حتی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در کشور در بحران بازار ارز قابل بررسی و انتقاد است.
محمود احمدی نژاد با اشاره به برخی از رسانهها، حتی سهم آنها را در این شرایط مورد اشاره قرار داد که البته هرچند به نظر بیشتر از روی گلایه بود اما، باز خود جای تأمل دارد. ترجیع بند سخنان رئیس جمهور پس از هر گلایه ای، کمک به دولت بود و اینکه همگان باید در کنار دولت برای مهار این وضعیت قرار بگیرند و در واقع وی این منظور را در سخنان خود میرساند که بسیاری بیرون از گود ایستاده و از دولت انتظار بهبود اوضاع را دارند.
بی هیچ شکی این بخش از سخنان احمدی نژاد واقعیتی اساسی را در پی دارد. مجلس و سایر قوا به اندازه دولت در این امر و این شرایط دخیل بوده و به همان اندازه باید مورد انتقاد قرار گرفته و تلاش کنند. هرچند شاید سهم دولت بیشتر، اما درصدی از وضع موجود به گردن سایر نهادهاست.
نکته دیگر اینکه شجاعت رئیس جمهور در بیان اثرگذاری تحریمها قابل ستایش است. در جایی که بسیاری از مسئولان و سران قوا سعی در کم اثر دانستن یا بیاثر نشان دادن تحریم ها دارند، سخنان صریح محمود احمدی نژاد در تاثیرگذاری تحریم ها بر اقتصاد کشور جای تشکر فراوان دارد. رئیس جمهور دیروز بسیار روراست و صادقانه در این مورد با افکار عمومی برخورد کرد.
امتناعهای مخصوص رئیس جمهور
اما رئیس جمهور دیروز در سخنان خود در حوزه اقتصاد فرارهای خاص خود را نیز فراموش نکرد. از جمله آنکه بحران فعلی در حوزه ارز اقتصادی نیست. بدون شک تا حد زیادی بحران اکنون یک بحران سیاسی است، اما زمینه بحران و ریشه اصلی آن را باید در سیاستهای اقتصادی دولت جستجو کرد.
بارها به این امر اشاره کردیم که اخلال در بازار ارز و طلا زمانی به وجود میآید که زمینههای آن قبلاً شکل گرفته باشد. دولت متأسفانه نباید سهم خود و تصمیمات اقتصادی خود را در بروز این بحران انکار کند. شاید یکی از پرسشهایی که دیروز محمود احمدی نژاد باید به آن پاسخ میداد، درباره صحت این امر است که آیا بانک مرکزی اکنون حساب دارندگان ارز صادراتی را با نرخ مرجع خریداری میکند یا خیر؟ و اینکه آیا دولت برای بیش از سه ماه بازار ارز را با ممنوعیت تخصیص ارز به واردات، مسافران و دانشجویان به تلاطم نینداخت؟ آیا پیش از این دولت نمیتوانست راهکارهای ارزی همانند اتاق مبادلات را با قبول همه ناکارآمدیها و اشکالاتش در دست اقدام قرار دهد تا نهایتاً دلار به بیش از 3500 تومان نرسد؟ اینها پرسشهایی است که رئیس جمهور به روشنی به آنها پاسخ نداد.
نکته جالب دیگر فراری بود که وی در پاسخ به حجم نقدینگی در جامعه انجام داد. وی با اشاره به اینکه ضریب نقدینگی یک نسبت است، میزان رشد نقدینگی در دولت خود را بسیار کمتر از سایر دولتها دانست. جدول زیر مقایسه شاخصهای پولی در سه دولت را تا سال 88 (ابتدای دولت دهم) نشان میدهد:
در دولت دهم نرخ رشد نقدینگی به این صورت است: در پایان سال 88 حدود 235 هزار میلیارد تومان، در سال 89 حدود 270 هزار میلیارد تومان، در سال 90 برابر با 352 هزار میلیارد تومان و طبق آخرین آمار گویا در سال 91 تاکنون این رقم از مرز 374 هزار میلیارد تومان نیز عبور کرده است.
هرچند محمود احمدی نژاد به درستی اشاره کرده که در دولتهای قبل نیز رشد نقدینگی اندک نبوده است، اما آیا این توجیهی برای افزایش نقدینگی در دولت وی است؟ آیا وی نیز علیرغم شعارهای مطرح شدهاش باید راه دولتهای قبل را شدید تر ادامه میداد؟
رئیسجمهور همچنین در خصوص دریافت معوقات بانکی گلایه کرد و گفت تأخیر 5 ساله در معوقات بانکی یکی از عوامل رشد نقدینگی است.
سؤال اینجا است که آقای رئیس جمهور! آیا شما با اجرای نادرست طرح هدفمندی یارانهها، تزریق پول در دست افراد به جای حمایت از تولید و افزایش غیرمستقیم و مستقیم فشار بر تولید و بالا بردن هزینههای صنعتگران، مجالی برای تولیدکننده و صنعتگر باقی گذاشته و توانی برای پرداخت معوقات در ایشان باقی گذاشتهاید؟ در جایی که تولید کشور با مشکل نقدینگی برای راهاندازی کارخانجات و پرداخت دستمزد کارمندان و کارگران خود روبهرو است، فشار بر تولید برای پرداخت معوقات آیا محلی از اعراب دارد؟ و از کدام منبع باید این معوقات پرداخت شود؟
از سویی آیا مگر شخص وزیر صنعت نبود که در مجلس پیشنهاد خوب تعویق دریافت بدهی تولیدکنندگان را در راستای حمایت از تولید داد؟! مهمتر اینکه آیا نقدینگی در جامعه مهمترین علتش معوقات بانکی است یا کسریهای مداوم بودجه در دولت شما که فشار بر بانک مرکزی را برای دادن وام و قرض به دولت و چاپ پول بدون پشتوانه افزایش میدهد؟ آیا تزریق یارانه در جامعه ارتباطی با افزایش نقدینگی ندارد؟!
نکته دیگری که رئیس جمهور دیروز به آن اشاره کرد، مورد افزایش درآمدهای نفتی در دولتهای نهم و دهم بود. محمود احمدی نژاد گفت که مگر همزمان با افزایش بهای نفت قمت کالاهای صنعتی وارداتی افزایش نمییابد؟ پرسش بسیار خوبی است. مسلماً همینگونه است. اما سؤال ما این است: آیا رئیس جمهور با طرح این پرسش رسماً و علناً ضعف ساخت اقتصادی کشور و خام فروشی نفت را صحه نگذاشته است؟
سؤال این است که چرا در دولتهای نهم و دهم با همه شعارهای جذابش، قدمی موثر در راستای قطع وابستگی به خام فروشی نفت انجام نشد؟ از سویی آیا به راستی دولت نمیداند که از سال 2008 اقتصاد جهانی در رکود به سر میبرد و شاخص تولیدات صنعتی و بهای این تولیدات افزایش چندانی نداشته، در حالی که طی چند سال گذشته اساساً بهای نفت به شکل افسارگسیختهای و در واکنش به مسائل ژئوپلیتیک و به ویژه کاهش قدرت دلار افزایش یافته است؟! اگر لازم است میتوان به وضوح و با عدد و رقم، میزان قدرت خرید ارز را در سالهای اخیر نشان داد تا فرار رئیس جمهور دقیقتر مشخص شود.
اما مهمترین اشاره رئیس جمهور به یک مسأله اصلی بود: نهادی از بانک مرکزی خواست که بهای ارز افزایش داده شود و اکنون همه از دولت میپرسند که چرا بهای ارز را افزایش داده است؟
ما فقط یک سؤال کوتاه در این مورد داریم: آیا پایین نگاه داشتن عمدی ارزش پول داخلی با کاهش ذاتی ارزش پول ملی تفاوتی ندارد؟ از نظر ما شاید آن نهاد منظور اول را برای حمایت از تولیدات داخلی در نظر داشته، شاید، اما آنچه امروز اصلاً با آن روبهرو شدهایم، کاهش ارزش پول ملی است، نه افزایش نرخ ارز!
آخرین پرسش: آیا کسی متوجه شد اساسا و دقیقاً برنامه دولت برای مهار وضعیت فعلی چیست؟
رئیس جمهور با شجاعت و صراحت، بسیاری از مسائل را مطرح کرد و با حضور در جمع افکار عمومی نشان داد که مسئولیت پذیری را به فراموشی نسپرده. اما خوب بود که به همان اندازه که درباره بسیاری از مسائل همچون تحریم و اثرات آن با شجاعت سخن گفت و بسیاری از مسائل را به گردن گرفت، به همان اندازه نیز از برخی مسائل فرار نمیکرد.