صديقه طاهره، همتای قرآن- وجود مبارك فاطمه زهرا (س) سيره و سنتي دارد كه معرف هويت اوست؛ چون اين ذات پر بركت همانند ساير ذوات قدسی، همتای قرآن كريماند و قرآن كريم عباراتی، اشاراتی، لطايفی و حقايقی دارد؛ چه اينكه از امام صادق (ع) رسيده كه قرآن به چهار بخش تقسيم میشود: يك درجهاش برای توده مردم است به نام عبارات قرآن؛ برتر از آن، اشارات قرآن است و والاتر از آن، لطايف قرآن است و قله قرآن حقايق قرآن است كه مخصوص انبياست. (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۷۸)
صديقه كبرا هم سيره و سنتی دارد كه بخشی، جزء عبارات آن سيره است، توده مردم از آن بهره ميبرند؛ بخشي مربوط به اشارات سيره آن حضرت است كه خواص استفاده ميكنند و بخشي مربوط به لطايف سيره و سنت آن حضرت است كه أخص بهره ميبرند و بخشي مربوط به حقايق فاطميه است كه انبياء استفاده ميكنند و ديگران طرفي نميبندند؛ بحث درباره آن حضرت در حقيقت همانند بحث درباره قرآن كريم است.
جدايی ناپذيری قرآن و عترت
اگر كسی بخواهد به ذات اقدس الهي راه پيدا كند و از او فيض بگيرد، بايد از مسير قرآن و عترت بگذرد كه همين صراط مستقيم است؛ بقيه كجراهه است و راه نيست و اين قرآن و عترت تار و پود يك حبل متيناند؛ دو حبل نيست، دو طناب نيست تا كسي بگويد "حسبنا كتاب الله" يا كسي بگويد "حسبنا العترة" اينها تار و پود يك طناباند.
اگر كسي قرآن را گرفت، هيچ راهي ندارد جز پذيرش ولايت عترت. صدر و ساقه اين كتاب كلام خداست، انسان كامل به نام عترت طاهرين صدر و ساقه اينها محبت خداست، معرفت خداست، در قلب اينها چيزي جز محبت الهي نيست.
تفاوت خطبه و خطابه فدک
معارف عميق نهجالبلاغه كه جزء غرر خطبههاي توحيدي نهجالبلاغه است و وجود مبارك اميرالمؤمنين (ع) در دوران خلافت، يعني ۲۵ سال بعد از شهادت اين بانو ايراد كرد، آن غرر و خلاصه و متن و عصاره آن خطبههاي عميق در خطبه نوراني وجود مبارك
فاطمه (س) آمده است. حضرت در جريان بازگرداندن فدك يك خطبهاي دارد و يك خطابهاي؛ در آن خطابه مسئله بازگرداندن فدك و مسائل سياسي و اجتماعي و مسئله ظلمي كه بر آن حضرت رفته مطرح است اما در آن خطبه كه قبل از خطابه ايراد كرد حمد خدا، تشريح اسماي حسناي خدا، ازليت خدا، ابديت خدا، سرمديت خدا و كم كم ميرسد به اينكه اين خاندان وسيله الهياند؛ آن خطبه محتوايش فقط بحثهاي فلسفي و كلامي و عرفاني است و ديگر هيچ. خطبه حضرت مسائلي دارد و خطابه حضرت احكامي. مسائل سياسي را در آن خطابه بيان كرد، مسائل حكمي و كلامي را در آن خطبه تشريح نمود. با تشريح آن خطبهها، گوشههايي از آن خطبه روشن ميشود كه شبهه متفكران وهابي يا احياناً كساني كه در توسل و استشفا و شفيع گرفتن شبههاي دارند برطرف خواهد شد.
توسل، متمم قابليت قابل
توسل برای آن نيست كه متمم فاعليت فاعل باشد؛ توسل براي تتميم قابليت قابل است. بحث در اين است كه خدا بينياز است و وسيله نميخواهد؛ بحث در اين است كه ما محتاجيم و وسيله میطلبيم. بينيازي خدا كه مشكل ما را حل نميكند؛ ما بايد بتوانيم از او بخواهيم تا به ما بدهد. اگر ما دور بوديم، دهان آلوده بود و با دهان آلوده نتوانستيم بگوييم "يا الله" يك طيّب و طاهري ميطلبد كه حرف ما را برساند.
وجود مبارك رسول گرامی (ص) به ما فرمود: "طهّروا أفواهكم فإنها طرق القرآن" (مستدرك الوسائل، ج۱، ص۳۶۸) دهانها را پاك كنيد. غذاي خوب و حلال در اين دهان وارد بشود، حرف طيب و طاهر از اين دهان خارج شود؛ نه تهمت و غيبت و استهزا و دروغ، نه غذای شبهه ناك. سخن از تطهير دندان نيست كه با مسواك حل بشود؛ سخن از تطهير دهان است فرمود: "دهانها را پاك كنيد چون قرآن ميخواهد از اينجا عبور كند". خب، اگر دهان آلوده بود، كسي نماز خواند، قرآن خواند، آيات را از كانال آلوده عبور داد اين اثر ندارد. بنابراين وجود مبارك حضرت فرمود: "بين ما و ذات اقدس اله هيچ فاصلهاي نيست، آنها كه دورند و جدايند نيازمندند كه حرفشان را ما به خدا برسانيم".
توسل در قرآن
در قرآن كريم ما را به اصل توسل دعوت كردهاند: "وَابْتَغُوا إِلَيهِ الوَسِيلَةَ" (مائده/ ۳۵) يعني براي اينكه به خدا نزديك شويد توسل بجوييد. اين يك عام و يا مطلقی است كه نسبت به مصاديق خود حجت است و چون هيچ عام يا مطلقیمصداق خود را ثابت نميكند هرگز نميشود به اين عموم يا اطلاق تمسك كرد و گفت: "پس توسل به آن ذوات قدسی محبوب است، توسل را بايد قبلاً ثابت كرد كه چه چيز وسيله است، بعد گفت: اين شيء وسيله است و خدا در قرآن فرمود: "ابتغاي وسيله كنيد، وسيله بگيريد پس ما به اين توسل ميجوييم". هر چه را كه خدا امر كرده است يا به عنوان محبوب خود اعلام كرده است به صورت خبر يا انشا معلوم ميشود وسيله تقرب الهي است، نماز وسيله است، روزه وسيله است، قرائت قرآن وسيله است، تمام كارهاي خير وسيله است؛ چون خداي سبحان اينها را وسائل قرب قرار داده است.(تلخیصی از بیانات آيت الله جوادی آملی)