عصر حاضر را به عبارتی عصر رسانه مینامند؛ چرا که گسترش روزافزون و خیرهکننده رسانهها و دخیل شدن آنها در امور روزمره و نقشآفرینیشان در صحنههای گوناگون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر کسی پوشیده نیست. یکی از مهمترین کارکردهای رسانهها نقش نظارتی آنهاست که در رهگذر آن با نظارت بر دولت و ارکان آن منافع عمومی حفظ و پاسداری میشود تا جایی که پیشبرد اهداف و آرمانهای یک ملت بدون حضور و نقشآفرینی رسانهها امکانپذیر نخواهد بود؛ اما همین رکن هم در جای خود مانند ارکان دیگر یک نظام سیاسی نیازمند نظارت و کنترل است. به ویژه وقتی پای رسانه ملی در میان است، ضرورت این نظارتها دو چندان شده و بر دقت و حساسیت آن افزوده میشود.
در روزهای اخیر، حضور یک زن در برنامه زنده تلویزیونی در نقش یک زلزلهزده که مدعی میشود ساکن مسکن مهر بوده و خانهاش تخریب شده و پس از گذشت چند ماه از وقوع حادثه هنوز به همراه فرزندانش در چادر زندگی میکند و حتی کانکس هم به او داده نشده و متعاقب آن افشای کذب بودن این اظهارات و روشن شدن این واقعیت که وی نه تنها در چادر زندگی نمیکند، بلکه صاحب خانهای بزرگ در آن منطقه است که در زلزله آسیب جدی ندیده و با وجود این وضعیت، در دو مرحله از دولت وام دریافت کرده و...، موضوعی بود که بازتابهای وسیعی در شبکههای اجتماعی داشت.
اما در این میان نکته تأملبرانگیز این است که با وجود سازوکارهایی که رسانه ملی برای دعوت از افراد برای حضور در برنامههای مختلف، به ویژه برنامههای زنده دارد، یک فرد فرصت حضور در برنامه شناخته شدهای را پیدا میکند و بدون سند و مدرک و به صرف داشتن تصاویری از چند چادر که معلوم نیست متعلق به چه زمانی است، میتواند چنین ادعاهای دروغی را مطرح کند!
همانطور که در ابتدای مطلب تأکید شد، باید سیستمهای نظارتی و مدیریتی رسانه ملی مراقبت لازم را نسبت به جلوگیری از چنین دروغهایی که دستمایه رسانههای دشمن برای سیاهنمایی و تبلیغ علیه نظام میشود، داشته باشند و همچنین از عناصر نفوذی که بسترساز اجرای چنین نمایش دروغینی در رسانه ملی شدهاند غافل نشوند.