به گزارش نما، هفته گذشته رهبر انقلاب اسلامی در جمع طلاب و روحانیون دو نکته را در مورد انقلاب اسلامی بیان کردند؛ یکی اینکه انقلاب اسلامی را نباید به عنوان یک واقعه تاریخی صرف در نظر گرفت که رخ داده و به پایان رسیده است و دوم اینکه ما هنوز به مرحله دولت اسلامی نرسیدیم و دولت اسلامی هنوز تحقق نیافته است. این دو نکته این سؤال مهم را دوباره قابل بحث میکند؛ نسبت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی چیست؟ پاسخ به این سؤال از این جنبه ضرورت دارد که روشنگر بسیاری از ابهامات دیگر است. آیا مخالفت با برخی از اقدامات و سیاستهای دولتهای جمهوری اسلامی به معنای ضدانقلاب شدن است؟ آیا تمام مسوولان جمهوری اسلامی اعم از دولتمردادن، قضات و نمایندگان مجلس، مقدس و ارکان و استوانههای انقلاب هستند؟ آیا وجود فقر و فساد و تبعیض در جمهوری اسلامی نشان از نادرست بودن آرمانهای انقلاب اسلامی نیست؟
اغلب مردم و غیر متخصصان، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را یکسان میانگارند. یعنی هیچ تفاوتی میان این دو قائل نمیشوند. البته این نگاه غیردقیق و عوامانه آسیبهای بسیار زیادی دارد. مثلاً تمام اقدامات و رفتارهای مسوولان جمهوری اسلامی، به انقلاب ارتباط داده میشود. بنابراین اگر اشتباهی از یکی از مسوولان سر بزند کسانی که انقلابی هستند نقد و اعتراض را جایز نمیدانند، زیرا معتقدند که این تضعیف انقلاب است. از طرف دیگر مخالفان انقلاب نیز این خطا را به انقلاب اسلامی نسبت داده و زبان به دشنام و ناسزاگویی به انقلاب باز میکنند. این هردو اشتباه است.
در مقابل یکسان پنداری انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، عده اندکی نیز رابطه میان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را به کلی یا تا حد زیادی منتفی میدانند. به اعتقاد آنها انقلاب اسلامی هیچ نسبتی با جمهوری اسلامی ندارد. این افراد به رغم کم شمار بودن، طیفهای وسیعی از افکار سیاسی را شامل میشوند و به جز سلطنت طلبان، تقریباً تمام گروههای سیاسی معارض جمهوری اسلامی را در بر میگیرد. وجه مشترک همه این افراد این است که انقلاب اسلامی مردم ایران را پذیرفتنی و صحیح میدانند، اما معتقدند که از یک مقطعی به بعد جمهوری اسلامی دچار انحراف شده است. این مقطع تاریخی زمانی است که این گروه سیاسی جایگاه خود را در جمهوری اسلامی از دست داده است. مارکسیستها، منافقین، نهضت آزادی و... از این دستهاند. حتی فتنه گرانی که در سال 1388 علیه جمهوری اسلامی دست به شورش و آشوب زدند، معتقد بودند که برای بازگرداندن جمهوری اسلامی به مسیر انقلاب اسلامی دست به کار شدهاند و به همین دلیل از دوران طلایی حضرت امام؟ره؟ سخن میگفتند و کاریکاتور وار از سبک مبارزاتی انقلاب اسلامی و تقلید میکردند.
واقعیت این است که هیچ یک از این دو نگاه عمیق و دقیق نیست. برای رسیدن به یک تبیین درست از انقلاب اسلامی، لازم است به مفهوم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی توجه کرد. «انقلاب اسلامی» یک اندیشه است و همه مؤلفههای یک گفتمان و اندیشه را داراست. انقلاب اسلامی را نباید یک رخداد تاریخی در نظر گرفت که در22 بهمن 1357 به پایان رسیده است. زمانی که انقلاب اسلامی را یک اندیشه در نظر بگیریم نه یک رخداد زمانمند، در این صورت این اندیشه میتواند در طول تاریخ جاری شده و دارای شاخصهایی باشد که نشان دهد چه میزان به انقلابی بودن نزدیک یا دور هستیم؛ اما جمهوری اسلامی یک نظام حکومتی است که برآمده و نتیجه انقلاب اسلامی است. زمانی که انقلاب اسلامی متولد شده و به عنوان یک اندیشه کارآمدی خود را نمایان کرد، برای تحقق این اندیشه و تفکر یک نظام سیاسی تأسیس شد که جمهوری اسلامی نام گرفت. بنابراین جمهوری اسلامی مولود و نتیجه زمینی شدن اندیشه و تفکر انقلاب اسلامی است.
در طول این سالها جمهوری اسلامی گاهی به انقلاب اسلامی نزدیکتر شده و گاهی نیز دورتر و البته ارتباط این نظام سیاسی با انقلاب اسلامی قطع نشده است. نهادی که این ارتباط را حفظ کرده، رهبری انقلاب اسلامی است که تا حد ممکن هویت انقلابی جمهوری اسلامی را حفظ میکند. نکته قابل توجه این است که در قانون اساسی ما رهبر انقلاب اسلامی داریم نه رهبر جمهوری اسلامی و این خیلی معنی دار است. انقلابیون و رهبر انقلاب اسلامی حق دارند و باید نسبت به روندهای جاری در جمهوری اسلامی منتقد و مطالبه گر باشند. روسای جمهوری اسلامی باید پاسخگوی کاستیها و اشکالاتی باشند که در جامعه به وجود آمده و منجر به فساد و تبعیض و ناکارآمدی شده است. باید ریشههای این اشکالات جستجو و برطرف شود تا جمهوری اسلامی بتواند آرمانهای انقلاب اسلامی را تحقق ببخشد. البته رهبر انقلاب اسلامی تأکید کرده بودند، آن نقاطی که جمهوری اسلامی از «انقلاب اسلامی» فاصله گرفته دچار آسیب شده است و اتخاذ سیاستها و رفتارهای انقلابی میتواند بسیاری از مشکلات جمهوری اسلامی را کاهش دهد.
منبع:صبح نو