به گزارش نمابه نقل از تابناك، موضوعات اقتصادی و ارز و دلار همچنان موضوع مورد توجه بسیاری از روزنامههای صبح امروز کشور است. گویا هنوز کنفرانس مطبوعاتی محمود احمدینژاد با آن همه واکنشهای متفاوت نسبت به آن پسلرزههای خود را دارد و برخی از سرمقالههای امروز روزنامهها نیز به همین دست از موضوعات اختصاص دارند. در این میان، موضوع تنش شدید بین سوریه و ترکیه مورد توجه نشریات کشور است.
نگاهی به تیتر روزنامههای صبح امروز
روزنامه آرمان همچون هفتههای گذشته، تیترهایی انتخاباتی دارد؛ برای نمونه، در تیتر نخست این روزنامه، توصیه سید حسن خمینی به نیروی انتظامی به چشم میخورد که در آن آمده است: اعتماد مردم را از دست ندهید و در تیتر دیگری به آغاز طرح تحقیق و تفحص از وزارت کشور در مجلس پرداخته است و کیست که نداند، تحقیق و تفحص در وزارت کشور و پرداختن به آن در چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، بیش از هر چیز دیگری سیاسی و تبلیغاتی است.
روزنامه ایران، اما به گونه دیگری تیترهای تبلیغاتی زده است، برای این روزنامه که ارگان دولت است، موفقیتها هستند که در اولویتند و ناکامیها چندان به چشم نمیخورد. عکس یک این روزنامه به رحیمی و اردوغان، نخست وزیر ترکیه اختصاص دارد که این دو دست در دست هم دیده میشوند و با این تیتر نیز همراه شده است: ایران آمادگی ایران برای میانجیگری بین ترکیه و سوریه.
تیتر اصلی این روزنامه هم به برخورد با اخلالگران اقتصادی اختصاص دارد و بقیه همه خبرهایی از موفقیت دولت در عرصههای گوناگون.
روزنامه جام جم در تیتر اصلی خود از کاهش بهای طلا و دلار خبر داده، ولی در تیتر پنهان خود از معرفی فتنهگر پرسپولیس توسط رویانیان آورده است. این روزها که بازار فتنهگران گوناگون سیاسی، اقتصادی داغ داغ است، جای فتنه ورزشی خالی بود که آن هم از سوی مدیر عامل پرسپولیس شناسایی و معرفی شد.
روزنامه آرمان به نقل از یکی از نمایندگان مجلس تیتر زده که« بهای دلار کمتر از دو هزار تومان است» و عکس یک خود را به سید حسن خمینی اختصاص داده و چنین تیتر زده است که «خدا نکند امری جرم باشد و جامعه آن را جرم نداند»؛ مسألهای که به دیدار تولیت مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام با نیروی انتظامی اشاره میکند.
دیگر روزنامه اصلاحطلب (اعتماد) به دستگیری عاملان اختلال ارزی پرداخته و عکس یک خود را به سعید حجاریان به مناسبت انتشار مقالهای از وی اختصاص داده است. در یکی از تیترهای پنهان این روزنامه به پیشنهاد هیلاری کلینتون برای لغو تحریمهای ایران در ازای همکاری هستهای ایران اشاره شده است.
روزنامه جمهوری اسلامی تیتر خود را به انتقاد ائمه جمعه از سوء مدیریت اقتصادی و وضعیت گرانیها اختصاص داده و عکس نخست خود را به درگیری ترکیه و سوریه و ایجاد ثبات نسبی در مرزهای این دو کشور اختصاص داده است.
روزنامه مغرب که در مدت فعالیتش به تیترهای جنجالی پرداخته است، به نقل از ائمه جمعه تیتر زده که «رئیسجمهور مردم را هالو فرض نکند». با دیدن این تیتر این پرسش به ذهن میآید که آیا حریم مطبوعات حریمی بی در و پیکر است و اینکه میتوان به فرض اینکه یک مسئولی سخنی ولو، سخنی زشت بر زبان رانده، آن را تیتر یک یک روزنامه کرد و آن را روی دکه روزنامه فرستاد؟
روزنامه ملت ما، تیتر نخست خود را به دسیسه صهیونیستها علیه ایران اختصاص داده و تیتر زده است که «فیلمبردار پناهنده سوژه جدید جنگ روانی غرب علیه ایران» و در عکس یک خود نیز به انتقاد مراجع و ائمه جمعه پرداخته است.
روزنامه وطن امروز هم که همچون همیشه، مشکلات داخلی کشور را رها کرده و برای حل مشکلات جهانی و منطقهای تیتر زده است که «تظاهرات ضد جنگ در ترکیه»؛ گویی دستاندرکاران این روزنامه میاندیشند که با تیتر زدن آنان اوضاع عوض میشود.
نگاهی به یادداشتها و سرمقالههای روزنامههای امروز
امروز سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به موضوع شلوغیهای بازار در روز چهارشنبه اختصاص دارد؛ «واقعیتها را باید دید» نام سرمقاله است که در آن آورده: ناآرامیهای چند ساعته روز چهارشنبه گذشته در بازار تهران و مراکز مبادلات ارزی مرکز شهر، پدیدهای نیست که بتوان با استفاده از چند کلمه و عبارت تند و پرخاشگرانه از کنار آن گذشت. انتساب این واقعه به این و آن، اعم از داخلی و خارجی نیز مشکل را حل نمیکند. اینها، صورت مسأله را پاک کردن است نه برخورد واقع بینانه با واقعیتها.
این نوشته سپس به یادآوری نکاتی برای دریافت بهتر این واقعه پرداخته و نوشته است که البته این ناآرامی به دلیل نداشتن مجوز و شعارهایی که در آن مطرح شده، واقعهای منفی است و باید برای جلوگیری از تکرار آن تلاش کرد و سپس میافزاید: افزایش بیمهار قیمتها به پیروی از بالا رفتن لحظهای قیمت ارز ـ که مستقیم بر زندگی مردم به ویژه اقشار ضعیف تأثیر میگذارد ـ اکنون به مرحلهای از خطرآفرینی رسیده که نمیتوان آن را انکار کرد. این، واقعیتی است که هر کس در میان مردم باشد آن را لمس میکند. کتمان این واقعیت و نادیده گرفتن عوارض آن، نه تنها از بروز این عوارض جلوگیری نخواهد کرد، بلکه آن را شدت میبخشد و به مرحلهای غیرقابل کنترل میرساند. درست است که مردم ایران برای حراست از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی فداکاری میکنند و در مقابل دشمنان نیز تا پای جان میایستند، ولی مسئولان نیز برای فراهم ساختن زمینههای رفاه و معیشت مردم وظایفی دارند که کوتاهی یا بیتدبیری آنها در انجام آن غیرقابل چشم پوشی است. اینکه مسئولان اجرائی تلاش میکنند، خود را تبرئه کنند و تقصیرها را به گردن دیگران بیندازند، برای مردم قابل قبول نیست.
و همچنین با اشاره به آنچه ناکارآمدی دولت در حل مشکلات اقتصادی خوانده گفته است: مسئولان اجرایی باید به تجدیدنظر در عملکردهای خود ملزم شوند و بیش از هر چیز به استفاده از تجربه مدیران کارآمد و لایق گذشته که بحرانهایی از قبیل هشت سال جنگ تحمیلی با آن همه تحریم و فشارهای اقتصادی و سیاسی را با موفقیت پشت سر گذاشتند روی آورند... .
متأسفانه آقایان مسئولان این واقعیت را به دلیل اینکه مستقیم با مردم سروکار ندارند، لمس نمیکنند. آنها با تشریفات و حفاظت به اینجا و آنجا میروند و به دلیل مواظبتهایی که در اطرافشان صورت میگیرد، فقط با آفرینگوها و تحسین کنندگان و ستایشگران مواجه میشوند و نمیدانند مردم عادی در کوچه و خیابان و مغازهها و تاکسیها و اتوبوسها درباره آنها و عملکردشان چه قضاوتی دارند. طبیعی است افرادی که فقط تحسینها و بله قربانها را میشنوند، مشکلات را یا نبینند و یا به گردن دیگران بیندازند و برای خودشان جایگاهی تصور کنند که کمتر از مدیریت جهانی کسر شأنشان باشد!
این روزنامه سپس این پرسش را مطرح میکند که: سؤال اساسی این است که چرا مسئولان از آمادگی مردمی برای جلوگیری از این ناهنجاریهای اقتصادی استفاده نمیکنند؟
و ادامه میدهد: اعتراف دولتمردان به اشتباهات خود همراه با یک عذرخواهی ساده از مردم و سپس با عزم جزم اقدام کردن به جبران اشتباهات با استفاده از نظرات کارشناسان، بهترین راهحل است. هر چند در فرهنگ دولتمردان ما اعتراف به اشتباه و عذرخواهی از مردم جایگاهی ندارد، اما آنها باید بدانند که این اقدام، تأثیر شگرفی بر افکار عمومی دارد و مردم را برای کمک کردن به مسئولین در حل مشکلات بسیج خواهد کرد. آیا مسئولان اجرایی ما واقعیتها را خواهند دید و از این اهرم قدرت استفاده خواهند کرد؟
«احمدینژاد گرفتار در دام کین و مهر؟»؛ عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن آمده؛ حدیث بر آمدن احمدینژاد برای آیندگان از اهمیت، ظرافت و حساسیت خاصی برخوردار است به ویژه آنان که ناظر آن همه عشق و شور و شر بودهاند از روزی که غیره منتظره سر برآورد و همه معادلات را بر هم ریخت و همچون آتشفشان، هر روز دامن گوشهای از سنتهای مدیریتی را سوزاند و بدون هیچ مانعی به هر آنچه میخواست چنگ انداخت و آن را دست میانداخت؛ تا واپسین روزهای سال ۸۹ آنچنان محبوب دلها بود که هوادارانش گم شده خود را در او جستجو میکردند و دولتش، مقدمه ظهور تعبیر میشد. وزرایش با عنایت حضرت حجت (عج) انتخاب و افعالش مرضی آن حضرت تفسیر میشد و خودش معجزه هزاره سوم نام برده میشد.
منتقدان از ترس انگ مخالفت با دولت آخرت الزمان جرات انتقاد نداشتند و مخالفین قلمها را در نیام و زبانها را در کام محبوس کردند. فضا چنان یک طرفه بود که هیچ صدایی به جز صدای احمدینژاد شنیده نمیشد. همه مسحور سرعتش و محو وعدههایش بودند. گرد و غبار سرعتش قدرت تشخیص را گرفته بود. روشهای منحصر به فردش هزینه ساز بود ولی باکی نبود، چرا که همه چیز آماده هزینه بود.
این مطلب ادامه داده است: سال ۹۰ بود که ناگاه طلسم محبوبیتش شکست و منحنی عشق و دلدادگی معکوس شد و روند نزولی شروع گردید. از آن به بعد، دست به هر کاری زد دردسر آفرین و بهانهساز گردید، درست برعکس زمانی که هر کار میکرد عین حقیقت تعبیر میشد و برداشت مخالفین تخطئه و مورد سرزنش و انگ انحراف و کج اندیشی میخورد. اما این بار این خود احمدینژاد است که اقداماتش انگ انحراف و کج روی میگیرد... موضوع آنجاست که احمدینژاد مورد مهرها و کینهای افراطی و یکسویه واقع شد... سرعت احمدینژاد روزی جلوتر از تحولات بود، همین هم برگ برندهاش بود اما تحولات امروز از او پیشی گرفته و توسنش کم آورده، گویا که پایش در پوست گیر کرده است.
در پایان این مطلب آمده: احمدینژاد قبل از سفر به آمریکا طی مصاحبه تلویزیونی تلویحاً از تداوم دولتش گفت و باعث واکنشهای بسیاری در داخل گردید، ولی به فاصلهای کوتاه در مصاحبه با خبرنگاران آهنگ وداع سر داد و اعلام کرد آماده است با دو خط امضا کنار رود. حالا او تا پایان این مسیر ناهموار هفت ماه بیشتر فرصت ندارد، اینکه بناست این باقی مانده راه را چگونه طی نماید و چگونه عاقبتی پیش رو دارد، باید این زمان را با هم پیش رویم. بیتردید معمای احمدینژاد موضوع مهمی برای هر پژوهشگری خواهد بود.
رسالت امروز در سرمقاله خود با نام «آیا فتنه دیگری در راه است؟» به مسأله رقابت میان جناحهای سیاسی و خطرات مترتب بر آن پرداخته است. این نوشته که به قلم دکتر حامد حاجی حیدری است، آورده: تا سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت، رقابتهای سیاسی، متکی بر جبههبندی کوبنده ایدئولوژیک بود، و این جبههبندی ایدئولوژیک، هر هشت سال یک بار، مردمی را که برای حفظ «اصل اسلام»، احساس خطر میکردند، و واقعاً احساس خطر میکردند، به گستردهترین وجهی به پای صندوقهای رأی میکشانید... پس از رویدادهای سال هشتاد و هشت، که ناخواسته، یکی از دو جناح رفت و در باغ سفارت و بیبی سی، مشغول خوردن پلو شد، فضا فراهم گردید که در متن جناح مقابل، رقابتهایی فعال شود که خصوصاً از سال گذشته، همچون رقابت پیشین چپ و راست، رنگ و بوی خشنی به خود گرفت.
و پس از آن ادامه داده است: رقابت امروز، میان (۱) اصولگرایان، (۲) جبهه پایداری، و (۳) خط دولت، یک رقابت تند و شکننده است، که میتوان توقع داشت که لااقل به اندازه نبردهای جناحی گذشته تلفات داشته باشد. شمار زیادی از افرادی که دلسوز و متعهدند، متهم خواهند شد، و بسیاری از حکما و فضلا، از بیم ناتوانی از مداخله مؤثر در فضاهای فتنهآلود پیاپی، شتر انقلاب را به حال خود رها خواهند کرد.
سپس با طرح چند پرسش از جمله اینکه: آیا رقابت سیاسیون، میتواند سنخی از امر به معروف و نهی از منکر دو گروه شود که هر دو، در یک جبهه ایدئولوژیک هستند، مینویسد: این فرمول، دقیقاً چیزی است که نیست. آنچه امروز، در رقابتهای سیاسی درون جمهوری اسلامی در شرف وقوع است، بازتولید همان دوگانگیها با همان میزان خشونت و خصومت است؛ شاید بیشتر.
دمکراسی و نهادهای معیوبش و خصوصاً مطبوعات بیمار و پرخاشگر، امروز، فوتبال را به افلیج و انسداد کامل رساندهاند، و دو روز بعد، سراسر جامعه را خشک و تسلیم خواهند کرد. کپیبرداری جنبههای سطحی مردمسالاری، بدون چارچوبهای لازم بومی مورد نیاز، بروندادهای غیر قابل تحملی را تولید کرده است. این نوع از مردمسالاری، مطبوعات مخرب، رقابتهای سیاسی ویرانگر، بیادبیهای ناجور، و ناهمسازیهای مستمر را به جامعه ما تزریق کرده است و همه را آزار میدهد. در نهایت، این وضع، به بیمیلی گسترده برای ورود و مشارکت در امور عمومی منجر خواهد شد.
نوشته یاد شده همچنین ادامه میدهد: در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آتی که از هماکنون نشان میدهد، آبستن فتنه و خصومت مجدد است، وظیفه خردمندان این جامعه را دفع شر مقدر میدانم. به عقیده نویسنده افراد دخیل در رقابت در اصول کلی مندرج در منویات کلی فقیه جامعالشرایط حاکم شرع، مشترکاند، و تنها به لحاظ فنی و تکنیکهای تحقق اصول، اختلاف نظر دارند... و یم فرض آن است که جناحهای سیاسی و فکری حاضر، چون آماده ورود فعال و معنادار در رقابتهای فنی نیستند، رقابتها را به سمت کلیات غیرفنی میکشانند که خود و دیگران توان اداره آن را دارند.
نویسنده سپس با طرح چند مسأله به دنبال به دست دادن راهکارهایی برای جلوگیری از رقابت کوبنده سیاسی است و میآورد: همه روابط، تعاملات و همکاریها، ریشه در ارزشها و معیارهای جامعه دارند. چنین ارزشها و هنجارهایی افراد را فارغ از هر گونه دغدغهای به ایفای نقشها و اعمال خویش ترغیب میکند... به اتکاء ارزشها و معیارهای مشترک، اعتماد پدید میآید، که به افراد کمک میکند تا یکدیگر را به عنوان «خودی» تلقی کنند و نسبت به یکدیگر، تعهد «رُحَمَاء بَینَهُمْ» + «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ» احساس نمایند.... حاصل اشتراک در ارزشها و معیارها، و اعتماد، و شفافیت مرزبندیها، تشکیل هیأتهای اجتماعی به عنوان شبکههای مشارکت است که به نوبه خود، بر تحکیم و گسترش خود اعتماد نیز اثرگذارند.
این نویسنده سپس در پایان یادآور شده است: در جوامعی که اعتماد اجتماعی و همکاری متقابل بین افراد ضعیف است، گسیختگی و شکافهای ژرفی میان گروهها مشاهده میگردد. در چنین جوامعی، باید انتظار فتنه و پارانویای گسترده اجتماعی (همهدشمنپنداریها) را داشت و به استناد شرایط موجود، من فکر میکنم که مجدداً، به سوی یک فتنه جدید گسیل میشویم.