به گزارش نما به نقل از فرارو، جانشین رئیس سازمان اطلاعات سپاه گفت: حصر سران فتنه با درخواست رئیس قوه قضائیه در شورای عالی امنیت ملی مطرح شد و حتی یک نفر هم با آن مخالفت نکرد.
سردار حسین نجات جانشین رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران طی سخنانی در جمع مسئولان بسیج دانشجویی کشور به تشریح موضوع حوادث سال 88 و اقدامات منتهی به حصر پرداخت. گزیده اظهارات او را به نقل از فارس در ادامه میخوانیم:
از چند ماه قبل یک جریان سازماندهی شده و یک کمیته برای احیای جریان فتنه و ملتهب کردن فضای سیاسی کشور تشکیل شده که میخواهد جای متهم و مدعی را در موضوع فتنه عوض کند، ما معتقدیم که فتنه جنایات بزرگی را مرتکب شد، امنیت ملی را خدشهدار کرد و در مردم ایجاد انشقاق نمود، دشمنان خارجی ما را امیدوار نمود. و حالا میخواهند از موضع طلبکار، نظام را بدهکار نشان دهند.
آنها برنامه مفصلی برای چند ماه آینده دارند، من در این سخنان در چند سرفصل به موضوع فتنه و نحوه برخورد نظام با این افراد خواهم پرداخت.
به گفته حضرت آقا، فتنه 88 یکی از بزرگترین چالشهای ایجاد شده برای نظام بود که حتی از جنگ تحمیلی و یا فتنه منافقین در خرداد سال 60 هم بالاتر است.
شاید تعداد زیادی از علت حصر و یا روال قانونی آن مطلع نباشند، همه اسناد میگوید اردوکشیهای خیابانی در جریان فتنه از قبل طراحی شده بود و طبق اطلاعاتی که ما داشتیم، در جریان فتنه اتاقهای فکری تشکیل شد و این طور برنامهریزی کردند که اگر ما در انتخابات پیروز شویم و هوادارانمان در خیابان باشند، میتوانیم مطالبات دیگر را مطرح کنیم و اگر در انتخابات شکست خوردیم، باید با مطرح کردن تقلب در انتخابات، خواستار ابطال شویم و وقتی این خواسته محقق شد، در واقع پیروزی ما است و میتوانیم مطالبات بعدی را هم مطرح کنیم.
در آن مقطع یک جزوه 40 صفحهای به عنوان سند «تأملات راهبردی حزب مشارکت» در دفتر این حزب با آرم آنها به دست آمد که حاوی راهکار عبور از حکومت به اصلاح آنها توتالیتر به دمکراتیک اسلامی بود که چطور میتوان با استفاده از تجربه انقلابهای مخملی در دیگر کشورها جریانی را علیه حاکمیت ایجاد کرد، نارضایتیها را گسترش داد و اعتراضات مدنی را به وجود آورد.
از مدتها قبل از آن، مجموعه جلساتی در دفتر مهندس موسوی برگزار میشد و در این جلسات در خصوص راهکار عبور از حکومت مبتنی بر ولایت فقیه بحث کردند و بعدها که افرادی دستگیر شدند، صورت جلسات آنها به صورت تایپ شده در اختیار ما قرار گرفت.
سعید حجاریان در یک سخنرانی گفته بود اگر در جریان تحصن نمایندگان در مجلس ششم، ما 10 هزار نفر در کف خیابانها داشتیم میتوانستیم به خواستههایمان برسیم. حجاریان در این سخنرانی می گوید جریان انقلاب دارای شبکه اجتماعی و یک سازمان رأی به نام بسیج است و ما فاقد آن هستیم. لذا از سال 87 تصمیم گرفتند مشابه آن را ایجاد کنند و آقایان امینزاده و تاجزاده مسئول تشکیل این شبکه شدند و پیامد آن تشکیل ستاد رأی 88 شد که طی آن یک شبکه اجتماعی خوشهای تشکیل دادند.
یکی از متهمین در اعترافات خود اذعان کرد که این شبکه فقط در تهران تعداد قابل توجهی عضو داشت و قرار بود این شبکه در شهرستانها هم گسترش پیدا کند.
علت اینکه فتنه بیشتر در تهران بود و خیلی به شهرهای دیگر سرایت نکرد، این بود که اگرچه آنها در شهرهای محدودی توانسته بودند سازمان رأای را ایجاد کنند اما نتوانستند این شبکه را در دیگر شهرها گسترش دهند.
آنها برای آزمایش و تست این شبکه یک هفته قبل از انتخابات فراخوانی دادند و به عنوان حمایت از یک کاندیدا تلاش کردند تا یک زنجیره انسانی به اصطلاح خودشان از میدان راهآهن تا تجریش تشکیل شود. و این سازماندهی را در صحنه عمل آزمایش نمایند.
اینها از آذرماه سال 87 شروع به ایجاد تشکیک در سلامت انتخابات کردند و گفتند قرار است در انتخابات تقلب شود. آقایان مرعشی، آرمین، هاشمی رفسنجانی، کروبی، سلامتی و نبوی از جمله کسانی بودند که در سخنرانیهایشان متعرض تقلب در انتخابات شدند و در انتخاباتی که قرار بود شش ماه برگزار شود تشکیک کردند و برای همین یک ستاد صیانت از آرا به ابتکار آقای بهزاد نبوی با مسئولیت علیاکبر محتشمیپور تشکیل شد.
مقام معظم رهبری در فروردین سال 88 در سخنرانی مشهد به این امر اشاره کرده و فرمودند در حالی که چند ماه به انتخابات مانده برخی به دنبال ایجاد تشکیک در سلامت انتخابات و مأیوس کردن مردم هستند.
یک سناریوی دیگر این بود که وضع کشور را بحرانی نشان دهند و به مردم تلقین کنند که اگر قرار است کاری بکنیم، باید ابتدا کشور را از بحران نجات دهیم.
وقتی هنوز انتخابات در روز 22 خرداد در حال انجام بود، در ساعت پایانی شب، در حالی که رأیگیری هنوز ادامه داشت، مهندس موسوی مصاحبهای کرد و گفت طبق اطلاعاتی که به من رسیده، رأی مردم به اینجانب است و خود را پیروز انتخابات دانست و تأکید کرد اگر اتفاقی غیر از این رخ دهد غیرقابل قبول خواهد بود و من از حقوق مردم دفاع خواهم کرد و سپس خطاب به مردم اظهار داشت که خود را برای برگزاری جشن پیروزی او آماده کنند این درحالی بود که هنوز شمارش آرا شروع نشده بود.
آقای مهندس موسوی ظهر روز شنبه فردای انتخابات، بیانیهای داد و بعد از آنکه نتایج اولیه اعلام شده بود به این نتایج اعتراض کرد و گفت من تسلیم این صحنهآراییهای خطرناک نمیشوم و اظهار داشت که به چیزی کمتر از ابطال انتخابات راضی نیست.
در همه بیانیههای بعد از آن، و بیانیه هایی که از سوی حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، کارگزاران، مجمع روحانیون مبارز و یا افرادی مثل خاتمی، موسوی و کروبی صادر میشد همه مبنی بر متهم کردن نظام به تقلب در انتخابات بود و همه خواهان ابطال آن بودند.
موسوی و کروبی بدون مجوز وزارت کشور از مردم درخواست کردند که روز 25 خرداد از ساعت 3 عصر از میدان انقلاب تا میدان آزادی راهپیمایی کنند که این راهپیمایی مفصل هم بود.
آنهایی که در بین جمعیت و شاهد نحوه حضور جمعیت بودند مشاهده می کردند راهپیمایی کاملاً سازماندهی شده است. در برخی چهارراهها افرادی با پرچم و یا بازوبند سبز حضور داشتند و شعارها و نحوه اعتراضات را سامان می دادند گرچه بخش عمده ای از تظاهر کنندگان مردم عادی تهران که به میرحسین رأی داده و تحت تاثیر فضاسازی های میرحسین در اعتراض به تقلب به خیابان ها آمده بودند لیکن حضور شبکه سازماندهی شده در این جمعیت کاملا ملموس بود.
طبق برآورد ما در آن روز حدود 450 تا 500 هزار نفر به خیابانها آمدند که عناصر ضد انقلاب با سوء استفاده از این تجمع به پایگاه بسیج در میدان آزادی حمله کردند و آن را آتش زدند و تعدادی کشته شدند. این اردوکشیها در روزهای بعد هم البته با جمعیت به مراتب کمتر ادامه داشت و در تمامی آنها موسوی و کروبی حضور داشتند و برای راهپیمایان سخنرانی هم کردند. این درحالی بود که برای هیچ کدام از این تجمع ها و اردوکشی های خیابانی بر خلاف قانون مجوز دریافت نکرده بودند و قانون مصوب مجلس شورای اسلامی راه های قانونی اعتراض به نتیجه انتخابات یا تقلب ادعایی را مشخص کرده بود لیکن فتنه گران بر خلاف قانون از آن مسیر استفاده نکردند و این نشان می دهد که قصد آنها اعتراض و احقاق حق نبود بلکه تقلب اسم رمزی بود برای ایجاد شورش و ناآرامی اجتماعی.
در این راهپیماییها و راهپیمایی 30 خرداد حدود 37 نفر کشته شدند، در همین جریانات بود که دهها اتوبوس به آتش کشیده شد، دهها بانک آتش زده و غارت شد و به دهها مؤسسه و نهاد حمله شد و خیابانها را نیز به آتش کشیدند.
رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه 29 خرداد از موسوی و کروبی و همینطور افراد دیگر مثل هاشمی و ناطق و دیگران تجلیل کردند و به نحوه مناظرهها و سخنان ساختارشکنانه کاندیداها انتقاد کردند و از همه خواستند که طوری رفتار نشود که کشور به آشوب کشیده شود و خواستار پایان دادن به اردوکشیهای خیابانی شده و فرمودند اگر کسی اعتراضی دارد از مجاری قانونی اقدام کند و البته تأکید کردند اگر عدهای تصور میکنند با تهدید و ارعاب، نظام زیر بار رفتار خلاف قانون میرود باید بدانند که اینطور نخواهد شد.
فردای آن روز مهندس موسوی اطلاعیه دیگری داد و به طور غیر مستقیم سخنان رهبری را نقد و نقض کرد و به رویه خلاف قانون و تحریک احساسات عمومی خود ادامه داد.
در 30 خرداد طبق دعوت قبلی مجمع روحانیون مبارز، قرار بود راهپیمایی غیر قانونی دیگری برگزار شود البته مجمع روحانیون دیرهنگام و زمانی که بسیاری در خیابانها آمده بودند اطلاعیه خود را منتفی کرد. این راهپیمایی غیر قانونی به دنبال نهی رهبری حجم حضور افراد به یک دهم راهپیمایی قبل تقلیل یافته بود، از همان اول با نیروی انتظامی درگیر شدند و مسجد لولاگر را به آتش کشیدند و تعدادی از نیروهای بسیج، ناجا و مردم شهید شدند.
بیشترین کشتهها در روز 30 خرداد 88 که بیشترین حضور عناصر ضدانقلاب را همراه داشت، اتفاق افتاد، علیرغم این اتفاقات، فردای آن روز مجدداً موسوی و کروبی بیانیه دادند و به نیروهای نظامی و انتظامی به دلیل برخورد با مردم اعتراض و از اقدامات غیرقانونی صورت گرفته معترضین تجلیل کردند.
ادامه دادن به این روند تا روز قدس و یا 13 آبان و در مقاطع دیگر موجب شد که دشمن احساس کند که میتواند در داخل به برخی افراد تکیه کرده و برنامههای خود را پیش ببرند.
در همان مقطع ارسی سفیر آمریکا در بحرین گفت تحت هر شرایطی حمایت از اصلاح طلبان در ایران جزو سیاستهای اصلی اوباما خواهد بود. آمریکا قصد دارد همزمان با تشدید تحریمها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت رسمی علنی و گسترده از موسوی و خاتمی وسعت بخشد. چراکه هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریانهای طرفدار غرب در ایران کارساز نیست.
نتانیاهو هم در جریان این اتفاقات اظهار داشت که معترضین در داخل ایران امیدهای ما هستند و در همین مقطع بود که رهبر معظم انقلاب از این افراد خواستند تا خطشان را از دشمن جدا کنند اما این اتفاق نیفتاد و سران فتنه به جای جدا کردن خطشان از دشمن، چهرهها و نهادهای انقلاب را منکوب کرده و در بیانیهشان به نهادهایی مثل شورای نگهبان، قوه قضاییه، رئیس جمهور، سپاه، بسیج، نیروی انتظامی حمله کرده و آنها را به دیکتاتوری و انجام اعمال خلاف قانون متهم کردند.
بلافاصله بعد از همین حوادث بود که تحریمها علیه کشورمان بیشتر شد و برای مثال قانون جامع تحریمها در کنگره آمریکا 2010.10.1 یعنی تنها چند ماه پس از فتنه تصویب شد. اتحادیه اروپا تحریم خود را برای مقابله با سرمایهگذاری ایران در حوزههای نفت و گاز و بیمه در ماه اوت 2010 تصویب کرد و تحریم دیگری هم از ماه می 2011 شروع شد و اتحادیه عرب هم جلسهای در عربستان گذاشت که از طرف فتنهگران، علیرضا نوریزاد و عطاءالله مهاجرانی در این جلسه شرکت کرده و قرار شد 18 میلیون دلار به مخالفین نظام کمک شود. کنگره آمریکا هم تصویب کرد 60 میلیون دلار برای ایجاد فضای باز سیاسی در ایران و کمک به شبکههای اجتماعی و مقابله با فیلترینگ در فضای مجازی منظور شود.
در جریان همین آشوبها بود که ما از تمامی گروهکهای ضدانقلاب حتی منافقین، هواداران چریکهای فدایی خلق، بهائیان و... افرادی را بازداشت کردیم و در میان آنها زنهای بدنامی بودند که هر کدام چند بادیگارد داشتند. اینها به میان مردم میآمدند از وقایع فیلم میگرفتند، در خانههایشان استودیوهای مجهز داشتند و از آنجا فیلمها را برای رسانههای غربی و برخی مراکز دیگر در خارج ارسال میکردند.
در جریان این آشوبها تعدادی افراد وابسته به سفارتخانههای خارجی هم بازداشت شدند و در واقع باید اینطور گفت که همه گروهکهایی که از اقدام علیه نظام در طول سالین اخیر مأیوس شده بودند فکر کردند که میتوانند از فرصت به وجود آمده برای سوار شدن بر موج استفاده کنند و لذا نقش آفرینی کردند.
افراد به صورت سازماندهی شده به خیابان آمده بودند و علنی روزهخواری میکردند و شعار ساختار شکن میدادند، اما فردای آن روز موسوی و کروبی از آنها حمایت کردند.
من خودم در جریان وقایع آن روز با لباس مبدل ناظر صحنهها بودم و حتی مجروح هم شدم. افراد در آن روز با سوت و کف و هلهلهکنان به خیابان آمدند و حرمت روز عاشورا را شکستند، هر انسان دینداری از دیدن این صحنهها که عدهای ضدانقلاب به مقدسات مردم توهین میکرد و حتی خیمه عزاداری امام حسین(ع) را آتش زدند، متاثر میشد.
معمولاً در دهه اول محرم در دانشگاه تهران مراسم عزاداری تا ظهر با مداحی سعید حدادیان و سخنرانی علیرضا پناهیان برگزار میشود، وقتی آشوبگران به خیابان آمدند، من با آقای حدادیان تماس گرفتم و ایشان هیات خود را بصورت دسته عزاداری وارد خیابان انقلاب کرد. وقتی این جمعیت زیاد به میدان آمد و فتنهگران و عناصر ضدانقلاب آنها را دیدند، صحنه را ترک کردند.
من در آن مقطع در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بودم. رهبر معظم انقلاب پیام دادند که تصور نکنید آنهایی که خیمه عزاداری امام حسین(ع) را آتش زدند جزو فتنهگران هستند اینها ضدانقلابند و نباید این دو گروه را با هم قاطی کرد و تمام سعیشان بود که جریان فتنه را از ضدانقلاب جدا کنند. اما باز هم فردای آن روز موسوی و کروبی اطلاعیه دادند و اهانتکننده به امام حسین(ع) را افرادی خداجو معرفی کرده و به نیروهای انتظامی و نظامی حمله کردند.
برخی افرادی که به خیابان آمده بودند واقعاً فکر میکردند تقلب شده است چرا که در تهران رأی مهندس موسوی از احمدینژاد بیشتر بود و شاید همین هم امر را بر او مشتبه میکرد. در حالی که رأی احمدینژاد در شهرهای دیگر بیشتر بود.
اگر ما در گذشته با دشمن خارجی و یا منافقین درگیر بودیم الان میدیدیم که در خیابان مثلاً یک خانواده مذهبی به نفع موسوی تظاهرات میکند. اما آن جمعیت 25 خرداد بعد از سخنرانی رهبری در نماز جمعه 29 خرداد به کمتر از یک دهم در روز 30 خرداد رسید و در روز عاشورا جمعیتی که سوت و کف میزد بیشتر از نوع ضدانقلاب و سلطنتطلبها بودند که متاسفانه مهندس موسوی آنها را مردم خداجو نامید.
طبق نظرسنجیهایی که ما بعد از انتخابات داشتیم، آرای مهندس موسوی از 33 درصد در روز 22 خرداد به موازات اقدامات ساختارشکنانهاش ریزش میکرد و بعد از 9 دی به کمتر از 9 درصد رسید و این عدد هم در جمهوری اسلامی طبیعی است.
اگر این اتفاقات در زمان حیات امام(ره) میافتاد ایشان فتنهگران را باغی و این کارها را شورش علیه حکومت میدانستند و حکم باغی هم در اسلام معلوم است و امام(ره) هیچگونه مماشاتی نمیکردند که کسی علیه قانون یا شورای نگهبان مردم را دعوت به راهپیمایی کند. مقام معظم رهبری بدلیل اینکه اولا این افراد مدعی خط امام بودند و ثانیا با فتنهانگیزی توانسته بودند فضا را غبارآلود کرده و بعضی از خواص را منفعل کنند مصلحت ندیدند به روش امام برخورد کنند. خود ایشان در جایی فرمودند اگر امام بود طور دیگری با اینها برخورد میکرد.
حرف ما این نیست که کسی نگوید در انتخابات تقلب شده است یا به نتایج انتخابات اعتراض نکند، اما برای اعتراض مجاری قانونی و سازوکار قانونی وجود دارد ودر تمام دنیا نیز برای این اعتراضات مجاری قانونی یا دادگاه قانون اساسی وجود دارد، در کشور ما هم شورای نگهبان مسئول رسیدگی به اعتراضات است و افراد باید مدارک و مستندات خود را به آنجا ارائه میدادند همانطور که در انتخابات اخیر یکی از کاندیداها اظهار داشت برخی تخلفات و یا تقلب در انتخابات صورت گرفته و اعتراض خود را به شورای نگهبان منتقل کرد و این شورا هم بعد از بررسی اعلام کرد که اگرچه برخی تخلفات رخ داده اما به گونهای نبود که در نتیجه انتخابات تأثیر بگذارد.
همان دولت (دولت احمدی نژاد) که انتخابات سال 88 را برگزار کرد، در سال 92 انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کرد و آقای روحانی با 50.7 درصد به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و از 7دهم درصد آرای مردم حفاظت کرد.
ما آن شب در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بودیم. اواخر شب وزارت کشور گفت آرا بسیار به هم نزدیک است و ممکن است انتخابات به دور دوم کشیده شود اما فردای آن روز دیدند که روحانی 7دهم درصد رأی بیشتر آورده است. حالا اگر آن دولت در سال 88 چنین تقلبی میتوانست بکند در سال 92 نمیتوانست 7دهم درصد آرا را جابهجا کند تا انتخابات به دور دوم برود؟
البته بعداً بسیاری از آنها اذعان کردند که تقلب در انتخابات ممکن نیست. رهبری هم در 26 خرداد 88 جلسهای گذاشتند و نمایندههای کاندیداها را به حضور پذیرفتند که از طرف آقای کروبی، آقای الویری و یک نفر دیگر و از طرف مهندس موسوی، آقایان آخوندی و بهشتی در این جلسه حضور پیدا کردند و نمایندگان آقای احمدینژاد و آقای رضایی و شورای نگهبان و وزارت کشور هم بودند. در همین جلسه نماینده مهندس موسوی گفت من معاون وزیر کشور بودهام و میگویم تقلب در این سطح ممکن نیست و اظهار داشت که اعتراض ما به مهندسی انتخابات است و نماینده آقای کروبی هم گفت اعتراض ما به تایید صلاحیت آقای احمدینژاد است.
یکی از اعضای مرکزیت حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی که از صحنهگردانان اصلی اعتراضات 88 بود و تندترین بیانیهها را میداد، در جریان بازداشت خود طی مصاحبهای گفت از نظر من که پیش از این معاون سیاسی وزیر کشور بودم امکان این حجم تغییر آرا در نظام انتخاباتی ما وجود ندارد.
آقای خاتمی هم حداقل در 10 جلسه که اسناد آن به دست ما هم رسیده است گفته که ما از اول هم میدانستیم که این حجم تقلب ممکن نیست. حال سوال اصلی اینست مهندس موسوی در اطلاعیه شماره 1تا 4 خود و سایر بیانیه ها مدعی بود که بر اساس اطلاعات بدست آمده از صندوقها ایشان پیروز انتخابات است و تقلب رمز اصلی شورش علیه قانون بود. چرا این ادعا را خودشان نتوانستند ثابت کنند و نمایندگان آنها هم آن را نقض و نقد کردند و سایرین این فتنه هم گفتند ما آن را قبول نکردیم. آنها دروغ بزرگی را به نظام نسبت دادند. امنیت ملی را هم مخدوش کردند بعد گفتند تقلب شده حالا همان دستاندرکاران آنروز فتنه امروز مجدداً کمیته فتنه تشکیل دادهاند و میخواهند جای مجرم و قاضی را عوض کنند.
در 24 خرداد 88 رهبری مهندس موسوی را خواستند و به او گفتند که جنس تو از جنس ضدانقلاب نیست و اگر اعتراضی داری از مسیر قانونی پیگیری کن و به او تذکر دادند که اگر کاری را شروع کردی معلوم نیست بتوانی جمع کنی و به شورای نگهبان هم فرمودند تا به اعتراضات رسیدگی کنند و اگر هم لازم است حتی 30درصد صندوقها را بازشماری کنند. بعد از آن، همان جلسه را با نمایندگان کاندیداها هم گذاشتند و حرفهای آنها را شنیدند و رسیدگی به اعتراضات را به شورای نگهبان توصیه کردن. البته مهندس موسوی گفت من حکمیت شورای نگهبان را قبول ندارم و رهبری هم با مشورت شورا 4 نفر دیگر را هم مأمور کردند که بر رسیدگی به اعتراضات نظارت کنند و بعد از آن از کاندیداها خواسته شد تا مدارک و مستندات خود را ارائه دهند اما هیچ سندی داده نشد و با این حال 10 درصد از صندوقها را هم بازشماری کردند اما در نتیجه انتخابات تغییری ایجاد نشد.
رهبری حتی به شورای نگهبان گفته بودند 5 روز دیگر هم رسیدگی به اعتراضات را تمدید کنند اما باز هم مهندس موسوی و آقای کروبی نتوانستند مستنداتی به شورای نگهبان ارائه دهند.
از خرداد 88 تا 9 دی آن سال کار اصلی رهبری تبیین ابعاد فتنه و بازکردن فضای غبار آلود بود، ایشان به دنبال نشان دادن حق و باطل بودند و میفرمودند امروز به عمارهایی نیاز است که بتوانند این حق و باطل را به مردم نشان دهند.
یادم هست سال 88 در جریان یکی از افطارهای رهبری با دانشجویان در حالی که معمولاً دانشجویان از قبل وقت گرفته و به سخنرانی میپردازند یک نفر از آنها از میان جمعیت بدون هماهنگی بلند شد و از رهبری سؤال کرد که چرا شما اجازه میدهید این منافقین به اقدامات مجرمانه خودشان ادامه دهند. رهبری در جواب به او فرمودند چرا از لفظ منافق استفاده میکنید. درست است که ما معتقدیم این افراد تخلف کردهاند اما نباید از لفظ منافق برای آنها استفاده کرد. این نشان میدهد که رهبری در اوج فتنه افکنیها تلاش داشتند آنها به کشتی نجات نظام برگردند.
رهبری یک بار هم در پیامی به نیروهای امنیتی فرمودند اگر 50 نفر را دستگیر کردید و در میان آنها یک نفر بیگناه و 49 نفر گناهکار بودند اگر نتوانستید آن یک نفر بیگناه را شناسایی کنید حق ندارید هیچکدام از آن 50 نفر را شب در بازداشت نگه دارید و باید همه آنها آزاد شوند. این نشان میدهد که نظام جمهوری اسلامی برای حفظ امنیت خود حاضر نیست حتی به یک نفر ظلم شود.
از نظر ما فتنه در 9 دی 88 تمام شد، اما موسوی تا 25 بهمن 89 یعنی 20 ماه بعد از انتخابات دائم بیانیه میداد و این بار دیگر موضوع او انتخابات نبود و مردم را به ایستادن در برابر نظامی که او میگفت دیکتاتور است، دعوت میکرد.
موسوی در همه این بیانیهها به نظام، دولت مستقر، رهبری، قوه قضاییه و دیگران حمله میکرد و مردم را به سازمان دهی و ایجاد تشکیلات جهت پیروزی بر نظامی که او از آن عبور کرده بود دعوت میکرد اما نظام از خودش خویشتنداری نشان میداد تا اینکه ماجرای بیداری اسلامی در تونس و مصر بوجود آمد وآمریکا و عربستان شورش مسلحانه در سوریه را بوجود آوردند. در آن مقطع یکی از فعالان فتنه از داخل زندان اطلاعیه داد و تظاهرات مردم تونس و مصر علیه دیکتاتوران آن کشورها را همان راه جنبش سبز امید عنوان کرد و نظام جمهوری اسلامی را با نظامهای مستبد مصر و تونس مقایسه نمود.
وقتی داعش و جبهةالنصره در سوریه علیه بشار اسد قیام کردند همین فرد فتنه گر که امروز کمیته احیا فتنه را راه انداخته از زندان پیام داد، به اسد حمله کرد و از جریان معترضین یعنی جبهةالنصره و داعش حمایت کرد. یعنی از همان کسانی که امروز حججیها را مُثله میکنند.
در 16 بهمن 89 موسوی و کروبی به قصد ایجاد فتنه جدید با اینکه میدانستند روز 22 بهمن راهپیمایی برگزار میشود، از وزارت کشور درخواست مجوز راهپیمایی در حمایت از انقلاب تونس و مصر از میدان انقلاب به سمت آزادی را کردند. این در حالی بود که مردم ایران بطور طبیعی در 22 بهمن حمایت خود را از این انقلابها اعلام میکردند.
وزارت کشور با این راهپیمایی مخالفت کرد اما رسانههای خارجی و ضدانقلاب همین درخواست را تبدیل به بیانیه راهپیمایی کرده و به شدت بازتاب دادند و آن را منعکس کردند. اطلاعاتی که به دست ما میرسید حاکی از آن بود اینها قصد داشتند در اقدامی مشابه کار مصر در میدان تحریر، در میدان آزادی چادر بزنند و آنجا مستقر شوند و اعلام کنند تا برآورده شدن مطالباتشان خارج نخواهند شد و این آغاز فتنه جدید بود. اما نهایتاً 3500 نفر به خیابان آمدند و با نیروی انتظامی درگیر شدند که منجر به شهادت 2 نفر شد.
فردای آن روز موسوی و کروبی بیانیه داده و از این اقدام غیرقانونی حمایت کردند.
در این مقطع بود که قوه قضاییه به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی نامه زد و گفت نظام 20 ماه در مقابل این افراد مماشات کرده آما آنها قصد پایان دادن به ماجرا و اصلاح رویه خود را ندارند و به دنبال فتنه جدید هستند. اینجا بود که رئیس قوه قضاییه از رئیس شورای عالی امنیت ملی درخواست حصر کرد.
این موضوع در دبیرخانه بررسی و در شورای عالی امنیت ملی مطرح شد و حتی یک نفر هم مخالفت نکرد در حالی که افرادی مانند آقای روحانی که آنروز نماینده رهبری بودند، رؤسای قوا، وزیر خارجه، وزیر کشور، رئیس ستاد کل و... عضو بودند همه بدون حتی یک نفر مخالف، همانطور که دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد، اصل مجرم بودن اینها را تأیید کردند، محاکمه را به مصحلت ندانستند (با اینکه محاکمه حق قوه قضاییه بود) و حصر را تأیید کردند.
در خصوص ماجرای آقای منتظری هم همین روال طی شد. بعد از شرارتافکنیهای ایشان شورا تصمیم به حصر گرفت و شورای عالی امنیت ملی هم یک نهاد قانونی است که رؤسای قوا و شخصیتهای مهم دیگر عضو آن هستند.
آنها در خانه خودشان اسکان داده شدند که یک طبقه کامل در اختیار آنها بود و در یک طبقه دیگرهم نیروهای امنیتی حضور دارند البته بعدها فرزندان و اعضای خانوادهشان هم اجازه یافتند که با آنها دیدار کنند و خدمات پزشکی که سران فتنه داده میشود به سران قوا داده نشده است. استخر و سونا رفتنشان بجا است، به شمال و اسبسواری و سرعین میروند و همین آقای که گفته میشد پایش شکسته اسبسواریاش را هم رفته است. آن یک نفر دیگر هم خودش نخواسته چون میخواهد مظلومنمایی کند. البته یک بار که به منزل یکی از اقوام رفته بود همسرش قبلاً به یکی از گروههای دانشجویی خبر داده و وقتی او به آن منزل رفته بود آنها هم آنجا حضور داشتند که همین باعث عصبانیت و اعتراض او به همسرش شد.
اصلاً رهبری در امور حصر دخالت نداشتند و ندارند. درخواست رئیس قوه قضاییه و مصوبه شورای عالی امنیت ملی بود. امروز هم اگر بنابر مصالحی فرضاً شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت در شرایط حصر تغییر ایجاد کند (که البته تاکنون طبق گزارش سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هیچ تصمیم جدیدی در مورد حصر گرفته نشده) باز حق قوه قضاییه برای محاکمه آنها سرجای خودش است چرا که هر سه نفر این افراد پرونده مجرمیت مفتوح دارند.
الان هم جریان فتنه با میانداری دو نفر از زندانیان فتنه کمیتهای را راهاندازی کرده که ما به آن کمیته احیا فتنه میگوییم. این کمیته میخواهند برخی رسانههای داخلی و خارجی را سرخط کنند و جریانها و کمپینهای اجتماعی با کمک رسانههای ضدانقلاب ایجاد کنند و اینطور وانمود کنند که رفع حصر مطالبه مردم است. اینها میگویند چرا اجازه نمیدهید محصورین از خودشان دفاع کنند در حالی که آنها به تعداد کافی ظرف 20 ماه بیانیه دادند و هرچه خواستند گفتند و هر نوع تحریکی را انجام دادند و جرم سران فتنه از نوع جرم آشکار است و همه حقوقدانان به این امر صحه میگذارند.
تمام این صحبتها مستند و اسناد آن موجود است، اخیرا یک کتابی 9 جلدی با موضوع دایرةالمعارف فتنه 88 هم به چاپ رسیده که بسیاری از این اسناد در این کتاب منتشر شده مطالعه آن میتواند مثمرثمر باشد.
اعتراضات خیابانی و فتنه 88 از قبل برنامه ریزی شده بود و جریان فتنه با مخدوش کردن امنیت ملی و امیدوار کردن دشمنان نظام، ایجاد انشقاق میان مردم و زمینه سازی برای تحریمهای اروپا و امریکا مرتکب جنایات بزرگی شدند.
تعدادی از محکومین و زندانیان فتنه با تشکیل کمیتهای بدنبال ایجاد یک فتنه جدید هستند که البته نظام اقدامات غیر قانونی آنها را تحت کنترل دارد و عندالزوم با هماهنگی قوه قضائیه با آنها برخورد خواهد شد.