مطالبات مردم در زمینههای گوناگون از دولت و نظام حقیقتی انکارناشدنی است؛ از مشکلات معیشتی که به ویژه در سالهای اخیر به علت دلخوشی بیش از حد به بیرون مرزها، تحریمهای ظالمانه و سیاستهای غلط و فساد اقتصادی، حقوقهای نجومی و... افزایش یافته است تا مطالبات در حوزههای اجتماعی و فرهنگی، از این رو شنیدن صدای مردم و منتقدان و دوری از اشرافیگری و تلاش برای کشور و پیشبرد اهداف انقلاب بسیار حیاتی و ضروری است؛ اما متأسفانه افزون بر جریانهای منافق و سلطنتطلب و سران آمریکا و دولتهای مرتجع منطقه، بخش دیگری نیز در کشور هستند که با موجسواری بر این مطالبات، در حالی که دولتها و چهرههای مطبوع آنها بیشتر سالهای پس از انقلاب در دولت و مجلس حضور داشتهاند، و بیشترین سهم را در شرایط کنونی دارند و در حالی که این جریان با به راه انداختن فتنه سال 88 و گرا دادن برای تحریمهای گسترده علیه کشور مسبب بخش عمدهای از نواقص و کمبودهای امروز است، تلاش میکنند به جای پاسخگویی با فرافکنی ژست طلبکاری بگیرند! چنانچه روزنامه «جامعه فردا» از رسانه «اصلاحطلب» مینویسد: «پایان حصر محصورین، به عنوان حسن نیت و دلجویی از سیدمحمد خاتمی و دعوت رسمی از او برای حضور در جامعه؛ شاید نشانی از آغاز یک دوره جدید از آشتی ملی به شمار بیاید و بدنه وسیع اصلاحطلبان را به تحرک برای گفتوگوی آرامشبخش با کسانی گسیل کند که خیابانها عرصه ابراز احساس و مطالبات آنهاست.» یا روزنامه «قانون» از دیگر رسانههای اصلاحطلب چنین مینویسد: «آیا امروز جای برخی شخصیتهای تأثیرگذار در محدودیت و محذوریت است یا در میان معترضان و نظام تا با سرمایه اجتماعی و سابقه انقلابی نقاط فصل را وصل کنند؟ باید دست از لجاجت برداشت و بیهوده مردم را عصبی نکرد. همین امروز کینههای ۸۸ را باید فراموش کرد و ولو یک گام کوچک برای بهبود اوضاع برداشت.» اکنون باید از سران این جریان و رسانهها و فعالان آن پرسید اولاً هیچ نشانهای مبنی بر اینکه اغتشاشگران میل و علاقهای به جناح خاصی داشته باشند، دیده نمیشود؛ ثانیاً آیا بازیهای سیاسی و جناحی و ترجیح منافع شخصی و حزبی کافی نیست؟ بهتر نیست کمی هم به فکر مردم و رسیدگی به مطالبات آنها باشید؟