سيد مصطفى ميرسليم- محبت امام حسين عليه السلام در دل ما شيعيان موج مى زند؛ ابراز شادمانى و جشن گرفتن به مناسبت سالگرد ميلاد او و در غم و عزا رفتن به هنگام عاشورا، همه حكايت از عشق ما به آن وجود مبارك مى كند. بعلاوه امام حسين عليه السلام فقط بر احساسات ما حاكم نيست، او راهنما و قائد و سرور ما و امام برحق ما است كه دين و دنيا و تلاش و كوشش و جهادمان را بايد با سبكى كه او نشانمان داد و در تاريخ اعتقادات و مجاهدات ما ثبت شده است ، برپا نگهداريم:
١- آگاهى به زمانه
هر آنچه امام بدان مبادرت ورزيد با آگاهى كامل از اوضاع و شرائط حاكم بر امت اسلامى بود: امام علل انحرافات را بدقت مى دانست و با عوامل آن آشنا بود و فرآيند مصيبت بارى را كه براى امت جدش رخ داده بود و بر روح و روان و زندگى روزمره افراد و حيات اجتماعى در تمام ابعادش اثرگذاشته بود، عميقاً مى شناخت.
٢- تصميم درست براى خروج با هدف اصلاح مفاسد
بر مبناى تحليل دقيق شرائط حاكم بر زمانه و بدون گرفتار شدن در حواشى همچون غليان احساسات و عواطف و تعلقات دنيوى، امام مصمم مى شود كه خروج كند؛ خروجى كه نشانه عزم راسخ او است براى اصلاح مفاسد و جلوگيرى از ادامه روند انحراف و هشدار دادن نسبت به عواقب مصيبت بار بازگشت به جاهليت و بدفهمى دين و غرق شدن در فسق و دنياطلبى و تن دادن به ظلم ، و همه اينها با نيت نجات امت جدش رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم.
٣- اخلاص در نيت بدون كوچكترين شائبه سياسى كارى
ويژگى بارز تصميم امام را در مراجعه او به مضجع رسول الله و حالتى كه در هنگام زيارت وداع داشت بايد درك كرد: كارى منحصراً براى جلب رضاى خدا و اهتمامى صرفاً براى اطاعت از حق تعالى و معامله اى خالصانه با خدا؛ خود را از او و براى او دانستن. او مبرا بود از هرگونه شائبه تظاهر و سياسى كارى براى دستيابى به امكانات دنيوى ، از قدرت و ثروت و جاه طلبى.
٤- برنامه ريزى با آينده نگرى
امام براى طرحى كه در سر داشت و تك تك آثارى كه محتمل بود دربرداشته باشد برنامه ريزى كرده بود و نزد او ترتيباتى كه بايد اتخاذ مى شد، براى هيچ كدام از احتمالات، مجهول نبود: آينده نزديك و دور را در نظر گرفت و با ياران و همراهان و تجهيزات مناسب، بر مبناى آينده نگرى، اقدام خود را آغاز كرد.
٥- عمل مدبرانه در هر قدم
در تمامى مراحل قيام ، امام وضع خود و اصحاب و همراهانش را زير نظر داشت تا ناخالصى، هيچ بخشى از كار خدايى كه آغاز كرده بود نيالايد و در طول مسير و در همه برخوردها سعى مى كرد آگاهى و شعور را به ديگران بدمد و آنها را وادار به تفكر و تصميم گيرى مبتنى بر بيّنه بنمايد تا هركس مى ماند يا مى آيد و همراه مى شود، عمل او توأم با رگه هاى جهل و غفلت نباشد.
٦- اتمام حجت در بيان علل انحراف
بويژه امام ، حتى در هياهوى شديد كارزار، از اتمام حجت با كسانى كه بنا به شوق مال و جاه و مقام در مقابل او صف كشيده بودند ، دست بر نداشت و به آنها گفت چگونه وسوسه هاى شيطانى و دنيا طلبانه و آلودگى به حرام بتدريج آنها را از فطرت خداييشان دور و به رودررويى با امام زمانشان وادار كرده است.
٧- ايستادگى تا آخرين قطره خون در دفاع از حق
چون راه امام همان صراط مستقيم و اقدام او و يارانش مخلصانه بود، همواره بر شور و شوق حضورشان در صحنه نبرد و پيشى گرفتن از يكديگر در شهادت طلبى و تقديم هر آنچه در توان داشتند در راه خدا و براى خدا ، افزوده مى شد و حقاً دنيا را ترك نكردند مگر با تقديم آخرين قطره خونشان براى لقاء الله.
٨- ماندگار كردن نهضت تا قيام قيامت
امام نگذاشتند آن همه عظمت در خاك كربلا مدفون شود و به بازماندگان از آل رسول الله آموختند چگونه كار تبليغ حق و تفهيم نحوه برخورد با جور و ستم و مظاهر فسق و فجور و تفاله هاى دنياطلبى و غرور را پيش ببرند كه آن خونهاى بناحق ريخته شده تا قيامت از جوشش نيفتد.
به همه شيعيان جهان و تمام كسانى كه به اين روز و ميلاد مى بالند و آن را به نام پاسدار مزين كرده اند از صميم دل تبريك مى گويم و از خداى متعال مسألت مى كنم آنها و محبانشان را از گزندهاى نفسانى و دانى و شيطانى مصون و در دفاع حسينى از آرمانهاى انقلاب و زنده نگهداشتن راه امام سربلند نگهدارد.
سوم شعبان المعظم ١٤٣٩