شاید تا چند وقت پیش سوءاستفاده جریانهای ضد انقلاب برای شایعهسازی و اقدام علیه جمهوری اسلامی یا وجود باندهای فساد و شبکههای ضداخلاقی در بستر اینترنت به عنوان آسیبهای فضای مجازی مطرح بود؛ اما اکنون باید آسیب سومی را نیز بر این دو افزود و آن؛ «توسل تعدادی از چهرههای سیاسی به هر دستاویزی برای قرار گرفتن در کانون توجه، افکار عمومی است»؛ اما ماجرا از چه قرار است؟ برخی از مسئولان برای قرار گرفتن در کانون توجه، موجسواری در فضای مجازی را نزدیکترین و کوتاهترین مسیر یافتهاند؛ موضوعی که در ماههای اخیر ابعاد جالب توجه و البته نگرانکنندهای نیز پیدا کرده است!
محمود صادقی، از نمایندگان اصلاحطلب مجلس شورای اسلامی از مترجم سخنرانی دونالد ترامپ در شبکه خبر تا مسئولان قوه قضائیه و جریانهای انقلابی و... را مورد هجمه و حمله قرار میدهد. حشمتالله فلاحتپیشه، بدون آنکه لحظهای به پیامدهای جملاتی که مینویسد فکر کند؛ پس از توقف تیم ملی ایران در برابر سوریه در صفحه شخصیاش در فضای مجازی، از احتمال تبانی سخن به میان میآورد و نمونهای متعدد دیگر روندی که در روزهای اخیر و در مواضع تعجببرانگیز اعضای شورای شهر تهران درباره دوران دفاع مقدس و کمک به هیئات مذهبی و... ادامه یافت تا یک نگرانی بزرگ شکل بگیرد و آن عبارت است از تلاشهای سطحی و عوامزده چهرههایی که پستهای تصمیمساز را در اختیار دارند برای جلب توجه کاربران خاص در فضای مجازی به منظور دست یازیدن به شهرت! عملکردی که میتواند گاه آنها را تا تیتر یک رسانهها بالا ببرد و توجه و نگاه کاربران و افکار عمومی را برای این افراد به ارمغان میآورد! اما سؤال اینجاست که منافع ملی، تعهد مسئولان برای حفظ منافع کشور و مردم در میان تقلای این افراد برای افتادن نامشان بر سر زبانها و بازنشر شدن نوشتههایشان چه میشود؟ آیا کسانی که حاضرند برای جلب توجه افکار عمومی بر هر مسئله نادرست و بیربطی دامن بزنند، میتوانند در تصمیمگیریها نیز از منافع شخصی و جناحی خود صرفنظر کنند؟