انتشار اخباري مبني بر کشف جنازهاي موميايي شده در بخش غربي آستان حضرت عبدالعظيم حسني(ع) در شهر ري به دنبال اجراي طرح گسترش و توسعه اين بخش از آستان و شايع شدن اينکه اين جنازه متعلق به رضاخان پهلوي است، نمونهاي از حوادث کماهميت است که فرصتي را فراهم آورده تا در چهل سالگي انقلاب اسلامي اردوگاه جريان معاند و ضد انقلاب براي بزرگنمايي و ستايش دوران ستمشاهي تلاش کنند.
در اين روزها پایگاهها و کانالهاي تلگرامي ضد انقلاب از رضاخان با عناويني چون «خادم ملت»، «معمار ايران»، «سرباز وطن» و... ياد کردهاند و برخي قلم به دستان ليبرال رضا پهلوي را سازنده دولت مدرن در ايران دانستهاند.
براي جريان ليبرال نفوذ کرده در ميان سلبريتيهاي هنري نيز در اين سناريو نقشي تعريف شده است! برای نمونه يکي از اين افراد در صفحه اينستاگرام خود مينويسد: «اميدوارم حاکميت به دور از سياستزدگي، برخورد متعصبانه و با احترام با پيکر رضاشاه برخورد کند. آن مرد منشأ خدمات بسيار ارزندهاي براي ايران است!» جريان ليبرال در حالي از خدمات ارزنده رضاخان سخن ميگويد که کافي است بر زندگي و عملکرد سياه اين ديکتاتور که در تاریخ به ثبت رسيده، مروری کوتاه داشته باشيم تا مشخص شود که چطور رضا سوادکوهي با سناريوي انگليسيها روي کار آمد و همه توان خود را براي تأمين منافع بيگانگان به کار برد و آنگاه که تاريخ مصرفش به اتمام رسيد، همچون دستمالي کثيف از سوی انگليسيها به دور انداخته شد! غارت سرمايههاي ملي، همچون نفت براي بريتانيا تضمين شد و همه دستاورد بزرگ مشروطه که قانون اساسي و مجلس شوراي ملي بود، عملاً به هيچ گرفته شد و حکومتي مستبدتر از حکومت قاجار شکل گرفت که نمونه آن در تاريخ اين سرزمين کمتر قابل مشاهده است. رضا قلدر آنچنان فضاي خفقان و سرکوب را در کشور گستراند و مخالفان را سرکوب و معدوم کرد که در اين ميان حتي نزديکان و پاچهخوارانش نيز مصون نماندند.
حال معلوم نيست که ليبرالهاي مدعي آزاديخواهي و دموکراسي چگونه در صف حاميان پهلوي اول برآمدهاند و براي او نوحهسرايي ميکنند! البته تاريخ نشان داده است، ليبرالها با وجود شعارهاي پرطمطراق، همواره جيرهخوار و مجيزهگوي ديکتاتورها بودهاند و در اين ميان تفاوت چنداني ميان نسل ديروز و امروز آنها وجود ندارد!