سیدمجتبی مومنی- «گلشیفته» از اوایل اسفندماه سال گذشته در شبکه خانگی منتشر شد. این مجموعه، داستان دختری شهرستانی است که نفر اول کنکور سراسری میشود و برای ادامه تحصیل به تهران سفر میکند. پدرش که دلسوز دخترش است نسبت به این اتفاق حس خوبی ندارد و نگران سلامتی فرزندش است.
این فیلم به کارگردانی، یکی کارگردان جوان و خوشنامیعنی بهروز شعیبی تولید شده است. تهیه کننده این مجموعه کمدی-اجتماعی علی اکبر نجفی است.
بهروزِ شعیبی
شعیبی از نوجوانی وارد فعالیت در عرصه سینما شد. او بازیگری و دستیاری کارگردانی را بارها تجربه کرد و توانست تجربیات زیادی کسب کند. گلشیفته (97_1396)، دارکوب (۱۳۹۶)، آخرین روز سال (1395)، سیانور (۱۳۹۴)، پردهنشین (سریال تلویزیونی،۱۳۹۳)، دنیای بهتر (تله فیلم،۱۳۹۱)، دهلیز (۱۳۹۱)، باغ آلوچه (۱۳۸۴)، ستاره روی زمین (مستند بلند، ۱۳۸۵)، بالهای خوشبختی (۱۳۸۷)، جامانده (۱۳۸۸)، میان ماندن و رفتن (۱۳۸۹)، پیش خواهد آمد(۱۳۸۸) پروژههایی هستند که شعیبی کارگردان آنها بوده است.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم در بخش نگاه نو سیویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای «دهلیز» و جایزه بهترین کارگردانی مجموعههای تلویزیونی از شانزدهمین جشنواره حافظ برای «پردهنشین» جوایزی هستند که وی تاکنون کسب کرده است.
مهنازِ افشار
گلشیفته مانند «عاشقانه» با شعارهایی مثل «پربازیگرترین سریال نمایش خانگی» وارد تبلیغات رسانهای شد. سرمایهگذار و تهیهکننده این سریال چندان شناخته شده نبودند و همین باعث برخی اخبار غیر رسمی مبنی بر سوری بودن آنها شد. برخی معتقد بودند در عمل اشخاص دیگری این مجموعه را تولید میکنند. عنوان مجموعه طبق طراحی فیلمنامه، برگرفته شده از نام شخصیت اصلی داستان یعنی همان دانشجوی شهرستانی بود اما وقتی مهناز افشار دریک پروژه حضور داشته باشد، داستان به این سادگیها نیست! در این میان شنیده شد افشار، سازندگان سریال را برایتغییر تحت فشار قرار داد و حتی مدتی را به لوکیشن تصویربرداری نرفت. نهایتاً سازندگان این مجموعه، با تغییر نام شخصیت اصلی به «گلی»، نام «گلشیفته» را برای شخصیت خانم دکتر با بازی مهناز افشار برگزیدند!
افشای رقم مطرح شده توسط برخی رسانهها، به عنوان دستمزد افشار برای بازی در گلشیفته موضوع قابل بحث دیگری بود. رقم اعلام شده بسیار بالا بود و البته مهناز افشار آن را رد کرد. هم زمان با این مسائل و برخی موارد دیگر بود که فیلمنامه این سریال چند بار دچار تغییرات جدی شد. تغییراتی که احتمالاً در شرایط فعلی گلشیفته تأثیر مهمی داشتهاست.
بازیهای سرگردان
گلشیفته به روال دیگر سریالهای شبکه نمایش خانگی منتشر میشد و با توجه به نام کارگردان و برخی از بازیگران، مخاطب منتظر اتفاقی جدید در این عرصه بود. داستانی با منطقی شبه فانتزی که سعی دارد روایتی رئال داشته باشد، شاکله گلشیفته را شکل میدهد. پدری که بیدلیلنگران دخترش است و مشخص نیست علتش چیست. مگر به صرف از دست دادن همسر در یک حادثه، آنقدر استرس و شک مستمر به وجود میآید؟مهدی هاشمی که به گواه تاریخ،یکی از بهترین بازیگران سینما و تلویزیون ایران است، برای معدود دفعات، در جایگاه نقشی عقیم حاضر میشود که کمتر به شخصیت تبدیل میشود و لهجه نامناسب هم به این رویه شدت میدهد. وی به دنبال دخترش میآید و مکرراً در پی بازگرداندن فرزندش به شهرستان است و این اصرار چرخ و فلکی همچنان ادامه دارد. اما بزرگترین ایراد شخصیتپردازی فیلمنامه گلشیفته، مربوط به نقش هومن سیدی است. سیدی که در سالهای اخیر در بازیگری و کارگردانی بسیار موفق بوده، در این مجموعه شخصیت که نه، تیپی شبیه به نقشش در سریال «عاشقانه» دارد؛ البته با دوزی پایینتر و شدیداً ناموفق. او نقش خبرنگارنماهایی را دارد که با گرفتن آتو از دیگران، از آنها باج میگیرد ولی این سوژه خوب، به دلیل اجرایی کلیشهای با شکست مواجه شده است. احتمالاً همین اتفاق باعث شده که هومن سیدی اعلام کند دیگرنقش کمدی بازی نخواهد کرد.
در ادامه همبازی شدن سیدی و بهاره کیانافشار و شباهت این دو و کلیشهای شدن و تکرار روایت عاشقانه هم باعث تغییر در بخشی از فیلمنامه شده است.
گلشیفته در اغماست
مجموعه گلشیفته برخلاف پیشبینیها موفق نشده است. نه منتقدان به آن روی خوشی نشان دادهاند و نه بازخورد مثبتی از مخاطبان دیده شده است. در شبکههای اجتماعی و پای پستها و توئیتهای عوامل هم کم کامنت و نظر منفی دیده نمیشود. گلشیفته سعی کرده با خلق شخصیتهایی در موقعیتهای متفاوت، جذابیت ایجاد کند ولی عدم وجود ذهن خلاقی طناز باعث شده که مخاطب نداند به کدام شوخی یا سکانس سریال بخندد.احتمالاً همین وضعیت نامناسب و عدم استقبال مخاطبان باعث شده که سازندگان گلشیفته نگران آینده حیات و زندگی این مجموعه شوند. حتی عدهای معتقدند این فیلم به اغما رفته است و ممکن است به زودی بمیرد. اخیراً برخی اخبار غیررسمی مبنی بر تصمیم سازندگان، برای پایان بیسروصدا و آبرومند گلشیفته به گوش میرسد.
یک سوال مهم
چه شده که کارگردانی که قبلاً دهلیز، سیانور و پردهنشین را ساخته به گلشیفته رسیده؟ آنقدر سوژه برای خلق موقعیت کمدی کم آمده که سراغ چنین مسائلی رفتهاند؟ اصلاً چنین سوژهای چه اولویتی دارد؟ به نظر
می رسد که جریان نوظهور سرمایهگذاران جدید با هدفی خاص سراغ برخی کارگردانهای خوشنام این عرصه میروند تا تولیدات خود را دارای وجاهت ظاهری نشان دهند تا آثاری بازاری و عامهپسند تولید شود، امری که میتواند مخاطرهای برای این افراد باشد که خاطره خوش آثار تحسینشده قبلی را جایگزین این تصویر میکند.