تبدیل میدان سیاست به میدان هیاهوهای سیاسی و برتریطلبی جریانی که طرفدارانش را به کف خیابان میآورد، از دستاوردهای دولت اصلاحات به ریاست محمد خاتمی است. در واقع تبدیل حمایت از یک جریان سیاسی به هواداری از جریانهای سیاسی، تبدیل میدان سیاست به یک استادیوم و جایگزینی تعصب به جای عقلانیت از آن زمان آغاز شد تا شخصیتهایی که سخنان شاذ و جنجالی سر میدادند، فارغ از آنکه گفتههایشان صحت داشته باشد، یا تنها یک دروغ باشد که حق به جانب بیان شده است، شهرت مییافتند و نامشان بر سر زبانها میافتاد؛ این مسخسازی تقابلات سیاسی تا آنجا پیش رفت که دروغ بزرگی چون تقلب در انتخابات سال 88 و آن فتنه بزرگ را رقم زد که آثار و پیامدهای آن همچون نفرتپراکنی، دروغ و تزویر هنوز پس از گذشت سالها در جامعه وجود دارد و مشخص نیست تا کی ادامه خواهد داشت. البته سخت در اشتباه هستید اگر فکر کنید پس از فتنه 88 و آن گناه نابخشودنی رفتار این جریان تغییر کرده و تلاش کردند به جای بازی در زمین دشمن برای پیشرفت کشور معیار محک جریانهای سیاسی را از بیان سخنان سیاسی و جنجالی به عملکرد و خدمت یک جریان بازگردانند که روشنترین نمونه برای اصرار این جریان در ادامه این رویکرد، محمود صادقی نماینده مجلس شورای اسلامی است؛ او که یک روز به قوه قضا دروغ و افترا میبندد؛ روز دیگر علیه سپاه و بسیج سخن میگوید، روزی با الفاظ خارج از دایره ادب درباره برخی رسانهها توئیت میکند، زمانی دیگر به یک مرجع تقلید تهمت میزند و حالا هم از تریبون مجلس شورای اسلامی سخن بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را تحریف کرده و به شورای نگهبان حمله میکند، به درستی عصاره فضیلتهای اصلاحطلبان است؛ همان جریانی که برای رسیدن به اهداف خود در سالهای اخیر نشان داده است که از هیچ دروغ، تهمت، وارونهانگاری، سیاهنمایی و... رویگردان نیست و مرزی جز منافع جناحی و حزبی خود نمیشناسد.