انتخاب راهبرد «حمايت از کالاي ايراني» به عنوان شعار سال 1397 را بايد فال نيکي براي تحول در اقتصاد مقاومتي دانست که با تدبير رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي طرحريزي شده است. در اين ميدان بازيگران گوناگونی بايد نقشآفريني کنند تا فرآيند درونزايي اقتصاد و تقويت اقتصاد داخلي و توليد کالاي ايراني به ثمر بنشيند که در اين ميان مردم نقشي کليدي و تأثيرگذار را بر عهده دارند. نقش مردم در اين فرآيند را بايد در دو عرصه مورد توجه قرار داد.
1ـ عرصه توليد اقتصادي، عرصهاي که بدون نقشآفريني مردم ره به جايي نخواهد برد! ساليان سال نظامهاي کمونيستي با نفي جايگاه مردم در چرخه توليد اقتصادي تلاش کردند با دولتي کردن صنعت و اقتصاد، الگوي توسعه مدنظر خود را دنبال کنند که در نهايت کار به شکست و بنبست الگوي اقتصاد دولتي انجاميد. این در حالي است که در قانون اساسي جمهوري اسلامي بخش خصوصي و تعاوني در کنار بخش دولتي به رسميت شناخته شده و بر ضرورت مردمي کردن اقتصاد تأکيد شده است. اين سرمايه و توان ملي اگر هدفمند و با محاسبات دقيق اقتصادي و برنامهريزي مشخص و با اولويتبخشي به منافع ملي بر منافع فردي در خدمت تقويت سياست درونزايي اقتصاد قرار گيرد و حاصل آن توليد کالاي ايراني با کيفيت و مقرون به صرفه باشد، به نحوي که قابليت رقابت با کالاي مشابه خارجي را داشته باشد، گام بزرگ و مؤثري در مسير خودکفايي ملي برداشته شده است.
2ـ از منظري ديگر، مردم به منزله مصرفکننده کالا، نقشي اساسي در اعتباربخشي به جايگاه کالاي ايراني در بازار خريد دارند. فرآيند توليد و توزيع کالا هر چه باشد، سرانجام اين مصرفکننده است که با انتخاب خويش در خريد محصولات، يک برند را اعتبار بخشيده و تقويت ميکند و برند ديگر را از عرصه رقابت کنار ميزند. اين مسئله نيز مقولهاي ذهني است که به نگرش و ذائقه افراد بر ميگردد و بايد در عرصه فرهنگ مورد مطالعه قرار گيرد.
بياعتمادي افراطي نسبت به کالاي ايراني که گاه در ادبيات عمومي جامعه ديده ميشود، معضلي فرهنگي نيز به حساب ميآيد که بايد در فرآيند فرهنگسازي مرتفع شود. از این رو ابتدا بايد ذهنيتها را تغيير داد و سپس انتظار داشت حمايت عملي از توليد کالاي ايراني صورت گيرد. در اين ميدان تکتک افراد جامعه بايد خود پيشگام شوند. به واقع تا مردم نخواهند، حمايت از کالاي ايراني محقق نخواهد شد!