روزنامه اعتماد نوشت:
*جبهه اصلاحات در حال حاضر درگیر سه بحران جدی است؛ بحران نخست برگشت به عرصه فعالیت قانونی از طریق جلب نظر نظام و در عین حال حفظ دغدغههای هوادارانش تا حد ممکن است. دوم، ایجاد سازوکار موثر رهبری اصلاحات به گونهیی که ضمن عدم ایجاد حساسیت نظام بتواند حداکثر حمایت هوادارانش را جلب کند. سوم، پدیدآوری گفتمانی است که همزمان با حفظ ماهیت اصلاحطلبی و میراث آن هم در عرصه عمل اثرگذار و قابلیت اجرایی داشته باشد و هم بتواند خود را درون نظام تعریف کرده و از راهکارهای قانونی برای پوشش خود بهره گیرد. البته وضعیت جبهه اصلاحات فعلا وضعیت سختی است. زیرا تنها چهرهای که تاحدودی هنوز وجهه خود را حفظ کرده است، سید محمد خاتمی است و او هم از سوی تندروها برای رسیدن به موضع شفاف زیر فشار است؛ موضعی که خاتمی را به صف سایر چهرههایی پیوند میزند که نظام اکنون آنها را در زمره خوارج میداند. اعضای جبهه اصلاحات باید به عقلانیت و واقعگرایی برسند که حداکثر امکان مانور را برای خاتمی در تطابق با چارچوبهای نظام فراهم آورد. خاتمی نیز مانورهای خوبی برای جلب اعتماد نظام به انجام رسانده است ولی باید با صبر بیشتر منتظر نتیجه باشد. خطرناکترین کار بیحوصلگی و از دست دادن دامن صبر است.
*روشن است که اصلاحطلبان دارای طراحان و برنامهریزان خاص خود هستند و ما اصولگرایان نباید برای آنها تعیین تکلیف کنیم و نکات ارائه شده هم برداشت ما از موضع اصولگرایی وشناختی است که از ذهنیت نظام داریم. اما اگر قرار بود برای آنها راهکاری عملی ترسیم کنیم به آنها توصیه میکردیم از دریچه شورای شهر وارد شوند، ضمن آنکه روند جلب نظر نظام را تسریع میبخشند، بدون ایجاد حساسیت ویژه رهبری اصلاحات توسط خاتمی را تثبیت کرده و خاتمی هم در آشکار و پنهان روند جلب اعتماد برای اصلاحات را پی گیرد زیرا برداشت نظام از اصلاحات مخدوش شده و نیاز به بازسازی جدی آن هم از سوی اصلاحطلبان دارد.
*گمان نمیکنم خاتمی به عنوان کاندیدا وارد صحنه شود زیرا به خود من نیز اظهار داشته است که قطعا کاندیدا نخواهد شد. ولی در سیاست هیچ چیز ناممکن نیست. ولی حدس میزنم که خاتمی میداند که احتمال تایید صلاحیت او در شورای نگهبان پایین است و ورود خاتمی به عرصه نامشخص، سوزاندن ظرفیت مهم و ارزشمند اصلاحطلبان است و هیچ عقلی فعلا این را تایید نمیکند.