بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران که به تازگی منتشر شده است، در آذر ماه تورم نقطه به نقطه برای کل کشور 9/8 درصد و تورم 12 ماه منتهی به آذر ماه سال ١٣٩٦ نسبت به دوره مشابه سال گذشته برای کل کشور 8 درصد بوده است. در گزارش منتشر شده در پایگاه اطلاعرسانی دولت با عنوان «معضل بیکاری و تنگنای مالی دولت» با توجه به تصمیم دولت برای افزایش قیمت بنزین، درباره اثر تورمی این افزایش قیمت آمده است: «این مسئله نگرانیهایی بابت اثرات روانی گرانی بنزین به وجود آورده است و این در حالی است که به گفته کارشناسان میزان تورم ناشی از این گرانی زیر یک درصد است.»
عبارات فوق تنها دو نمونه از پیشبینیها و آمارهای ارائه شده از سوی سازمانها و رسانههای منسوب به دولت اعتدال است که در حوزه اقتصاد در روزها و هفته اخیر مطرح شده است. اگرچه ما در این نوشتار قصد راستیآزمایی و سنجیدن میزان صحت و دقت این آمارها را نداریم، اما ناگفته پیدا است که این عبارات و آمارها تا چه میزان از صحت و دقت برخوردارند.
نکته مهم و قابل توجه در این میان آن است که رسانهها و مسئولان و مراکز دولتی بیش از هر چیز برای انجام امور محوله خود نیازمند اعتماد و همراهی مردم هستند و این همراهی و همدلی به دست نمیآید مگر آنکه مردم ببینند و بدانند که دولتمردان و مسئولان فارغ از آنکه تاکنون چقدر در عمل به وظایف خود موفق بودهاند؛ چه میزان با مردم صادق بوده و گفتههای آنها تا چه اندازه با واقعیتهای زندگی آنان مطابقت دارد؛ موضوعی که بیشک با ارائه آمارهای شبیه عبارات ابتدایی متن پیش رو به دست نخواهد آمد و روشن است که چنین مطالبی درست برخلاف آنچه نگارندگان آن فکر میکنند، نفعی برای مردم نداشته و به دوری بیشتر از دولت و دلسردی آنها نسبت به مسئولان و عدم همراهی خواهد انجامید.