به گزارش نما - روزنامه جوان نوشت: چرا دههها قبل، با وجود همه محدودیتها و کمبودها، نبود امکانات، حتی ضروریترین و اولیهترین امکانات زندگی، بنیان خانواده حفظ میشد؟ چرا ریشههای زندگی مشترک آنقدر قوی بود که هیچ چیز تکانش نمیداد؟
آمار ازدواجها بالا بود و آمار جداييها پايين. چرا خانوادهها با جمعيت بالا و با حضور حتي پدربزرگ و مادر بزرگ، ميزان رضايت و خشنودي بالايي داشتند؟
شايد دليل عمده و ريشهاي آن اين بود كه در گذشته، فرزندان در خانوادههايي بزرگ ميشدند كه محوريت تربيت و پرورش آنها بر پايههايي استوار بود كه بسيار با اكنون تفاوت دارد. به طور مثال، مادر به فرزند دخترش از سنين پايين، آموزش خانهداري، تاب آوري و بردباري ميداد و فرزند پسر در جوار پدرش درس مسئوليتپذيري، احترام و خويشتنداري در سنين پايين را ميآموخت و براي ورود به زندگي مشترك از بسياري لحاظ پخته و آماده ميشدند.
امروزه شاهد هستيم كه دختران حتي تا سنين بالا خود را ملزم به يادگيري مهارتهاي خانه داري نميدانند يا پسران، خيلي دير شروع به پذيرش مسئوليت ميكنند. اين تغيير ارزشها و تفاوت در سبك و شيوه فرزندپروري تأثير بسياري بر فروپاشي نظام خانواده در دنياي حاضر داشته است، اما اين تمام ماجرا نيست. طلاق و جدايي عوامل بسياري دارد كه هركدام در جايگاه خود بسيار مهم و قابل توجه هستند.