به گزارش نما - ایسنا نوشت: روزها از پی هم میگذرند، تقویمها ورق میخورند؛ بالاخره روزی فرا خواهد رسید که سفیدی، موهایمان را نوازش کند. میانسالی هم میگذرد و میرسیم به دورهای که با پشتی خمیده تکیه خواهیم زد به عصایی؛ اما این آخر راه نیست. میتوان با برنامهای منسجم، موقعیتها و منزلتهای کمرنگ شده سالمندان را به امیدی تازه برای ادامه حیات مفید آنها تبدیل کرد تا از حس تنهایی، سر بار بودن و رهایی و جانی تازه بگیرند.
شهلا کاظمی پور، جمعیت شناس و استاد دانشگاه در خصوص آخرین وضعیت سالمندی در ایران داشته است. وی در این گفتوگو به تشریح موضوعاتی چون ازدواج و تابوهای آن بین سالمندان، زنانه شدن و فقر در بین سالمندان، رهاشدن سالمندان، بیمه، سن امید به زندگی، عوامل موثر در جمعیت سالمندی، بیماریهای شایع بین این گروه و ... پرداخته که به تفصیل در پی میآید:
عدم استفاده از تجارب سالمندان توانمند یعنی رهاکردن آنها
این جمعیت شناس و استاد دانشگاه با بیان آنکه سالمندی را به عنوان مسئلهای اجتماعی نمیدانم، گفت: انتخاب روزی به عنوان روز سالمند در کشور برای تکریم و توجه به سالمندان است زیرا باید بدانیم همه سالمندان ناتوان نیستند بلکه برخی از آنها بسیار توانمند بوده و استفاده از تجارب آنان باید در دستور کار قرار گیرد.
به گفته وی سالمندی دارای دو روی سکه است که یک روی آن سالمندان ناتوان، رها شده و ... هستند که باید برای آنها برنامه ریزی شود و روی دیگر آن نیز سالمندان توانمند به لحاظ جسمی و ذهنی بوده که سرمایههای اجتماعی هستند و باید از آنها بهرهبرداری شود.
این جمعیت شناس، عدم استفاده از تجارب سالمندان توانمند را به معنای رها شدگی آنان دانست و گفت: باید در مسائل مختلف از جمله حوزههای مشاورهای، تخصصی، شوراها و ... از سالمندان متخصص و تحصیلکرده که دارای توانمندی و تجارب متعدد هستند استفاده کنیم و نباید درست زمانی که فرد آنقدر تخصص پیدا کرد که میتواند برای جامعهاش مفید باشد با عناوینی همچون بازنشستگی وی را کاملا کنار بگذاریم.
نگاه به سالمندی در کشور، نگاهی تحقیرآمیز است
کاظمی پور در ادامه با بیان آنکه نگاه به سالمندی در کشور نگاهی تحقیرآمیز است، بر لزوم تغییر نگاه به پدیده سالمندی در کشور تاکید کرد و گفت: وقتی ما احترام سالمندان را در حوزههای مختلف روانی، اجتماعی و اقتصادی نگه نداریم دیگر چه انتظاری میتوانیم از جامعه داشته باشیم؟ به همین دلیل باید نوع نگاه به پدیده سالمندی در کشور تغییر کند.
وی در ادامه به مشکلات اقتصادی سالمندان نیز اشاره کرد و گفت: برای حل مسائل اقتصادی که در سن سالمندی برای افراد ایجاد میشود پیشنهاد دادهایم که دولت از سنین جوانی تمامی جوانان را تحت پوشش بیمههای اجتماعی ببرد تا در هنگام سالمندی این افراد بتوانند حقوق خود را دریافت کنند.
حقوق پرداختی صندوقهای بازنشستگی به سالمندان، مستمری نیست بلکه اندوخته خود افراد است
این استاد دانشگاه در ادامه با تاکید بر آنکه حقوقی که تحت عنوان حقوق بازنشستگی در سنین سالمندی چه از سیستم تامین اجتماعی و چه از سیستم خدمات کشوری به سالمندان پرداخت میشود مستمری نیست، گفت: این مبالغ حقوق خود این افراد و اندوخته آنان است به همین دلیل نمیتوان عناوینی همچون مستمری را به آن اطلاق کنیم و این مبالغ صدقهای نیست که دولت به سالمندان پرداخت میکند و باری به دوش دولت نیست بلکه اندوخته خود افراد است که در زمان سالمندی به آنها بازپرداخت میشود.
کاظمی پور در ادامه با بیان آنکه حقوق بازنشستگی که از طریق بیمههای اجتماعی در سنین سالمندی به افراد تعلق میگیرد همانند آن است که فرد پول خود را در بانک گذاشته و بهره آن را دریافت کند، گفت: در این میان دولت تنها به عنوان واسطهای است که در سنین جوانی این مبالغ را از افراد اخذ و سرمایه گذاری کرده، ارزش افزوده ایجاد و سپس آن را بازپرداخت خواهد کرد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: وضعیت تصدی گری پرداخت حقوق بازنشستگان در کشور بسیار ضعیف است و به نحوه پرداخت حقوق بازنشستگان به طور کامل نقد دارم.
این جمعیت شناس با بیان آنکه تنها مبالغی که نهادهای حمایتی همچون بهزیستی و کمیته امداد در سنین سالمندی به افراد پرداخت میکنند مستمری و به نوعی صدقه است، گفت: با این شیوه پرداخت نیز شدیدا مخالفم و معتقدم که دولت باید همه افراد را از سنین جوانی تحت پوشش بیمه قرار دهد تا آن دسته که کار و درآمد دارند حق بیمهشان را خودشان پرداخت کرده و آنهایی هم که به هر دلیلی توان پرداخت آن را ندارند، دولت حق بیمه آنان را پرداخت کند.
5 میلیون نفر از جمعیت ایران بیش از 65 سال دارند
کاظمی پور در ادامه به ارائه آمارهایی از وضعیت سالمندان در کشور پرداخت و اظهار کرد: در محافل بینالمللی سالمندی را از 65 سال به بالا در نظر میگیرند و به سنین 15 تا 64 سال جمعیت فعال گفته میشود که بر اساس این تقسیم بندی و سرشماری سال 95 ، حدود پنج میلیون نفر از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند که حدود شش درصد از جمعیت کشور هستند.
وی در ادامه با بیان آنکه برخی سن سالمندی را از 60 سال به بالا در نظر میگیرند گفت: بر اساس این تقسیم بندی نیز هم اکنون 7.5 میلیون نفر برابر با 9.3 درصد میزان جمعیت بالای 60 سال کشور را تشکیل میدهند.
افزایش 1.5 برابری تعداد سالمندان در 10 سال آینده
این استاد دانشگاه در ادامه با بیان آنکه بر اساس پیش بینیهای صورت گرفته تا سال 1405، سه میلیون نفر به جمعیت 60 سال به بالای کشور افزوده خواهد شد، گفت: در 10 سال آینده جمعیت سالمندان بالای 60 سال کشور به 10.5 میلیون نفر برابر با 10.7 درصد جمعیت کشور میرسد.
کاظمی پور ادامه داد: تا 10 سال آینده حدود شش میلیون نفر نیز به جمعیت کلی کشور افزوده خواهد شد به این ترتیب میتوان گفت شتاب افزایش جمعیت سالمند بیشتر از شتاب افزایش جمعیت کلی کشور است زیرا جمعیت کلی کشور طی 10 سال آینده حدود 1.1 درصد رشد خواهد داشت اما جمعیت سالمند 2 تا 2.5 درصد افزایش خواهد یافت.
وی افزود: طی 10 سال آینده تعداد سالمندان کشور 1.5 برابر خواهد شد.
3 میلیون سالمند، سرپرست خانوار هستند
این جمعیت شناس در ادامه با بیان آنکه حدود سه میلیون نفر از سالمندان کشور سرپرست خانوار هستند، گفت: 2.5 میلیون نفر از آنها مرد و 750 هزار نفر از آنان را نیز زنان سالمند تشکیل میدهند.
به گفته کاظمی پور، حساسترین گروه سالمندی کشور را زنان سالمند تشکیل میدهند که البته نمیتوان تمام زنان سالمند را در این دایره گنجاند بلکه آن دسته از زنان سالمندی که سرپرست خانوار خود را از دست داده، محل درآمدی ندارند و فاقد هر گونه مهارت و شغلی هستند را میتوان آسیب پذیرترین قشر سالمند کشور در نظر گرفت.
وی افزود: پس از این گروه از سالمندان مردان سالمندی که فاقد درآمد بوده و یا در صورت داشتن درآمد نیز میزان آن آنقدر ناچیز است که کفاف زندگیشان را نمیدهد در مرحله بعدی آسیب پذیری قرار دارند.
این استاد دانشگاه همچنین با بیان آنکه سالمندان در ایران اکثرا بیمار و از کار افتاده هستند، گفت: همواره بیشترین هزینه درمان در کشور را سالمندان به خود اختصاص میدهند و این هزینههای درمانی به خصوص زمانی که خانواده تمکن مالی نداشته باشد آن را به زیر خط فقر میبرد و این در حالیست که هر چه تعداد سالمندان کشور بیشتر شود این معضل پررنگ تر خواهد شد.
سالمندان تحت پوشش نهادهای حمایتی زیر خط فقر قرار دارند
کاظمی پور در ادامه سالمندان تحت پوشش سازمانهای حمایتی همچون بهزیستی و کمیته امداد را نیز زیر خط فقر دانست و گفت: بنابر اعلام کمیته امداد هم اکنون 1.5 میلیون نفر سالمند تحت پوشش این نهاد حمایتی هستند که دو سوم آنان را زنان تشکیل میدهند و تمامی آنان را میتوان زیر خط فقر در نظر گرفت.
وی همچنین خاطرنشان کرد: فقر آن دسته از سالمندانی که به صورت رسمی تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار دارند، آشکار است، این در حالیست که عدهای از سالمندان نیز درآمد ناچیز و به اصطلاح بخور نمیری دارند و تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نیستند که آنان نیز زیر خط فقر قرار داشته اما آمارشان در دست نیست.
سالمندان رها شده
این جمعیت شناس در ادامه به رها شدگی سالمندان اشاره کرد و با بیان آنکه در کشور سه نوع مرکز نگهداری از سالمندان وجود دارد به تفکیک آنها پرداخت و گفت: یک دسته از مراکز نگهداری از سالمندان آن مراکزی هستند که دارای شهریههای بالا بوده و چنانچه خانواده تمکن مالی نداشته باشد اصلا نمیتواند سالمند خود را به این مراکز بسپارد، اما با وجود آنکه سالمندانی در این مراکز زندگی میکنند که از طریق خانواده مسائل مالیشان مرتفع میشود اما از آنجایی که رها شدگی معنای فیزیکی و مادی را در بر نمیگیرد، رهاشدگی از بعد معنوی و روانی نیز معنا مییابد لذا میتوان این دسته از سالمندان را نیز رها شده در نظر بگیریم.
کاظمی پور تصریح کرد: یک سوم سالمندان حاضر در مراکز سالمندی به نوعی دچار کم لطفی فرزندان و اطرافیانشان شده و رها شده هستند و دو سوم دیگر آنها نیز معمولا هفتهای یکبار از سوی فرزندان و یا اطرافیانشان سرکشی میشوند.
وی افزود: گروه دیگر از مراکز نگهداری از سالمندان نیز آن دسته از مراکز بوده که در حد متوسط هستند و اغلب خانوادههای دهکهای میانی سالمندان خود را به این مراکز میسپارند که وضعیت سرکشی توسط فرزندان و اطرافیان به سالمندان حاضر در این مراکز مانند مراکز دسته اول است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: گروه سوم یعنی خانههای سالمندان نیز آن دسته از مراکزی هستند که هیچ نوع هزینهای دریافت نکرده و عمدتا سالمندانی که در این مراکز نگهداری میشوند رها شده هستند.
کاظمی پور تصریح کرد: حتی اگر در حالت خوشبینانه در نظر بگیریم که فرزندان این افراد به علت عدم تمکن مالی ناچارا والدینشان را به این مراکز سپردهاند، تنها حدود نیمی از آنها پس از واگذاری والدینشان به این مراکز ، هیچ نوع سرکشی از آنها نخواهند داشت.
50 سال؛ سن امید به زندگی توام با سلامت در ایران
وی در ادامه به وضعیت شیوع بیماری در میان سالمندان ایران پرداخت و گفت: تمام تلاش بشر از ابتدای خلقت و کسب علم و دانش برای افزایش طول عمر و کاهش مرگ و میر انسان است. در حالیکه شاهد آن هستیم که هر چه زمان به جلو میرود امید به زندگی و طول عمر انسانها نیز افزایش مییابد. اما اخیرا در محافل جمعیت شناسی تاکید میشود که فقط افزایش امید به زندگی را نمیتوان ملاک توسعه یافتگی کشورها در نظر گرفت.
به گفته این جمعیت شناس؛ در حال حاضر سن امید به زندگی در زنان ایرانی 74 تا 75 سال بوده این در حالیست که امید به زندگی مردان ایرانی 72 سال است. این در حالیست که بالاترین نرخ امید به زندگی در دنیا متعلق به ژاپن است. به طوریکه سن امید به زندگی در زنان ژاپنی حدودا 84 سال است.
کاظمی پور در ادامه با بیان آنکه کشورهای توسعه نیافته هم با وجود دسترسی به امکانات درمانی و بهداشتی همچون واکسنها و داروهای متعدد توانستهاند مرگ و میر خود را کاهش و امید به زندگی را افزایش دهند، گفت: باید ملاک توسعه یافتگی کشورها را «امید به زندگی توام با سلامت» در نظر بگیریم یعنی تفاوت در آنجایی است که در کشورها چه تعداد سالخورده سالم و چه تعداد سالخورده بیمار وجود دارد.
وی افزود: سن امید به زندگی توام با سلامت در ایران 50 سال بوده در حالیکه امید به زندگی معمولی 74 سال است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: به این ترتیب میتوان گفت عموما افراد ایرانی بعد از 50 سالگی زندگی توام با بیماری و ناتوانی را تجربه خواهند کرد که این ناتوانیها از حد بسیار کوچک آغاز و تا سطوح گسترده افزایش مییابد.
کاظمی پور در ادامه با تاکید بر آنکه هر سالخوردهای ناتوان نیست بلکه ناتوانی ناشی از بیماریهای افراد است، گفت: در حال حاضر مهمترین بیماریهایی که جامعه ما به ویژه در سنین سالمندی با آن دست و پنجه نرم میکنند، بیماریهایی همچون چربی خون، دیابت، غلظت بالای خون، بیماریهای قلبی، مشکلات تنفسی و ... است.
وی همچنین گفت: ممکن است در سایر کشورهای دنیا نیز مبتلا به بیماریهای گوناگون باشند اما سهم آنها کمتر است.
این جمعیت شناس تصریح کرد: به طور مثال در ایران از هر 100 سالمند حدود 70 تا 80 نفر آنها دارای بیماری هستند و اغلب با بیماریهایی همچون پادرد، کمردرد و پوکی استخوان (به ویژه در زنان سالمند) همراه هستند و حدود 30 نفر از آنها ممکن است هیچ بیماری نداشته باشند و این مسئله، سبک زندگی افراد ایرانی را نشان میدهد که باید اصلاح شود.
افزایش موالید؛ راهکار مواجهه با جمعیت سالمند نیست
کاظمی پور ادامه داد: روند سالمندی جمعیت ایران مسئلهای ناگریز است و ما تا 10 سال آینده حتما 10 میلیون نفر سالمند در کشور خواهیم داشت که راهکار مقابله با آن افزایش موالید نیست زیرا افزایش موالید مسئله دیگری است که بنا به دلایلی اتخاذ و باید صورت گیرد و من مخالف با آن نیستم اما برای مواجهه با سالمندی جمعیت کشور که حتما با آن روبرو خواهیم شد نمیتوان از این روش استفاده کرد بلکه راهکار آن داشتن «سالمندی سالم» است.
وی در خصوص سالمندی سالم نیز تصریح کرد: سالمندی سالم به معنای آن است که فرد با وجود آنکه به سن سالمندی رسیده هنوز هم بهره دهی داشته، مستقل است، دارای بهرهمندی مالی بوده و از بهداشت کافی نیز برخوردار است.
این استاد دانشگاه با بیان آنکه چنانچه فردی به سن سالمندی برسد و پس از آن امکانات بهداشتی را در اختیار او قرار دهیم، روش درستی نبوده و کافی نیست، گفت: طول عمر یک سالمند برای یک دولت هزینه بر است به همین دلیل در دوره جوانی و میانسالی باید سبک زندگی و تغذیه افراد را در درون خانواده و اجتماع اصلاح کنیم و همچنین به مسائل اقتصادی و تامین اجتماعی افراد نیز بپردازیم تا افراد در سنین سالمندی هزینه کمتری برای جامعه ایجاد کنند.
کاظمی پور در خصوص تاثیر زاد و ولد در سنین سالمندی بر جمعیت کشور اظهار کرد: تاثیر زاد و ولد در سنین سالمندی بر جمعیت کشور خیلی کم است و شاید بتوان آن را دو درصد در نظر گرفت زیرا هر چه جمعیت سالمندتر میشود نرخ باروری در آنها نیز کمتر میشود.
وی همچنین گفت: سن باروری در زنان 15 تا 49 سالگی بوده و این مسئله هیچ ربطی به سن امید به زندگی آنان ندارد.
گیلان، پیرترین و سیستان و بلوچستان جوانترین استان کشور
این جمعیت شناس در خصوص وضعیت سنی استانهای مختلف کشور نیز گفت: استانهایی که باروری کمتری دارند نرخ جمعیت سالمندیشان بیش از سایر استانهای کشور است. این در حالیست که مهاجرت جوانان نیز نقش مهمی در میزان سالمندی استانها دارد زیرا در صورت مهاجرت جوانان، جمعیت سالخورده در استان و یا شهرستان باقی مانده به طوریکه جمعیت روستایی کشور همواره سالخوردهتر از جمعیت شهری است.
کاظمی پور ادامه داد: در حال حاضر استان گیلان و مرکزی پیرترین استانهای کشور هستند و سیستان و بلوچستان نیز به علت نرخ بالای باروری، جوانترین استان کشور است.
زنان بیشتر از مردان به سالمندی میرسند
وی در ادامه به روند زنانه شدن سالمندی در کشور نیز اشاره کرد و گفت: در حال حاضر روند سالمندی زنانه است و این موضوع فقط منحصر به ایران نیست بلکه علت، آن است که به طور کلی امید به زندگی در دنیا در حال افزایش بوده و در این میان امید به زندگی زنان نیز بیشتر از مردان است.
به گفته این استاد دانشگاه مردان به علت سوانح، تصادفات حین کار، حوادث، بیماریهای قلبی و عروقی و ... مرگ و میرشان بیشتر از زنان است در نتیجه زنان به علت طول عمر بیشتر بیش از مردان به سنین سالمندی میرسند.
کاظمی پور ادامه داد: در حال حاضر 7.5 میلیون نفر جمعیت بالای 60 سال در کشور وجود دارد که در این میان سه میلیون و ششصد هزار نفر آنان مرد و سه میلیون و 700 هزار نفر آنان زن هستند و به این ترتیب تعداد زنان سالمند حدودا 100 هزار نفر بیشتر از مردان سالمند است.
نرخ ازدواج بین مردان سالمند بیشتر از زنان است
وی در ادامه به وضعیت زنان و مردان سالمند تنها نیز اشاره کرد و گفت: نرخ ازدواج در میان مردان سالمند تنها بسیار بیشتر از زنان سالمند تنهاست. به طوریکه تعداد مردان 45 سال به بالای تنهای کشور حدود 200 هزار نفر است اما زنان بالای 45 سال تنهای کشور حدود یک میلیون و 300 هزار نفر هستند، این در حالیست که 750 هزار زن سالمند تنها و حدود 100 هزار مرد سالمند تنهای بالای 65 سال در کشور وجود دارد.
این جمعیت شناس ادامه داد: زنان سالمند بدون همسر در اثر فوت (بیوه) تعدادشان بسیار بیشتر از مردان سالمند تنهاست زیرا ازدواج مردان سالمند تنها در جامعه ایرانی با تابوهای کمتری همراه است و علاوه بر آن مردی که سالخورده است چنانچه بخواهد ازدواج مجدد داشته باشد با زن بالای 65 سال ازدواج نخواهد کرد و اگر خیلی اغماض کند با زنی حدودا 50 ساله ازدواج میکند. این در حالیست که مردان گاهی حتی به ازدواج به زنان 30 ساله هم رضایت نمیدهند. با این وجود زنان سالمند بالای 65 سال در صورت ازدواج مجدد باید با مردی 70 تا 80 ساله ازدواج کنند و مردانی که در آن سن بوده، تمایلی به ازدواج داشته و بدون همسر باشند، بسیار کم است.
کاظمیپور در خصوص سالمندان مجهولالهویه نیز گفت: آمار سالمندان مجهول الهویه جایی منعکس نمیشود زیرا در سرشماریها به سراغ خانوادهها میرویم و آمارها را از طریق آنان احصاء میکنیم. به همین ترتیب افراد مجهولالهویه در آمارها جایی نداشته و محاسبه نمیشوند.