به گزارش نما، طرح تابستانه کتاب از نیمه تیر تا نیمه مرداد ماه در کتابفروشیهای سراسر کشور برگزار شد، در میان چند کتاب تألیفی پرفروش این طرح «سلام بر ابراهیم» نیز خودنمایی میکند، کتابی که توسط موسسه شهید ابراهیم هادی منتشر شده و در سالهای گذشته به عنوان یگکی از پرفروشهای بازار کتاب مطرح بوده است.
«سلام بر ابراهیم» کاری است از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی که در قالب زندگینامهای مختصر و با 69 خاطره درباره شهید بزرگوار و جاویدالاثر «ابراهیم هادی» منتشر شده است. این کتاب حاصل بیش از 50 مصاحبه با خانواده، یاران و دوستان آن شهید است. این اثر برای اولینبار در سال 88 منتشر شده و تاکنون همواره به عنوان یکی از کتابهای پرمخاطب در حوزه دفاع مقدس معرفی میشود.
«سلام بر ابراهیم» تلاش دارد تا از گذر خاطرات و گفتههای دیگران، شخصیت ابراهیم هادی را به عنوان یکی از شهدای هشت سال دفاع مقدس به مخاطب معرفی کند. در این راه، کتاب با استفاده از بیانی داستانگونه بر روایتهای کتاب جذابیت بخشیده است.
موسسه شهید ابراهیم هادی یک موسسه مردمنهاد است که کار خود را با جمعآوری خاطرات این شهید آغاز کرده و امروز بیش از 60 عنوان کتاب با موضوع شهدای کمتر شناخته شده دفاع مقدس و مدافع حرم منتشر کرده است. موسسهای که فعالیتش مصداق بارز آتش به اختیارهاست، آتش به اختیارهایی که در شهرستانهای مختلف خاطرات شهدا را گرداوری کرده و سرگذشت آنها را برای مخاطبان نسل جوان خواندنی میکنند.
به بهانه پرفروش شدن کتاب در طرح تابستانه و آغاز ترجمه انگلیسی و عربی آن، تسنیم در میزگردی به گفتوگو با محسن عمادی مسئول این گروه فرهنگیو زهره هادی خواهر شهید پرداخته است. عمادی در بخش نخست این گفتوگو که پیشتر منتشر شد، خود را نماینده یک گروه معرفی میکند، گروهی که اعضای مختلفی در شهرستانهای ایران دارد و همه موفقیت خود را تاکنون مدیون شهید هادی میداند. بخش نخست این میزگرد را اینجا ببنید.
بخش دوم این گزارش به گفتوگو با زهره هادی خواهر شهید اختصاص دارد، خواهری که بیش از سایر خواهران و برادران دیگر به او نزدیک بوده است. وی در این گفتوگو به اتفاقاتی که پس از شهادت برادرش رخ داده است اشاره میکند، مشکلاتی که در طول این سالها تنها با درسهایی که از برادر شهیدش گرفته بر آنها فائق آمده است. متن این گفتوگو به شرح ذیل است:
در کتاب به این اشاره داشتید که پس از شهادت ابراهیم به شدت تحت تاثیرقرار گرفتید چه رابطه ای بین شما خواهر و برادر وجود دارشت و چه اندازه در زندگی خود از شهید تاثیر گرفتهاید؟
من کوچکتر از ابراهیم بودم و نسبت به خواهر و برادران دیگر زمان بیشتری میتوانستم این زندگی را رصد کنم، چون کوچکترین فرد خانواده بودم و خاطرات جالبی از جوانی ابراهیم داشتم. جوانی 15 ساله با اعتقادات قوی. آن زمان الگوگیری بحث مطرح و مهمی در جامعه و خانواده ما بود. ابراهیم برای ما الگوی زندهای است که در زمان حیاتش کمتر به این جنبه او توجه داشتیم اما این الگو اکنون برای ما سازنده است ما آن سالها درسها را گرفتیم اما امروز این درسها را پس میدهیم، پیامهای اعتقادی و پیامهایی که درباره حجاب به خانواده میداد همه در سالهای بعد از شهادتش به کار ما آمد.
او بسیار بر خانواده تاکید داشت و میگفت، اگر خانواده را بسازیم جامعه را ساختهایم، جمله ای که او آن روزها میگفت، این روزها اصول و روش اجتماعی شده است.
ابراهیم روز به روز دست ما را در سختترین مصائب و مشکلات گرفته، گاهی وقایعی پیش میآید که ما در حکمت آن میمانیم، برای من جالب است که در بین این همه شهید، ابراهیم این اندازه محبوب شده است؟ الان شهید حججی هم همین مشخصات را دارد، بسیاری در سوریه شهید شدند، اما محسن حججی در دو روز شد شهید حججی، خدا الگوسازی میکند. ابراهیم هادی نیز در زمان خود چنین بود، تاریخ اسلام ورق میخورد و اگر ما زمان ائمه را درک نکردیم، دفاع مقدس جرقهای بود برای ما که برخی آن را گرفتند و برخی باز هم خود را بخواب زدند. اکنون جریان دفاع از حرم هم جرقهای دیگر است تا از این قافله جا نمانیم.
پس از انتشار کتاب و مطالعه آن چه حسی داشتید؟ بازخوردهایی که از اطرافیان میدیدید چگونه بود؟
وقایع و خاطراتی که در کتاب مطرح شده عین واقعیت است، برای من شخصیت ابراهیم مسجل بود. ابراهیم در عملیات فتح المبین زخمی شده بود. یک ماه در بیمارستان و منزل بستری شده بود و در آن زمان ما با بسیاری از همرزمان و دوستان او که در این کتاب به شرح خاطرات پرداختند، آشنا شدیم، ما ابراهیم را می شناختیم اما نخواستیم ویژگیهای او را بازگو کنیم، اما خدا خواست تا ابراهیم را همه بشناسند.
کتاب در سالهای پس از انتشار پرفروش شد و مخاطبان بسیاری در نسل جوان داشت فکر میکنید دلیلش چه بود؟
ابراهیم اصلا دوست نداشت مطرح باشد. همیشه دوست داشت گمنام باشد، بعد از 25 سال گمنامی، جرقهای زده شد و خوابی که «محسن عمادی» دید و برنامهریزی برای نوشتن خاطرات ابراهم شد، کار خدا بود، خدا خواست این شهید گمنام نیازهای نسل امروز را برآورده کند، درسهایی که رفتار و گفتار ابراهیم در سالهای دور داشت برای نسل امروز بسیار ضروری است. ابراهیم با قشر خاصی دوست نبود، با همه دوست بود، همه را به خود جذب میکرد. ابراهیم به سراغ کسانی میرفت که اعتقاد چندانی نداشتند، اما پس از مدتی با ابراهیم همراه میشدند.
ابراهیم دچار افراط و تفریط نبود، زمانش به تفریح، ورزش، عبادت و ... تقسیم میشد، اگر جوانان ما هم امروز از هر چیزی به اندازه استفاده میکردند، بسیاری از مشکلات حل میشد.
کرامات زیادی از شهید ابراهیم هادی در سالهای اخیر دیده شد، برای خانواده نیز چنین کراماتی پیش آمده است؟
به نظر من نباید بگوییم، اما ما موارد زیبایی دیدهایم. برای نمونه من معمولا ایام نوروز توفیق حضور در اردوهای راهیان نور را پیدا میکنم، امسال نیز رفتم منطقه فکه و از کانال فکه بازدید میکردم، داشتم با ابراهیم صحبت میکردم، تصور میکردم ابراهیم را که در آن قسمت مشغول به فعالیت است، گفتم ابراهیم تو مهمان نوازی ببین دوستانت چقدر آمدهاند. همانجا به ما گفتند، امروز کانال قرار است، باز شود شما بروید پایین.
وقتی از کانال آمدیم بیرون بستههای فرهنگی به نیابت از همه شهدا درست کرده بودند و گفتند ببنید کدام شهید، شما را دعوت کرده است؟ من اتفاقی یک بسته فرهنگی را برداشتم و دیدیم بله، بسته متعلق به ابراهیم است و دیدم امسال هم ابراهیم خودش من را دعوت کرده است.
ما موافق بزرگ جلوه دادن شهید نیستیم، حتی خواستند خیابانی به نامش کنند، ما موافقت نکردیم. از ما خواستند آزمایش «دی.ان.ای» دهیم، اما ما موافقت نکردیم؛ چون وقتی خود ابراهیم خواسته گمنام باشد و با این گمنامی شاد است، چرا ما باید شادیاش را از بین ببریم.
منبع: تسنیم