به گزارش نما به نقل از شهروند: «با وجود اعلام رقم ۱۲درصد بیکاری در کل کشور به صورت میانگین، شاهد هستیم که در برخی از شهرها میزان بیکاری به ۶۰درصد رسیده است.» این بخشی از گفتههای وزیر کشور درباره پراکندگی نرخ بیکاری در سطح کشور است.
استانهای محروم مانند کرمانشاه، کردستان، ایلام، چهارمحالوبختیاری و سیستانوبلوچستان بیشترین نرخ بیکاری در سطح کشور را دارند و وقتی سخن از ایجاد شغل، کاهش نرخ بیکاری و رشد اقتصادی در اين مناطق میشود، عموما به ظرفیت مهم و تعیینکننده «توسعه گردشگری» در این مناطق جهت کاهش فقر و نابرابری، توزیع عادلانه درآمد و توانمندسازی جوامع در حاشیهمانده اشاره نمیشود و بیشتر صحبت از ایجاد کارخانه و صنایع تبدیلی و اشتغال صنعتی میشود که به دلیل محدودیت منابع در اختیار جهت سرمایهگذاری در این بخش، بخش زیادی از طرحهای توسعهای صنعتی در حد تکالیف و برنامههای کاغذی میمانند و جنبه عملیاتی پیدا نمیکنند.
اما راهی کمهزینهتر و عملیاتیتر برای توسعه این استانهای محروم وجود دارد. استانهای محروم کشور که به نام برخی از آنها اشاره شد، به لحاظ وجود طبیعت بکر و دستنخورده، حیاتوحش، آثار تاریخی به فراموشی سپرده شده، فرهنگ محلی غنی و صنایعدستی زیبا، فرصتی بزرگ و درونزا در اختیار دارند؛ گردشگری و برنامهریزی برای جذب گردشگر میتواند با ارقامی بهمراتب کوچکتر برای توسعه صرفا صنعتی این مناطق، این ظرفیتهای بالقوه را به فعلیت درآورد و سبب تنوعبخشی به اقتصاد محلی شود.
اما برای زدودن چهره فقر، نابرابری و بیکاری در این مناطق از طریق گردشگری چه باید کرد؟ گام نخست ایجاد اجماع در بین مسئولان ارشد کشوری و باور آنها به قدرتی است که این صنعت برای حل مسأله بغرنج توسعهنیافتگی در مناطق محروم کشور دارد. گر چه در چند سال اخیر برخی از مسئولان از توان گردشگری جهت ایجاد تحول اقتصادی در کشور سخن گفتهاند ولی هنوز این موضوع در برنامههای عملیاتی دستگاههای اجرایی، قضائی و تقنینی بروز و تجلی قابل توجهی ندارد. ایجاد اجماع بین مسئولان در هر سه قوه به معنای کار زمینهسازی برای کار مشترک و هماهنگ سه قوه و ایجاد قرارگاهی عملیاتی است.
گام دوم که میبایست با کمترین فاصله از گام نخست و شاید حتی به موازات گام نخست برداشته شود، تهیه مدل توسعه گردشگری در کشور براساس استراتژیهای کلان این صنعت است. توسعه گردشگری در مناطق محروم عموما بخشی از استراتژی توسعه مناطق گردشگرپذیر در کشور است. در مدل آمایش سرزمینی که باید مبنای تعیین مناطق گردشگری کشور باشد، در ابتدا مزیتهای بالقوه و جذابیتهای کمتردیده شده هر نقطه استخراج میشود و بعد در پیوستگی با نقاط همجوار، بسته توسعه گردشگری آن منطقه تدوین میشود.
این بسته توسعه گردشگری باید متضمن چند ویژگی باشد تا نهایتا بتواند به توسعه پایدار در آن منطقه بینجامد. اولا میبایست تنوع زمانی و تنوع محصول گردشگری در آن لحاظ شده باشد. این به آن معنا است که در سبد گردشگری آن منطقه طیف متنوعی از محصولات برای سنین مختلف، علایق مختلف، بودجههای متفاوت، ساعات مختلف روز و فصول مختلف سال وجود داشته باشد تا جامعه هدف گستردهتری را بتواند نشانه بگیرد.
هر چقدر این تنوع زمانی و تنوع محصول بیشتر باشد آن منطقه در ایجاد درآمد پایدار و قابل اتکا برای ذینفعانش موفقتر خواهد بود. دیگر موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد، برنامهریزی سختگیرانه برای حفاظت از مزیتهای فرهنگی، طبیعی و تاریخی آن منطقه است. فراموش نکنیم که مزیتهای مناطق محروم کشور برای جذب گردشگر همینها هستند پس در تمامی طرحهای توسعهای حفظ و حراست از این مزیتها میبایست اولویت نخست باشد.
سومین ویژگی بسته موفق توسعه گردشگری در مناطق محروم آن است که این بسته متکی بر توانمندسازی اقتصاد محلی در همه جنبهها باشد و جهتگیری ایجاد شغل و توزیع درآمد در آن به سمت همان منطقه محروم باشد تا نهایتا بخش عمده انتفاع از این رشد گردشگری در همان منطقه مصروف شود و نه خرج سوداگری در بازارهای دیگر و در مناطق مرکزی و تهران شود. چهارمین ویژگی این بسته داشتن برنامه عملیاتی برای هماهنگیهای بین دستگاهی جهت تسهیل قوانین، توسعه زیرساختها ایجاد امنیت و تشویق سرمایهگذاریهای ثانویه است.
در حقیقت برای توسعه گردشگری در مناطق محروم نیاز نیست در ابتدا چندین هتل چهار و پنج ستاره ساخته شود و شاهراه و ریل راهآهن و بندر و اقامتگاه و رستوران و... ساخته شود تا بعد گردشگر بیاید. رشد گردشگری در یک منطقه تدریجی و البته متکی بر ظرفیتهای همان منطقه است. در منطقهای که مزیت گردشگری آن بافت تاریخی یا مناظر طبیعی بکر است، لازم نیست بسته توسعه گردشگری آن متکی به ساخت امکانات لوکس و اشرافی باشد.
بسته موفق توسعه گردشگری در مناطق محروم باید منعطف و متناسب با توسعه عددی و نیازسنجی مداوم از گردشگران جذبشده این قابلیت را در خود داشته باشد که زیرساختهای اصلی را متناسب با این توسعه کمی افزایش دهد. نهایتا اینکه توجه به بخش گردشگری به عنوان پیشران توسعه در مناطق محروم، مرزی و کمتر توسعهیافته میتواند به شکل عملی چهره فقر و نابرابری و بیکاری را در این مناطق بزداید و توسعه پایدار را به همراه داشته باشد. این مهم تنها زمانی حاصل خواهد شد که مناطق گردشگری کشور در برنامهریزی توسعه اقتصادی بهعنوان زیربخشهای توسعه در همهجنبهها در نظر گرفته شوند.