به گزارش نما, ایسنا در گزارشی نوشت: «با تسهیل سفر از طریق پروازهای ارزانقیمت، مسافرتها به شکل آخر هفته درآمدهاند و این باعث شده شهرهای توریستی پایان هفتهی بسیار شلوغ و گرانی را تجربه کنند»، تجربهای که دور از ذهن مسافران شهرهای شمالی ایران نیست.
توجه به این مشکلات، با درنظر گرفتن آینده گردشگری باعث شده دو مفهوم "شهر" و "گردشگر" دارای اهمیت روزافزونی شود و بررسیهای کارشناسی، تعامل بین این دو را ناگریز کرده است.
«شهر گردشگر» همان ایدهی مدیران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری است که چهار ماه صحبت درباره آن داغ بود و مشخصترین تعریفی که تا کنون برای آن ارائه شده، این است: «شهر ایدهآل به شهروندانش توجه دارد، اما شهرگردشگر علاوهبر شهروندان، به گردشگران نیز توجه دارد. »
ایدهای که به زعم برخی کارشناسان داخلی، مُدلی ناکارآمد، مبهم و بدون رد پای جهانی به شمار میآید، در حالیکه سازمان جهانی جهانگردی در سال ۲۰۱۲ گزارشی با عنوان «شهر گردشگر» تهیه کرده که به بررسی چالشهای ۲۱ شهر گردشگرپذیر دنیا پرداخته و به این نتیجه رسیده که گردشگری میتواند به عنوان عامل کلیدی، رشد و توسعه در برنامههای توسعهای شهرها مطرح شود.
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که از احصاء مختصات «شهر گردشگر» برای شهرهای ایرانی در مهرماه خبر داده و مدتی پس از آن نیز یزد را که به تازگی در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شده، به عنوان پایلوت شهرگردشگر انتخاب کرده، اکنون دنبال آن است که این مدل را به شکلی کانالیزه در شهرهای دیگری که قبلا داشتههایشان را به شیوهای سنتی در مسیر گردشگری قرار دادهاند، اجرا کند. آن هم در شرایطی که میزان مشارکت و نقش سایر نهادها، وزارتخانهها و سازمانها در اجرای این طرح هنوز شفاف نشده و بنا بر اظهارات مجریان این مدل در شهر پایلوت، هنوز استاندارد و یا اصولی برای اجرای طرح شهر گردشگری ابلاغ نشده و ضوابط و شاخصها در دیدارهای رسمی مدیران، شفاهی تشریح شده است.
سعید امیریان - مدیر برنامهریزی و آمار پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری - با بررسی گزارش سازمان جهانی جهانگردی تفسیر روشنتری از مهمترین پروژه گردشگری کشور که بیشتر به یک معما شبیه است ارائه کرد و به ایسنا گفت: شهر آنقدر در دسترس است که گاهی آن را فراموش میکنیم. آنقدر در زندگی ما عجین است که وجودش را انکار میکنیم. شهرهایی که مردمانی در حال زیست دارند و روزانه در پی نیازمندیهای خود، ظرفیت شهر را به چالش میکشند. شهرها موجودات مافوق بشری نیستند و عموما از ازدحام جمعیت، کمبود زمین، آلودگیهای مختلف و تورم رنج میبرند. حال اگر گردشگران نیز به این جمعیت اضافه شوند، میتوانند چالشهای شهر را افزایش دهند. بویژه اینکه در برخی شهرهای گردشگرپذیر حتی جمعیت گردشگران گاه از جمعیت ساکن شهر نیز بیشتر میشود.
او در اینباره چند شهر گردشگرپذیر را که در گزارش سازمان جهانی جهانگردی نیز به بررسی وضعیت آنها پرداخته، مصداق آورد و افزود: شهری مانند ونیز تنها ۵۵ هزار جمعیت دارد، ولی گردشگران روزانهی آن تا ۹۰ هزار نفر نیز میرسد. یا شهری مانند بارسلون با یک میلیون و ۶۰۰ هزار جمعیت سالانه پذیرای حدود دو میلیون گردشگر داخلی و ۵ میلیون گردشگر خارجی بوده است (به استناد آمار ۲۰۱۰)، همین شرایط را میتوان در شهرهایی چون استانبول، لندن، پاریس، مادرید، نیویورک، هنگ کنگ و بسیاری از شهرهای معروف دنیا شاهد بود.
امیریان، شهرهای ساحلی خزر، مشهد، اصفهان، شیراز، قم و کاشان را به عنوان نمونههای داخلی مطرح کرد و ادامه داد: اما ازدحام گردشگر در کنار منافع اقتصادی، میتواند مشکلات و چالشهای متعددی را به همراه آورد که گاه به تنفر ساکنان شهرهای گردشگرپذیر از گردشگران منجر شود. بویژه آنکه با تسهیل مسافرت از طریق پروازهای ارزانقیمت، مسافرتها به شکل آخر هفته درآمدهاند و این باعث میشود شهرهای توریستی آخر هفتههای بسیار شلوغ و گرانی را تجربه کنند. از طرفی با افزایش سفر با کشتیهای کروز که مسافران آنها فقط برای چند ساعت در شهر هستند و نه اقامتی دارند و نه خریدی، شلوغی مفرط ناشی از تردد آنها که باعث زحمت شهروندان میشود نیز تنها ماحصلی است که از این نوع سفرها به جا میماند.
این کارشناس گردشگری گفت: با توجه به این مشکلات و همچنین چند نکته درباره آینده گردشگری، باعث شده تا دو مفهوم "شهر" و "گردشگر" دارای اهمیت روزافزونی شده و بررسیهای کارشناسی در مورد تعامل بین این دو را گریزناپذیر کرده است.
وی اضافه کرد: موضوع اول اینکه افزایش سرعت حمل و نقل مسافری از طریق رشد تکنولوژی در چند دهه اخیر باعث شده است تا افراد سفرهای گردشگری خود را به آخر هفتهها منتقل کنند. بطوری که یک فرد میتواند در طول هفته در محل استقرار خود به کار و فعالیت پرداخته و آخر هفته بسیار خوبی را در یک شهر با صدها کیلومتر فاصله از محل دایمی خود تجربه کند. نکته دوم اینکه در حال حاضر بیش از ۵۵ درصد ساکنان کره زمین شهرنشین هستند و برآورد میشود تا سال ۲۰۳۰ این رقم به بیش از ۶۰ درصد برسد، بنابراین برآورد این است که بخش عمده جریانهای گردشگری بین شهرها اتفاق افتد؛ جریان گردشگری از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک و برعکس.
امیریان افزود: با توجه به این واقعیات، موضوع شهرگردشگر (city tourism) دارای اهمیت روزافزونی شده و حتی سازمان جهانی گردشگری نیز در سال ۲۰۱۲ به انتشار گزارشی با همین عنوان اقدام کرد، این گزارش محصول بررسی چالشهای گردشگری در ۲۱ شهر گردشگرپذیر عمده در سطح دنیا بوده است. در موضوع شهر گردشگر بر این موضوع تاکید میشود که با توجه به توسعه شهرنشینی، لازم است مشاغل متناسب با جوامع شهری طراحی شود و گردشگری فعالیتی است که ما میتوانیم میلیونها شغل شهری در سطح جهان به وجود آوریم و از این طریق رفاه عمومی ساکنان شهرها را افزایش دهیم و لذا گردشگری میتواند به عنوان عامل کلیدی رشد و توسعه شهرها در برنامههای توسعه شهرها مطرح شود.
او در عین حال این نکته را متذکر شد که باید در یک شهر به نیازهای همزمان هر دو قشر شهروندان و گردشگران توجه کرد و غفلت از هرکدام میتواند ما را از توسعه پایدار گردشگری شهری دور کند. در واقع در «شهر گردشگر» به دنبال یک مبادله منصفانه بین شهر و گردشگر هستیم، به طوریکه شهر، بستر توسعه گردشگری را فراهم کند و متقابلا گردشگر در بهبود رفاه شهروندان و حفظ محیط زیست و تقویت هویت فرهنگی شهر نقش مثبت ایفا کند.
وی لازم دانست که «شهرگردشگر» باید به سوالات مختلفی پاسخ دهد و در ادامه گفت: از جمله اینکه چگونه میتوان تعداد رو به تزاید گردشگران ورودی به شهر را مسؤولانه و پایدار مدیریت کرد؟ گردشگران چگونه باعث افزایش رفاه شهروندان میشوند؟ آیا برنامههای اجرایی توسعه گردشگری در نظام تصمیمگیری شهر مورد توجه قرار میگیرد؟ تکنولوژی ارتباطات چگونه میتواند به هوشمند شدن و رقابتی شدن شهر کمک کند؟ آثار اقتصادی توسعه گردشگری در شهر را چگونه میتوان محاسبه کرد؟ و در نهایت اینکه چگونه میتوان آثار منفی اجتماعی و زیست محیطی توسعه گردشگری در شهر را کاهش داد؟ اینها سوالاتی است که یک پاسخ کلی ندارند و باید در مورد هر شهر با توجه به ویژگیهای آن جوابهای مناسب را یافت.
امیریان با تاکید بر اینکه شهرها در پذیرش و مدیریت گردشگران باید به پیرامون خود اتکا داشته باشند، افزود: به این معنی که جاذبههای پیرامونی خود را شناسایی کرده و در تلفیق این جاذبههای داخل و پیرامون شهر دقایق خاطرهانگیزی برای گردشگران فراهم کنند. با تعریف و ایجاد زیرساخت لازم برای توزیع گردشگران در پیرامون شهر دو منفعت بزرگ برای شهر فراهم میشود، اول اینکه جمعیت انبوه گردشگران در پیرامون شهر توزیع شده و از ازدحام آنها در داخل شهر جلوگیری میشود و دوم اینکه با افزایش گزینهها و جاذبههای در دسترس گردشگر، دوره اقامت گردشگر در شهر افزایش یافته و اثرات اقتصادی به مراتب بیشتری نصیب شهر میشود.