«مسلماً دوره پنجم شورای اسلامی شهر تهران از دورههای معدود و استثنایی به شمار میرود که قدرت کشور به طور کامل در دولت، مجلس شورای اسلامی و شورای شهر در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفته، بنابراین به تبع آن تمامی استانداریها، فرمانداریها، بخشداریها و... در اختیار این جریان قرار دارد؛ از این رو با توجه به تمرکز قدرت و اختیارات در این جریان انتظار میرفت که دیگر اصلاحطلبان بهانهای برای ناکارآمدی نداشته باشند؛ چرا که همه عرصهها برای عملیاتی کردن شعارهایشان در اختیار آنها قرار دارد. اما طلبکار بودن روش همیشگی اصلاحطلبان است. به گونهای برنامهریزی میکنند که هیچگاه پاسخگو نباشند.» مهمترین مصداق این گفتههای پرویز سروری از چهرههای اصولگرا را این روزها میتوان در بازی جدید اصلاحطلبان که با خروج آمریکا از برجام شدت گرفته است، مشاهده کرد؛ آنجا که «محمدرضا خبّاز» از فعالان اصلاحطلب طی یادداشتی در روزنامه «آرمان امروز» با اسم بردن از «دولت پنهان» نوشته است: «دولت پنهان سعی دارد تا با کمک برخی نهادها، شرایط را بر دولت سخت کند تا آقای روحانی خودش استعفا دهد! اما معلوم میشود که روحانی را نشناختهاند.» «آذر منصوری» از فعالان زن اصلاحطلب نیز در مصاحبه با پایگاه جماران گفته است: «دستور کار دولت موازی، القای یأس و ناامیدی و ناکارآمد نشان دادن دولت است.» «سعید حجاریان» از نظریهپردازان اصلاحات هم در مصاحبه با روزنامه «اعتماد» در این باره میگوید: «همه انتقادات متوجه دولت و رئیسجمهور نیست. در واقع، اهرمهای قدرتی در ساختار سیاسی ما فعال هستند که ابتکار عمل را از دولت گرفتهاند و نه تنها پاسخگوی عملکردشان نیستند؛ بلکه همواره در مقام منتقد قوه مجریه ظاهر میشوند. روحانی به چنین وضعیتی واقف است.» اما در این میان این پرسش مطرح میشود که این جریان تا کی میتواند با فرافکنیهایی از این دست و با بازی با کلمات و با ساختن دوقطبیهایی در جامعه که پیامدها و خسارتهای اجتماعی و سیاسی گاه جبرانناپذیری دارد، عملکرد خود را توجیه کند؟ آیا میتوان همه را برای همیشه فریب داد؟!