مديرعامل شركت توتال به تازگي گفته است، در يك گپ كوتاه با دونالدترامپ بهضرورت حفظ برجام اشاره و تأكيد كرده است، بايد براي پشتيباني از اصلاحطلبان، اين سند را حفظ كرد وگرنه ورق به سود تندروها برميگردد.
پاتريك پويانه كه ابتداي سالجاري قرارداد توسعه فاز11 پارسجنوبي را با شركت ملي نفت امضا كرده و به ديدار رئيسجمهور كشور ميرود، گفته است برنامه توتال، ماندن در ايران است ولي اگر شرايط به سمتي پيش برود كه مجبور باشد اين پروژه را ترك كند، مكانيكهايش را در نظر گرفته است.
تلاش پويانه براي حفظ قرارداد فاز11 كه قرارداد جذاب و پرسودي براي اين شركت است، طبيعي به نظر ميرسد ولي نكته مهم در اظهارات وي، تمركز بر رقابتهاي سياسي كشور است. موضوعي كه يكبار توسط وزير امور خارجه مطرح شده و در ايام انتخابات از سوي گروههاي سياسي مورد بررسي قرار گرفته بود. حالا مديرعامل توتال هم به تأسي از اوضاع سياسي داخلي به دنبال زنده نگهداشتن قراردادي است كه بيش از آنكه براي توتال مهم باشد، براي وزارت نفت حياتي است.
مديرعامل يكي از شركتهاي بزرگ نفتي جهان براي حفظ قرارداد خود با شرك ملي نفت، وارد رقابتهاي سياسي ايران شده و براي تداوم قدرت يك حزب در ايران، به چنين دستاويزي چنگ ميزند. چندان عجيب نيست، وقتي كه مواضع وزير نفت را مرور كنيم، زنگنه همواره از برخورد سياسي منتقدان خود گفته است، منتقداني كه درستي نقدهايشان به مرور زمان ثابت شده اما وزير محترم كه رئيسجمهور وي را «برند» ناميده است، چه مباحثي را با مديرعامل توتال مطرح كرده كه پويانه وارد اين مواضع ميشود؟
در نگاهي كلانتر و در پازل منتقدان سياسي دولت، شنيده ميشد كه وزير امور خارجه به غربيها گفته است در صورت شكست خوردن برجام، دولت فعلي به دره شكست سقوط خواهد كرد كه شبيه همان اظهارنظر از سوي يكي از مديران شركتهاي بزرگ جهان تكرار ميشود.
سؤال اين است كه وزارت نفت براي حفظ اين قرارداد، از توتال چه خواسته است كه انتخاب پويانه، چالشهاي سياسي داخلي بوده است؟ براي پويانه و ديگر شركتهاي خارجي، برجام از اهميت خاصي برخوردار نيست، زيرا با همين برجام نيز نگرانيهاي بسياري وجود دارد و به ترديدها پاياني نداده است. توتال و ديگر شركتها، بين زمين و آسمان معلق ماندهاند و قطعاً از چنين شرايطي براي افزايش قدرت خود استفاده ميكنند. زيرا در ايران، وزير نفتي به فعاليت مشغول است كه بارها در رسانهها و كنفرانسها از لزوم جذب سرمايهگذاري ميگويد و استاد مسلم بحرانسازي براي نفت است.
آنها ميدانند در ايران، سيستمي در حال كار است كه براي آمدن امتيازات بيشماري ميدهد، به آنها قدرت انتخاب ميدهد با هر قيمتي كه صلاح بدانند. ميدانند انعقاد قراردادهاي نفتي، براي دولت فعلي يك پيروزي سياسي محسوب ميشود و با قدر دانستن اين موقعيت، در حال بازي دادن هستند. وقتي نفت تبديل به حوزه سياسي شد، مشخص است كه خروجي آنچه ميشود، كساني كه امضاي قراردادها را به سود منافع ملي مربوط ساخته و به دنبال «روكردن» برگ بنده هستند، احتمالاً منافع سياسي را بيشتر مدنظر قرار ميدادند تا منافع ملي را. حتماً براي آنها منافع سياسي ارجح است كه به مديران شركتهاي خارجي ميگويند اگر با ما قرارداد امضا نكنيد، گير تندروها ميافتيد.
پويانه نكتهاي را گفته است كه پيشتر به آن پرداخته بوديم، از سياسيشدن قراردادها و بستهشدن هر قراردادي به هر قيمتي بهعنوان كيميايي براي حفظ قدرت، اما در پاسخ گفتهاند كه ملاك براي ما منافع ملي است. وزير نفت بارها گفته است با هم بسازيم، همه يك نظام و مملكت داريم و بايد دستبهدست هم دهيم. چهرههاي جناح مقابل سياسي را به ياري ميطلبد، در حالي كه سياسيكاري حتي در انعقاد قراردادهاي نفتي را رها نميكند. بدون ترديد اگر نيت و اراده وزارت نفت صاف و شفاف بود، بسياري از منتقدان با اين وزارتخانه همراه ميشدند، ولي بايد پذيرفت وزارت نفت سياسيترين دوران كاري خود را طي ميكند.
اينكه به مديران خارجي كد سياسي بدهيم و روند توسعه صنعت نفت را به حضور آنها پيوند بزنيم، با منافع ملي سنخيتي ندارد. زماني كه نيروهاي شركتهاي زيرمجموعه نه حقوق خود را دريافت ميكنند و استرس اخراج خود را دارند. چه خوب بود وزارت نفت بيش از آنكه منتقدان را به همدلي دعوت كند، ابتدا برادري خود را براي حفظ منافع ملي ثابت ميكرد، تا حرفها بر دل بنشيند.
با كمال تأسف بايد گفت: وزارت نفت، بهطور شگفتانگيزي در تسويهحسابهاي سياسي فرو رفته است و به تنها چيزي كه فكر نميكند، توسعه صنعت نفت است، با وجود اينكه سخنان زيبايي را براي جذب سرمايهگذاري بيان ميكند. مديرعامل توتال و گفتههاي وي، بازخورد سخنان عمومي و خصوصي مسئولان صنعت نفت است كه حالا آشكار شده است، پوست كندهتر از اظهارات پاتريك پويانه، روايتي دقيقتر وجود ندارد از آنچه در وزارت نفت ميگذرد و البته نيتهايي كه در فصل شكار، به دنبال بازيهاي سياسي خود هستند.