«واردات کالاهای فرانسوی به ایران در پنج ماه اول امسال نسبت به مدت مشابه سال ۹۵ بالغ بر 6/24 درصد و نسبت به مدت مشابه سال ۹۴، یعنی دوران قبل از برجام 3/107 درصد رشد پیدا کرده است»، «بر اساس آمار تجارت خارجی، واردات کالا از انگلستان در پنج ماه اول امسال ۱۸۲ درصد بیشتر از رقم مشابه سال ۹۵ و 4/163 درصد بیشتر از رقم مشابه سال ۹۴ بوده است»، «واردات کالا از آلمان در پنج ماه اول سال ۹۶ نسبت به مدت مشابه سال ۹۵ بالغ بر 3/10 درصد و نسبت به مدت مشابه سال ۹۴، یعنی زمانی که هنوز برجام اجرا نشده بود، 4/46 درصد رشد پیدا کرده است»، «واردات کالا از ایتالیا در پنج ماه نخست امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل 8/21 درصد و نسبت به مدت مشابه سال ۹۴ و قبل از برجام 3/42 درصد بیشتر شده است.» این آمارها را بگذارید کنار تیتر «افزایش بیسابقه واردات از چین»؛ موضوعی که یک علامت سؤال بزرگ را برای ما ایجاد میکند مبنی بر اینکه اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید ملی چه نسبتی با این آمارها دارد؟ مگر جز این است که دولت، دستگاههای مختلف نظارتی و قانونگذاری مکلف هستند بر اساس سند چشمانداز و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که رهبر معظم انقلاب ابلاغ کردند، در مسیر کاهش واردات، کاهش وابستگی به خارج از کشور، افزایش حمایت از تولیدکنندگان داخلی، افزایش حمایت از کار نیروی ایرانی و سرمایه سرمایهگذاران ایرانی گام بردارند! اگر این چنین است، این آمارها و این شرایط چه معنایی دارد؟ مگر قرار نبود برجام به منزله یک سند بینالمللی موانع دستیابی به یک اقتصاد پویا و خوداتکا را از پیش پای فعالان اقتصادی بردارد؟ پس چرا امروز آمارها نشان میدهد نه تنها در این امر موفق نبوده؛ بلکه وابستگی ما به بیرون مرزها را افزایش داده و ایران را به یک بازار ایدهآل برای کالاهای مصرفی خارجی تبدیل کرده است! آمارهایی که به دور از نطقهای تبلیغاتی و سیاسی و مصلحتاندیشانه واقعیت اقتصاد کشور و تأثیر برجام بر این حوزه را صادقانه روایت میکند.