در سالهاي اخير فارغ التحصيلان اقتصادي مانند بسياري از رشتهها و شغلهاي ديگر بيش از آن كه تصوير گر واقعي شرايط حاكم بر فضاي اقتصاد باشند يا آينده را به گونهاي واقعي ترسيم كنند و بر مبناي اين تصوير واقعي برنامهاي عملي ارائه بدهند، به دليل شرايط و موقعيت محل استخدام و بعضا خلاقيتشان به كاسبي علم و استخدام دانش در مدح كارهاي نكرده دولتها گرايش بيشتري پيدا كرده اندكه ميتوان آنها را به سه دسته زير تقسيم كرد. بديهي است حساسيت دلسوزان نسبت به عمق بخشي بيشتر اين تحركات لازم و ضروري است زيرا تداوم اين مسيرها به توسعه پايدارو حل مشكلات واقعي اقتصادي منتهي نميشود:
دست اول: نقاشان آماري!
اين دسته از اقتصاد دانان كه عمدتا خاستگاهشان از يك دانشگاه مشخص و بيشتر مسلط به رياضي، امار و اقتصاد سنجي است در اين سالها با نفوذ دردستگاههاي مختلف اهم از وزارت كار و رفاه، بانك مركزي و... سعي در سفيد جلوه دادن وضعيت موجود با آمارها يا انحراف برنامهها از مسير تصميمگيريهاي درست هستند. برخي از اين افراد حتي موفق شدهاند تا به كشف و كرامات در حوزه توليد شغل به روش آماري هم دست يابند، به عنوان مثال در سال آينده احتمالا قرار است كولبران به آمار اشتغال ايجاد شده، اضافه شوند! همان گونه كه با ساماندهي رانندگان فعال در خيابانهاي تهران با چند نرم افزار درسالهاي اخير امار ايجاد اشتغال در فضاي مجازي به سرعت بالا رفت. اين عده با تكيه بر مفاهيم موجود در اقتصاد و قوانين نقش مهمي در كاهش چند ميلياردي قاچاق نيز داشتهاند!
اين عده در بانك مركزي نيز موفق به تمركز جامعه روي نرخ رشد ونرخ تورم بودهاند. در حالي كه بسياري از آنها تا پيش از استخدام و بر سر كار امدن در دستگاههاي دولتي به عنوان منتقدان جدي سياستهاي اقتصادي مطرح بودهاند و مقالات قابل تاملي نيز ارائه ميكردند. برخي از افراد اين دسته همچنان با برگزاري همايشها در حال شخم زدن امارهاي قبل از 92 هستند و انداختن تقصير بر گردن دولتهاي قبل!
دسته دوم: رمالان اقتصادي!
بعد از آزادي شهرام جزايري و برگزاري كلاسهاي هوش اقتصادي، برخي اقتصاد دانان نيز اخيرا به برگزاري كلاسهاي سرمايه گذاري علاقه مند شدهاند و در كلاسهاي خود با اتكا به برخي از اصول اقتصادي به رمالي و پيشگويي ميپردازند. هر چند كه برخي از اين افراد باسابقه چند سال تدريس اقتصاد در كانال تلگرامي خود تأكيد كردهاند كه در قبال تحقق نيافتن پيشگوييهايشان هيچ مسوليتي ندارند!
اين عده از اقتصاد دانان در قالب سمينارهاي سرمايهگذاري با حق دريافت مشاوره افراد را به سمت وسويي كه خودشان ميخواهند هدايت ميكنند و بسته به سرمايه افراد برايشان نسخه ميپيچند و به واردات و دلالي وخريد و فروش طلا و ارز و... دعوت ميكند ويا برخي سهامها را داغ ميكنند كه ميتوان به راحتي خط آنها را از ميان مطالب بيان شده دريافت. اين عده هر نسخهاي كه ميپيچند بدون شك به توليد ختم نميشود!
دسته سوم: تورم سازان وحاميان شركتهاي بزرگ!
اما دسته سوم كه بعضا رابطه تنگاتنگي نيز با جريان رسانهاي دارند با تكيه بر دانش خود منافع عدهاي خاص اعم از واردكنندگان، صاحبان صنايع بزرگ را در دستور كار خود قرار ميدهند. مثلاً در اين ماهها به كرات و به رغم مخالفت شديد وزير اقتصاد درباره لزوم افزايش نرخ ارز سخن گفتهاند يا در حمايت از برخي صنايع در جهت تبيين سياستهاي دولتي متركز هستند.
اگر چه اين عده استدلالهاي ابتداي و اقتصادي را مد نظر قرار ميدهند اما اهدافي كه دنبال ميكنند متمركز بر منافع گروه يا بخشي خاص از اقتصاد مانندفولاديها يا بانكها است.