به گزارش نما، وجود امام معصوم در هر دوره ای الزامی است. هم از این جهت که امامان واسطه فیض خداوندند؛ فیضی که اگر لحظه ای قطع شود « لساخت الارض باهلها» یعنی زمین و زمان به هم خواهد ریخت، و همچنین از این جهت که وجود امام برای هدایتگری ضرورت دارد و اگر معصوم نباشد مردم با اتکاء به کدام منبع حقیقت را درک کنند و مسیر درست را از نادرست تشخیص دهند؟
در زمان معصومین این مشکل وجود نداشت، اما در زمان غیبت که مردم از ارتباط مستقیم با امام زمان محرومند چه کار باید کرد؟
مردم چگونه در حوادثی که از جهات مختلف حقوقی، اجتماعی و سیاسی رخ می دهد مسیر درست را انتخاب کنند و به گمراهی نیفتند؟
راهکار هدایت در غیبت
در زمان غیبت صغری مردم با امام زمان خود به شکل غیر مستقیم ارتباط داشتند. امام چهار نفر که مورد اعتمادشان بود را به ترتیب نائب خود و وسیله ای برای پاسخگویی به سوالات مردم قرار داده بودند. اما بعد از نایب چهارم دیگر نایبی از طرف حضرت تعیین نشد و مردم همان ارتباط غیر مستقیم را هم از دست دادند.
حالا سوالی مهم در اینجا به وجود می آید. آیا امام قبل از غیبت کبری راهکاری برای برون رفت شیعیان و پیروانشان از تحیرات دینی و مذهبی ارائه کردند ؟
اگر شک و شبهه اعتقادی در جامعه به وجود آمد فیلسوف و متکلم باید پاسخگو باشند، اگر مسائل حقوقی و فقهی پیش آمد فقیه باید پاسخگو باشد و عده ای از علما نیز متکفل ارتقای سطح اخلاق جامعه دینی هستند.
از لحاظ عقلی بر امام واجب است که در غیاب خود نائب یا نائبانی قرار دهد، تا شیعیان گمراه نشوند، و اگر غیر از این عمل کنند، کاری خلاف لطف و قاعده انجام داده و موجبات گمراهی را فراهم می کنند.
پس سوال را دوباره تکرار می کنیم آیا امام عصر راهکاری برای حل معضلات دینی ارائه کرده اند؟
رهنمود امام عصر(عج) برای زمان غیبت
از محمد بن عثمان نائب دوم امام زمان نقل شده است که حضرت در پاسخ به یکی از شیعیان به نام اسحاق بن یعقوب که ظاهرا از تکلیف شیعیان در نبود امام سوال کرده بود، می فرمایند: « و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم » [1]؛ و اما در رخدادهایی که پیش می آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم.
حضرت ما را به راویان حدیث ارجاع می دهند، اما راویان حدیث چه کسانی هستند؟
آیا راویان حدیث فقها هستند؟
راویان حدیث یک معنای لفظی دارد، به معنای کسی که حدیث نقل می کند. ما می دانیم که دین مجموعه ای از گزاره های فلسفی و کلامی و همچنین مسائل حقوقی، فقهی و اخلاقی می باشد. امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ هُوَ فَضْل ؛ علم فقط بر سه قسم است ؛ آیه ی محکمه(اعتقادات)، فریضه ی عادله(مسائل فقهی)، و سنّت قائمه(اخلاق) و آنچه غیر از اینهاست زیادت و فضل است. »
حوادثی هم که در روایت ذکر شده می تواند هر حادثه ای باشد، اعم از شبهات اعتقادی و یا سوال درباره حلال و حرام اشیاء و حتی ملاک های ارزشی و اخلاقی هم می توانند مورد سوال قرار بگیرند.
پس روات احادیث باید کسی باشد که نسبت به مسائل دینی فهم داشته باشد. از طرفی مسائل دینی منحصر در فقه نیست که بگوییم جانشین امام زمان(عج) صرفا فقها هستند، بلکه فلاسفه اسلامی و عالمان علم اخلاق هم می توانند مد نظر امام بوده باشند.
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «... من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً ...»؛ « ... هر کس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و احکام ما را بشناسد او را به عنوان حکم بپذیرید، همانا من او را حاکم بر شما قرار دادم ...»
فقها می فرمایند چون در اینجا راوی حدیث در کنار عالم به حلال و حرام قرار گرفته پس راوی حدیث در توقیع امام عصر(عج) منحصر در فقها می شود.اما در مقبوله عمر بن حنظله راوی از مشکلات فقهی و مسئله قضاوت سوال می کند و نه همه مسائل دینی و یا اجتماعی و سیاسی در صورتی که از قرائن بر می آید که حوادث در حدیث امام عصر(عج) هر مسئله ای که به دین ربط پیدا کند، است.
نتیجه
عصر غیبت با نبود امام پیچیدگی های خودش را دارد، اما امام زمان(عج) برای در آمدن شیعیان از حیرت و ضلالت آن ها را به راویان حدیث، یعنی عالمان دینی رهنمون می کنند و در یافتیم که مراد از عالمان دین در هر حوزه ای متفاوت است و هیچ انحصاری وجود ندارد.
اگر شک و شبهه اعتقادی در جامعه به وجود آمد فیلسوف و متکلم باید پاسخگو باشند، اگر مسائل حقوقی و فقهی پیش آمد فقیه باید پاسخگو باشد و عده ای از علما نیز متکفل ارتقای سطح اخلاق جامعه دینی هستند.
پس همه علما باید در کنار هم و با همکاری و هم اندیشی هم به حل معضلات مردم بپردازند و مردم نیز برای آنکه به گمراهی و ضلالت نیفتند باید با علما مانوس باشند و از رهنمودهای آنان بهره مند شوند.
پی نوشت ها:
[1] وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰
[2] بحارالأنوار ، ج1 ،ص211
[3] وسائل الشیعه ،ج18، ص 99