اغتشاشهای چند روز گذشته، از ابعاد گوناگون ظرفیت تحلیل دارد. این اغتشاشها دارای علل متفاوتی هستند:
1- علت مردمی:
علت اصلی امکان این اغتشاشها، نارضایتیهای مردمی است. حتی در مواردی که مردم مخالف این اغتشاشات باشند. زیرا عناصر اغتشاشگر حتی ضد انقلاب، زمانی که مطمئن باشند که مردم رضایت و حمایت دارند جرأت نمیکنند که به صحنه بیایند، و اگر به صحنه آمدند، با خشم مردم به سرعت از بین میروند.
ولی اگر بستر نارضایتی مردمی آماده باشد ضد انقلاب بمانند دزدانی که از امکانات ورود به منزل سوء استفاده میکنند از این بستر نارضایتی سوء استفاده میکنند یا به تصور و توهم اینکه با سوء استفاده از نارضایتی مردمی، میتوانند مقاصد ضد مردمی خود را اجرا کنند به اغتشاش رو میآورند.
در اغتشاشات محدود اخیر، اغتشاشگران از نارضایتی عمومی مردم از مشکلات اقتصادی و ناهمواریهای اجتماع، سیاسی و وعدههای بی حاصل و آمار غیرواقعی که با آنها مردم میبینند و با آن درگیرند مغایرت دارند، قصد سوء استفاده را داشتند.
ترامپ که خود در انتخابات ریاست جمهوری اعتراف کرد که بیش از 40 میلیون نفر آمریکایی گرسنه هستند. در حالی که ناشیانه از اغتشاشهای اخیر به وجد آمده بود علت را گرسنگی مردم و نانخواهی تحلیل کرد که البته او به ملت ایران را میشناسد و نه میتواند واقعیتها را در کشور ما درست تحلیل نماید.
2- خشم دشمنان کینهتوز از موفقیتها
دشمنی استکبار و استعمار با ایران اسلامی، غیر قابل انکار است. دولتهای مستکبر آمریکا و انگلیس و همدستان آنها و صهیونیسم بینالمللی، دشمنان کینهتوز نظام جمهوری اسلامی ایران هستند و لحظهای از توطئه برای تضعیف ایران اسلامی و ایجاد آشفتگی در داخل نظام و اگر بتوانند از طرح براندازی نظام اسلامی، کوتاهی نکرده و نمیکنند.
در آغاز نظام اسلامی، افراد لیبرال و غربگرا که همواره خود را از برترین عقلگرایان و برتر از مردم ایران میدانند، تحلیل داشتند که انقلابیون اشتباه میکنند و اگر ما منافع آمریکا را در سایه نقاط استعمارزده کاری نداشته باشیم و با آمریکا و اروپا با حفظ استقلال، همکاری داشته باشیم و استراتژی (منافع متقابل) را رعایت کنیم آنها دشمنی با ما نخواهند کرد.
آخرین بازمانده این تحلیل غلط در جریان اعتدال، غلط بودنش آشکار شد؛ تصور میکردند با مذاکره با غرب و مسئله هستهای و سیاست برد – برد معضلها مشکلات حل میشوند و آمریکا و اروپا از تحریمها و مخالفتها دست بر خواهند داشت.
همه نوع میدان به این سیاستهای مورد امید اعتدالیها و اصلاحطلبان داده شد. مذاکره 1+5 و برجام و اعضای آن چیزی را کم نگذاشت.
ایران همه تعهدات خود را انجام داد. ولی غرب اعم از آمریکا که به صراحت تعهداتش را عمل نکرد و دشمنیها را تشدید کرد تا اروپا که ظاهر را حفظ میکند ولی به تعهداتش به بهانه عدم همراهی آمریکا عمل نکرده است. همه نشانگر این است که مسئله آمریکا و غرب استعمارگر مسئله سلطهطلبی و استکبار است و تا نظام اسلامی در مسیر حق و تقابل با ستمگران و در خط احقاق حقوق محرومین و مظلومین باشد نظام ستمگری و ستمکاران با این نظام دشمنی و خصومت داشته و خواهند داشت.
در مراحل نهایی برهه حساس فعلی که طرحهای استکبار به بنبست رسید مانند طرح داعش و گروهکهای تکفیری که توسط غرب برای بد جلوه دادن اسلام و انقلاب اسلامی و ایجاد یک حکومت بنام اسلام ولی ضد اسلام و مجری همه بی رحمیها و جنایات استکبار آمریکا و انگلیس پدید آمد و مورد حمایت آنها قرار گرفت و انواع سلاحها و کمکهای پولی و ارزی و طراحیهای نظامی و جنگی به آنها داده شد و حمایتهایی که در این اواخر آنقدر آشکار شد که بالگردهای آمریکایی سران داعش را از مرگ نجات داده به نقاط امن میبردند.
و آنها همان جنایات استکبار در فلسطین و صبرا و شتیلا و در غزه و در حکومت صدام و امثال او را در سوریه و عراق و یمن مرتکب شدند. ولی به برکت بیداری اسلامی و حمایت مستشاری ایران و حضور نیروهای مردمی و متعهد در منطقه تمام این توطئهها به شکست انجامید و داعش و النصره و گروهکها رسوا شدند و منفور گشتند و نیروهای مردمی متدین و مبارز شکل تشکیلاتی و برنامهای و دفاعی تهاجمی را شناختند و بکار گرفتند و حالا اینها خطر اصلی برای استکبار و اسرائیل و سران مزدور غرب در کشورها هستند و توطئه آخر آنهادر افغانستان که دارند گروهکها و بازماندههای آنان را در این کشور جمع میکنند قطعاً توسط ملت مبارز و چریک افغان به شکست نهایی میانجامد. یا طرح اسرائیل دوم و ایجاد محور آشوب و خونریزی در اقلیم کردستان که به شکست قطعی رسید یا طرح آشوب در لبنان و مسئله سعد حریری، که با تدبیر سید حسن نصراله و رجال تجربه آموخته لبنان نتیجه عکس داد.
و رسوایی غرب در میانمار، یمن، بحرین و عربستان و بحران ترامپ در آمریکا و بحرانهای اروپایی، آنچنان آمریکا و سران اروپایی همدستش را عصبانی و بی اختیار کرد که بهر حال کوشیدند در ایران بازماندههای خود را دستور دهند که به بهانه نارضایتی از سیاستهای غلط اقتصادی و سیاسی به صحنه بیایند شاید فضای ایران را بهم بریزند و ثبات آن را متزلزل کنند و اعتبار ایران را به هم بریزند و این همان علت اساسی است که کینهورزی شدید استکبار بود که رسانههای استعماری مانند بی بی سی و همدستان آنها بشدت به تبلیغ با برنامه رو آوردند.
عناصر خودفروخته در آمریکا و شبکه هایی همچون آمدنیوز، دستور آتش زدن مساجد و حسینیهها را دادند و بعد که دیدند این حرکات و محدود مانده و مردم از اغتشاشگران فاصله گرفتند بناچار ترامپ و نخست وزیر انگلیس و رئیس جمهور فرانسه و نتانیاهو و سران و وزرای غرب به حمایت آشکار از اغتشاشگران اقدام کردند با اینکه امثال خانم رایس و روزنامه نیویورک تایمز به آنها گفتند ما آزمودهایم در این کار، بخت خویش، و شما ساکت بمانید زیرا ملت ایران شما را دشمن میداند و چون شما حمایت از اینان میکنید وضع این فریب خوردهها یا مزدورها وخیم میشود.
ولی سران غرب چارهای ندارند جز اینکه از مجریان توطئههای غرب استعمارگر حداقل زبانی حمایت کنند و حمایت کردند. ولی وضع بدتر شد و ملت پرشور به صحنه آمد و تظاهرات مردمی مسئله را علیه توطئههای غرب شکل داد.
مطمئن هستم تا آن زمان که انقلاب و نظام ایران، نظام اسلامی و مردمی و ولایی است تمام طرحها و نقشههای استکبار و استعمار و معاندان و دشمنان و دنیاپرستان و لیبرالها به ناکامی آنها و افزایش اقتدار نظام اسلامی میانجامد.
این نعمت الهی را شکر لفظی و عملی داشته باشیم و از خدا خواهیم توفیق عمل.
3- شبکه نفوذی
در سه فتنه 78 و 88 و اغتشاش 996 اقدامات انجام شده فردی یا جمعی نبودهاند بلکه سازمان یافته و شبکهای بوده است.
در آغاز عملیات ابتدایی به صورت طراحی شده و با شعارهای از قبل شکل گرفته عملیات سازمانیافته و نمودهای مقطعی شروع میشود و سپس به حرکتهای شبکهای و کشاندن بخشهایی از مردم ولو به تعداد کم میرسد و آنگاه با اقدامات هماهنگ اقدام به آتش زدن و تخریب و تجمع و فرار میرسد.
فیلمبرداری، عکسبرداری، گزارش دهی، خبررسانی، اطلاعدهی به عناصر، ارتباط با بیگانگان و شبکههای ارتباطی غربی و بقیه امور،همه در همراستای یک طرح انجام شده و میشود. در اغتشاشات اخیر اقدامات سازماندهی شده کاملاً بنظر میرسد و حتی نوع انعکاس در نشریات مسئلهدار داخلی نیز طراحی شده میباشد چگونگی عکس و خبر و انتخاب تیترها و تحلیلها،اکثر از یک هماهنگی شبکهای حکایت دارند.
ساخت اخبار و شایعهها و اطلاعرسانیهای شبکههای مجازی نیز دلالت بر کاری گسترده و شبکهای دارد.
خنثیسازی شبکهای به کار با برنامه و اقدامات مخفی و نفوذشکن نیازمند است.
جمعآوری اطلاعات، دستیابی به خطوط شبکهای و ارتباطی کاری پیچیده است.
اعلام عمومی شبکه و دستگیری و مجازاتها نیز کاری ویژه است. نوع برخورد و موضعگیری نیز فرق میکند.
در موضوع جرم، جرم فردی با جرم دستجمعی با جرائم سازمانیافته و شبکهای متفاوتند پس محاکمه و مجازات، سازمانهای شبکهای نیز کاملاً تفاوت با محاکمه جرایم فردی و چند نفره غیر تشکیلاتی دارد.
کسی که در یک راهپیمایی غیرقانونی شرکت کرده است مجازات او در حد جرم فردی وی میباشد.
اما کسی که عضو یک شبکه است، ولو در اقدام جمعی آن شبکه شرکت نکرده باشد به علت عضویت در شبکه مجرم، حداقل جرم مباشرت را دارد. اگر در اقدام غیرقانونی عملیات نیز کرده است، عملیات او همراه عملیات همه عناصر مجرم، مجازات سنگینتری خواهد داشت.
اگر این شبکه مرتبط با بیگانگان و عامل اهداف دشمنان اسلام و ایران و عامل جنایتکاران جهانی باشد جرائم و اعمالی که در داخل ایران انجام داده است با نگاه حقوقی به ارتباط با آن شبکه جنایتکار بررسی و تعیین مجازات میشود. مثلاً اگر عناصری در ایران در ارتباط با شبکههای مافیایی بینالمللی، مثل مافیای مواد مخدر در کلمبیا باشد مجازاتش متفاوت با مجازات شبکهای است که ارتباط با مافیا نداشته باشد. یا شبکهای که در ارتباط با صهیونیسم جنایتکار است یا فردی که در این شبکه همکار جانیان صهیونیست شده است جرمش جرم عادی نیست.
امروزه آشکار شده است که اغتشاشات مذکور در ایران از جمله اغتشاشهای اخیر و شبکه استکباری آمریکایی و نیز صهیونیسم و رژیم اشغالگر قدس و نخست وزیر و برخی دیگر از سران انگلستان و رئیس جمهور فرانسه و همه عوامل بیگانه و ضد انقلاب اسلامی ایران میباشند و آنها تصریح به حمایت از اینان کردهاند.
پس جرم شرکت کنندگان در اغتشاشات اینگونه غیر از جرائم فردی، جرم اقدامات سازمانیافته و شبکهای و جرم وابستگی یا همکاری با اهداف مجرمانه دشمنان ایران و اسلام است و در محاکمه قضایی آنها این مورد مهم باید مورد نظر باشد ولو نظام جمهوری اسلامی بخواهد با آنها با رأفت رفتار نماید.
نکته مهم مسئولیت دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی است که با همان اقتدار و قدرت و هوشیاری وذکاوت که عملیات سیا و انتلیجنس سرویس و موساد و اقدامات نفوذی داعش و طالبان را خنثی کردهاند در این مورد نیز همت کنند، تا ریشهها را بیابند و با ائمه کفر مقاتله نمایند و در این راه از امداد الهی و یاری همه ملت و دعای شهدا و خوبان بهرهمند شوند.
4- جریانات داخلی معارض و معاند
پس از تأسیس نظام مستقل و اسلامی و مردمی نظام جمهوری اسلامی در ایران در کنار دشمنیهای استکبار و دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی همواره جریانهای داخلی بودهاند که به مثابه ستون پنجم در ایران عمل کردهاند.
در سالهای 58 و 59 ضد انقلابی که تصور داشتند نظام اسلامی به سرعت فرو میپاشد و کارشکنی میکردند و اکثر گریختند و مأیوسانه در غرب در پناه اربابان خود زندگی کردند.
در سال 58 تا 60 گروهکهای کمونیست هر کار توانستند کردند که نظام فرو ریزد و آنها قدرت را در دست بگیرند ولی فرجام کارشان به تباهی و فرار از ایران رسید آنها حتی از آتش زدن خرمن کشاورزان مظلوم هم کوتاهی نکردند.
در همین سالها منافقین نیز فعال شدند و با میلیشیا و نفوذ و اعمال تروریستی با حمایت استکبار که هنوز علنی نشده بود، انواع جنایات را مرتکب شدند و بعد که از ایران گریختند ذلیلانه به دستور آمریکا و در اثر جنون قدرتیابی، و تعصب کور کننده به صدام پیوستند و با سقوط و مرگ صدام، دیگر راهی برای آنها نمانده است.
این معاندان و معارضان در داخل در آغاز با دشمنان انقلاب و بیگانگان، همدستی نمیکردند ولی بتدریج به دشنمان هم هدف شدند و در تمام درگیریها و اغتشاشات داخلی، حضور یافتند ولی با سد پولادین ملت روبرو شدند و بتدریج تحلیل رفتند.
اکنون از همه آن معاندان، همین اغتشاشگران ماندهاند. اینان جایگاهی در اصولگرایان نداشتند و در جریان اصلاحطلب خود را پنهان کرده و با پرچم آنها اقدام میکردند.
ولی اخیراً در بین جریان اصولگرا از آنها که حالا چهره اپوزسیون به خود گرفتهاند هم ممکن است یارگیری کرده یا همراه آنها به اغتشاش رو آورده باشند.
علت این است که این اغتشاشگران خود را کاملاً بی پایگاه اجتماعی و مردمی مییابند و مانند گیاههای هرزه انگل نیاز به پایگاه دارند تا سری برآورند.
بررسی مواضع عناصر اصلاح طلب و مسئلهدار در چند ماه گذشته خیلی سرنخها را بدست میدهد. مثلاً از برخی از اصلاحطلبان در روزنامه شرق، نقل شد که اصلاحطلبان منتظر یک «رضاخان» هستند!
یا برخی دیگر، مسائل زمینهساز اغتشاش را مطرح کردهاند.
پس از جریان کاسپین، بعضی نشریات اصلاحطلب از اغتشاشگری و شعارهای علیه مسئولان یاد کردند. اغتشاش که شروع شد آن را اعتراض به حق دانستند و خواستار بها دادن به اعتراضات و تظاهر کنندگان شدند.
محکوم کردن اغتشاش از طرف آنها بسیار کمرنگ مطرح و انعکاس یافت اینگونه افراد و نشریات همانطور که فتنه 88 را محکوم نکردند و اکنون در پی حذف (محدودیت حفاظتی) که مشهور به حصر شده است، هستند. اغتشاشات را محکوم نمیکنند. آن را همراه با رسمیت دادن به اعتراض مطرح مینمایند.
عدهای هم به عنوان طرفداری از احمدی نژاد در همین راستا حرکت و موضع دارند.
اما اکثریت ملت و جریانات سیاسی، اغتشاشات و اغتشاشگران را محکوم کردند و آنها را طرد نمودند.
* چاره چیست؟
آنچه مهم است باید حساب معاندان و معارضان داخلی از حساب صاحبان افکار مخالف و قانونگرا ولو دارای افکار دیگر، جدا شود و خود این صاحبان افکار نیز باید موضع شفاف در این زمینه اتخاذ نمایند.
حرکت عظیم و خودجوش مردم، همه فتنه و اغتشاش و توطئهها و حمایتهای ترامپ و ترزا و مستکبران را بباد داد.
بار دیگر قدرت مردم متعهد و ولایتمدار ایران بر همه آشکار گردید.
بنظر من خواسته اصلی نظام و مردم این است که به این ماجرا و توطئهها و حرکات اغتشاشی، با قاطعیت پایان داده شود. نفوذیها شناخته شوند، معاندان و معارض، منزوی شوند. عوامل و علل نارضایتیها چاره شوند.
رفع نارضایتیها و ناهمواریهای اقتصادی با سخنرانی و وعدههای بی ثمر و آمارهای غیرواقعی، میسر نیست. به عمل و اقدام مسئله حل میشود.
دولت میگوید ما تورم را مهار کردهایم. مردم در عمل میبینند همه چیز در رقمهای 2 عددی و گهگاه 3 عددی گران شدهاند. کلاً به این دولت بی اعتماد میشوند. آنها میبینند مسکن علیرغم رکود حاکم بر بازار ملکن، از 5 سال قبل تا حالا – یعنی در دوران این دولت گران شده است – درصدش بماند – 5 یا میبینند 4 سال پیش ساخت مسکن در نواحی میانی و جنوب شهر متری یک میلیون تومان در میآمده و اکنون به متری یک میلیون و سیصد هزار تا چهار صد هزار تومان رسیده است. چگونه رضایت از دولت بیایند؟ و چگونه به حرف دولت اعتماد نمایند؟
مردمی که میبینند بر خلاف وعدههای دولت سبد هزینه خانوار، به شدت گران شده و نان و گوشت و مرغ و پنیر و سبزی و صیفیجات و میوه و لبنیات و تخممرغ از درآمد آنها فاصله زیاد گرفته است. چگونه آرامش خاطر مییابند، چه کنند؟
کارگرانی که کارخانه به علت عدم رونق تولید، بیکار شدهاند،چه کنند؟
کار بجایی رسیده که حامیان اصلاحطلب این دولت که عاملان اساسی اکثر این نارضایتیها و نابسامانیها بوده و هستند حالا کمپن ما پشیمانیم راه انداختهاند! چرا؟
بقیه اصلاحطلبان و اعتدالیون هم در برزخی گیر افتادهاند که در انتخاب یک برنامه دقیق تردید دارند. زیرا از یک صرف میخواهند دردولت بمانند و از قدرت کنار نروند از طرفی میبینند که دولت کاری نمیکند و مردم هم روز به روز از دولت و دولتیها بیشتر ناراضی میشوند و فردای اینها به خطر افتاده است و با این لشگر مردد و بدون توانمندیهای لازم بجایی نمیرسند و دولت هم با اینان نمیتوانند مشکلات را حل و مردم را راضی نماید.
از این رو دولت آقای دکتر روحانی در بن بست قرار گرفته است. مگر آنکه همت کنند و با یک تحول جدی و سپردن امور به دست عناصر لایق و امور را سامان داده نارضایتیها را کاهش دهد.
اکنون زمان برای این تحول در سیاستها و افراد کم توانی که در دولت هستند، آمادگی دارد. سرعت، یکی از عوامل موفقیت است.
امیدوارم جناب دکتر روحانی این تحول را ایجاد کند و موجبات رضایت مردم و خوبان و ولی امر و شهدا و خدای متعال پدید آورد و بستر را از دشمنان انقلاب و ایران بگیرد.
مردم اعتقاد دارند نظام مقتدری که داعش و تکفیریها و عوامل استکبار را در بیرون از مرزهای ایران چاره کرده است و ملتهای منطقه را به آرامش و نجات از فتنهها یاری داده است. باید در درون خود، این موریانهها و میکروبها را چاره کند و به ناهمواریها و نابسامانیهای اقتصادی و اداری و قضایی پایان دهد و مردم مطمئن هستند که این کار شدنی است و ما میتوانیم. انشاءالله