«عدالت» اصليترين شعار جمهوري اسلامي است و اين شعار، برگرفته از تعاليم و آموزههاي ديني است. طبق آيه شريفه «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...»، انبيا و دين براي برپايي قسط و عدالت آمدهاند. بر همين مبنا رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، در کلامي تصريح ميدارند که اگر شعار عدالت از جمهوري اسلامي گرفته شود، در دنيا هيچ حرفي براي گفتن ندارد. بررسي مواضع، رهنمودها، جهتگيريها و سياستهاي کلان و کلي ابلاغي مقام معظم رهبري در دوران قريب سه دهه رهبري، نشان ميدهد که معظمله، روي عدالت بيش از هر موضوع ديگري تأکيد داشته، همواره به دنبال پيادهسازي عدالت بودند. در دوره اصلاحات، وقتي اين عنوان و شعار «اصلاحات» از سوي جبهه دوم خرداد سر داده شد، رهبر معظم انقلاب اسلامي در بياني با صراحت فرمودند، اگر منظور از اصلاحات، مبارزه با فقر، فساد، تبعيض و بيعدالتي است، ما هم موافق چنين اصلاحاتي هستيم. در سال 1380 فرمان هشت مادهاي مبارزه با فساد از سوي مقام معظم رهبري خطاب به رؤساي قواي سهگانه با هدف پيادهسازي عدالت و ريشهکني فساد صادر شد. معظم له در آن پيام، با صراحت فرمودند، اگر به صورت جدي مبارزه با فساد را آغاز کنيم، نعرهها به آسمان بلند خواهد شد، شما به اين نعرهها و سر و صداها اعتنا نکنيد و مبارزه را تا ريشهکني کامل فساد ادامه دهيد.
حساسيت ايشان در بحث عدالت و اهتمام ايشان براي اجراي آن، به اندازهاي است که دهه چهارم انقلاب را «دهه پيشرفت و عدالت» نامگذاري کردند. اما به رغم اين توجهات و پيگيريها، رهبر انقلاب اسلامي در روز 29 بهمن سال جاري در ديدار مردم تبريز، ارزيابي صادقانه و متواضعانه خود از وضع موجود کشور را، اينگونه بيان داشتند: «ما دهه چهارم انقلاب را، دهه پيشرفت و عدالت نامگذاري کرديم و پيشرفت به معناي واقعي کلمه در کشور اتفاق افتاده است؛ عدالت را نميگويم؛ در مورد عدالت ما عقبمانده هستيم؛ در اين ترديدي نيست؛ خودمان اعتراف ميکنيم. در دهه پيشرفت و عدالت، بايستي هم در پيشرفت موفق ميشديم، هم در عدالت؛ در پيشرفت به معناي واقعي کلمه موفق شديم؛ واقعاً پيشرفت کرديم و در همه زمينهها پيشرفت اتفاق افتاده است؛ (اما) در زمينه عدالت، بايد تلاش کنيم، بايد کار کنيم، بايد از خداي متعال و از مردم عزيز عذرخواهي کنيم. در مورد عدالت مشکل داريم و انشاءالله با همت مردان و زنان کارآمد و مؤمن، در اين ناحيه هم پيشرفت خواهيم کرد.»
سؤال اساسي اين است که چرا در مورد عدالت، با توجه به جهتگيريهاي اصلي نظام و رهبري در اين خصوص به صورت صريح، قاطع و شفاف، موفق نبودهايم؟ براي پيادهسازي عدالت آينده از سوي نيروهاي مؤمن و انقلابي، بايد به اين سؤال پاسخ منطقي و منطبق با واقع داده شود. واقعيت امر آن است که براي پيادهسازي عدالت، اولاً تمامي قوا، دستگاهها، سازمانها و نهادهاي حاکميتي و حکومتي، بايد اعتقاد راسخ به عدالت داشته باشند و ثانياً در عمل با جديت به دنبال تحقق عدالت، از طريق اقدامات ايجابي و همچنين مبارزه بي امان با فساد، تبعيض و بيعدالتي باشند. اما در اين ميان سهم قوه مجریه، یک سهم و نقش قابل توجه در میان تمامی قوا و دستگاهها است. در واقع نقش اصلی در پیادهسازی عدالت بر عهده قوه مجریه است. قوای مقننه و قضائيه باید به صورت مکمل و همافزا بر اساس صلاحیتها و اختیارات، قوه مجریه را در امر تحقق عدالت، مبارزه با فساد، تبعیض و بی عدالتی کمک کنند. رئیس قوه مجریه به صورت مستقیم، از سوی مردم انتخاب میشود و او، تمامی مسئولان در وزارتخانهها، سازمانها، شرکتهای دولتی، استانها و غیره را، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم انتخاب میکند. مردم خواهان عدالت هستند، لکن منتخبان آنها در سالهای بعد از انقلاب، در پیادهسازی عدالت ناموفق بودهاند! چرا؟ یکی از دلایلش و شاید از دلایل اصلیاش، این است که برخی از منتخبان مردم در مرحله انتخابات و پس از آن، روی عدالت به صورت جدی و پررنگتر شعار میدهند، لکن به مرور زمان با حفظ شعار عدالت در کلام و سخن، در عمل به جنگ با عدالت میروند! به عبارت دقیقتر و صریحتر، کسانی که باید پیادهکننده عدالت و عدالت گستر باشند، خود به دلیل منافع فردی، باندی و جریانی، تبدیل به مانع سر راه پیادهسازی عدالت شده و عدالتستیز میشوند.
مصداق برجسته این نگاه را، میتوان در رفتارهای عدالتستیزانه رئیس دولت نهم و دهم، در سالهای پایانی ریاستش دید. او در پرونده معاون اول خود، در حالی که ریاست قوه قضائیه بر اساس قانون و اصل عدالت اصرار بر رسیدگی داشت، خود یه یک مانع بزرگ تبدیل شد. او بر خلاف قانون و اصل عدالت از هر امکان دولتی در قدرت از طریق تلاش برای به ریاست جمهوری رساندن عضو اصلی باندش استفاده کرد. اما اکنون که دستگاه قضا در راستای عدالتگستری و مبارزه با فساد، سراغ برخی از اطرافیانش رفته، با شعار عدالت به جنگ با دستگاه قضا روی آورده است!
در چنین صحنهای، تنها و تنها بصیرت و آگاهی صحیح مردم از اوضاع و شرایط است که میتواند موانع را از سر راه پیادهسازی عدالت بردارد. اگر این شناخت نباشد، همواره قدرتگرایان و منفعتطلبان با شعار عدالت، عدالت را به قربانگاه میبرند.