جبهه مقابلِ امیرالمؤمنین را شما ملاحظه کنید که در تاریخ مشخّص شده است: قاسطین، ناکثین، مارقین. قاسطین یعنی دشمنان بنیانی حکومتِ امیرالمؤمنین؛ ناکثین یعنی همراهان سستنهاد و سستبنیادی که بیعت را زیر پا گذاشتند بهخاطر زخارف دنیوی، بهخاطر هوسها و آلودگیهای دنیایی؛ و مارقین [یعنی] کجفهمها و نادانها و جاهل هایی که به خیال اسلام، به خیال تبعیّت از قرآن، در مقابل قرآن مجسّم که امیرالمؤمنین است ایستادند؛ این جبههی مقابلِ امیرالمؤمنین است.
۱۳۹۷/۰۳/۱۴ بیانات در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)
نوآوری امام خامنه ای در شناسا ندن امام خمینی به نسل جوان
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان مهم خود به مناسبت بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی ره با استفاده از تقارن آن با شهادت امیر مومنان علی (ع)؛ در تمجید واقعگرایانه از سیره امام ره ابتدا شباهتهای رفتاری امام با امیر مومنان علی ع را در دوران رهبری آندو تشریح کرده و فرمودند :
همزمانی با ایّام شهادت امیرالمؤمنین، شباهت هایی را به ذهن میآورد میان این پیرو صادق، این پیرو حقیقی امیرالمؤمنین و آن پیشوای والا و بزرگ؛ شباهت هایی وجود دارد که مایه افتخار ملّت ایران و امّت اسلامی است؛ توجّه به این شباهتها مهم و مفید است برای پیدا کردن راه درست .
در امیرالمؤمنین دو خصوصیّتِ ظاهراً متضاد جمع شده بود؛
یکی صلابت و ایستادگی و شدّت،
و یکی لطافت و صفا و رقّت؛
این هر دو در امیرالمؤمنین -در اوج و در کمال خود- وجود داشت. صلابت و شدّت در برابر هر حرکت نابهحق: در برابر ظلم، در برابر ظالم، در برابر انحراف از راه خدا، در برابر طغیانگری، در برابر اغواگری؛ در مقابل اینها امیرالمؤمنین با منتهای صلابت و استحکام میایستاد که نظیر آن تا امروز دیده نشده است.
امّا از طرفی هم در مقابل ضعفا، در مقابل مستضعفان آنچنان رقّتی، آنچنان لطافتی، آنچنان صفایی از امیرالمؤمنین دیده می شود که انسان متحیّر می ماند.
در امام راحل ما، عیناً همین دو خصوصیّت مشاهده میشود. از یکسو صلابت، استحکام، ایستادگیِ محکم در مقابل ستمگران، در مقابل بدیها. در مقابل رژیم منحط و طاغوتی و فاسد پهلوی مثل صخره مستحکمی ایستاد؛ در مقابل آمریکا مثل کوه ایستاد؛ در برابر تهدیدها، در برابر صدّام متجاوز در جنگ تحمیلی و دفاع هشتساله، در برابر فتنههای داخلی، حتّی در برابر شاگرد قدیمی و صحابی قدیمی خود ( منتظری )بهخاطر اینکه رفتار او را برخلاف حق مشاهده میکرد، بدون هیچ ملاحظهای ایستاد؛ این صلابت امام.
از طرف دیگر، رقّت و لطافت امام بزرگوار را انسان مشاهده میکند. پیغامی از مادر شهید به آن بزرگوار میرسد، بنده خودم پیامی را از یک مادر شهیدی برای امام بزرگوار بردم، آن مرد باصلابت، چشمانش پُر از اشک شد! تأثّر در مقابل پیغام ارادت و فداکاری و گذشت مادر شهید؛ و دفاعش از مستضعفان، از پابرهنگان ( تاسیس دومین نهاد انقلابی کمیته امداد؛بلافاصله پس از پیروزی انقلاب) که در کلمات امام بزرگوار فراوان است. 14/3/97
انطباق سیره امام خمینی با سیره امیر مومنان ؛ نه تنها مشروعیت رهبری ایشان را تقویت میکند بلکه نشان میدهد که رفتار علوی امام موید درستی راه او در انقلاب اسلامی است .
بنابر این وقتی امام دراستقرار حکومت اسلامی همان سیره را داشته که امیر مومنان علی ع بوده ؛ بی شک دشمنان امام هم مانند دشمنان امیر مومنان اند لذا رهبر معظم انقلاب در تبیین و تشریح دشمنان ایندو توضیحاتی دادند.
دشمنان علی علیه السلام
فلما نهضت بالامرنکثت طا ئفه ومرقت اخری وقسط آخرون (خطبه سوم نهج البلاغه)
پس چون به امر خلافت قیام کردم,طایفه ای نقض بیعت کردند؛جمعیتی از دین بیرون رفتند؛وجمعیتی از اول سرکشی وطغیان و نافرمانی کردند.
مقام معظم رهبری:جبههی مقابلِ امیرالمؤمنین را شما ملاحظه کنید که در تاریخ مشخّص شده است: قاسطین، ناکثین، مارقین.
1-قاسطین یعنی دشمنان بنیانی حکومتِ امیرالمؤمنین؛
2-ناکثین یعنی همراهان سستنهاد و سستبنیادی که بیعت را زیر پا گذاشتند بهخاطر زخارف دنیوی، بهخاطر هوسها و آلودگیهای دنیایی؛
3--مارقین [یعنی] کجفهمها و نادانها و جاهلهایی که به خیال اسلام، به خیال تبعیّت از قرآن، در مقابل قرآن مجسّم که امیرالمؤمنین است ایستادند؛
این جبهه مقابلِ امیرالمؤمنین است. قاسطین که دشمنان بنیانی بودند، با اصل حکومت امیرالمؤمنین مخالف بودند و بعدها تاریخ نشان داد که بدیلی که اینها برای حکومت امیرالمؤمنین می توانستند ارائه کنند چه بود: حجّاجبنیوسفها و عبیدالله زیادها و یوسفبنعمر ثقفیها کسانی بودند که از طرف آن قاسطین، از طرف آن دشمنان بنیادین، جایگزین حکومت عدل علوی شدند. سهمخواهان و دنیاطلبان هم بهنحو دیگری و کجفهمها هم بهنحو دیگری. البتّه کجفهمی مربوط به تودههای مارقین بود و رؤسای آنها احتمالاً با دشمنان بیزدوبند نبودند کمااینکه در تاریخ چنین چیزی را در مورد خوارج میگویند و ادّعا میشود.14/3/97
سران این سه گروه عبارت بودند از:
ناکثان یا گروه پیمانشکن:
سردمداران این گروه، خصوصاً طلحه و زبیر که در سایه احترام عایشه، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله، و کمکهای بیدریغ بنی امیه که در حکومت امام علی علیه السلام دستشان از همه جا کوتاه شده بود، سپاه بزرگی برای تصرف کوفه و بصره ترتیب دادند، خود را به بصره رساندند و آن را تصرف کردند.
در این نبرد که به جنگ جمل مشهور است، طلحه و زبیر کشته شدند و سپاهشان پراکنده شد و گروهی به اسارت در آمدند که بعداً مورد عفو امام علیه السلام قرار گرفتند.
قاسطان یا گروه ستمگر:
رئیس این گروه معاویه بود که با فریب و نیرنگ، حدود دو سال و بلکه تا پایان عمر امام، فکر آن حضرت را به خود مشغول ساخت.
نبرد صفین در منطقهای میان عراق و شام بین علی علیه السلام و همین گروه به سرکردگی معاویه رخ داد که در آن، خون بیش از صد هزار مسلمان ریخته شد. در این نبرد، امام علیه السلام به هدف نهایی خود نرسید؛ هر چند معاویه در منطقه شام منزوی شد.
مارقان یا گروه خارج از دین:
اینان همان گروه « خوارج » هستند به رهبری اشعث بن قیس کندی که از صحابی های پیامبر بود تا پایان نبرد صفین در رکاب علی علیه السلام بودند و به نفع آن حضرت شمشیر میزدند، ولی فریبکاری معاویه سبب شد بر امام خود شورش کنند و گروه سومی تشکیل دهند که هم بر ضد امام، و هم بر ضد معاویه باشند.
علی علیه السلام با این گروه در منطقهای به نام نهروان رو به رو شد و جمع آنها را متفرق ساخت.
اما سرانجام یکی از همین خوارج، او را به شهادت رساند. رهبر این گروه از کارگزاران عثمان بود وفرزندانش از عوامل ابن زیاد ودخترش همسر امام حسن مجتبی ع بود که به ایشان زهر خوراند
حضرت درباره ویژگی های این گروه،
می فرماید:
«مردمی خشن، فاقد اندیشه عالی و احساس لطیف انسانی، برده صفت، اوباشانی كه از هر گوشه ای جمع شده اند و از هر ناحیه ای فراهم آمده اند. این ها كسانی هستند كه باید اول تعلیم ببینند، آداب اسلامی به آن ها آموزش داده شود و در فرهنگ اسلامی رشد یابند. باید بر این ها قیم گمارد تا دستشان گرفته شود نه این كه آزاد بگردند، شمشیرها در دست نگهدارند و درباره ماهیت اسلام اظهار نظر كنند. این ها نه از مهاجرانند كه از خانه هاشان به خاطر اسلام مهاجرت كردند و نه از انصار كه مهاجران را در جوار خود پذیرفتند.
آنچه در سیمای خوارج به خوبی قابل مشاهده است، نادانی آن ها است؛ نادانی ای كه در سایه آن فریب خوردند و با مشاهده
نیزه های آراسته به قرآن در تردید فرو رفتند. امام به آن ها فرمود:
ثم انتم شرارالناس و من رمی به الشیطان مرامیه و ضرب به یتهه... انتم معاشر اخفّاءُ الهام. سفهاء الاحلام...؛ شما بدترین مردم هستید. شما نیروهایی در دست شیطانید كه از وجود پلید شما برای ضربه زدن نشانه خود استفاده می كند و به وسیله شما مردم را در حیرت و تردید و گمراهی می افكند.... شما گروهی سبك مغز و كم خرد و نادانید»{نهج البلاغه، خطبه 36 و 127 }.
دشمنان اما م و رهبری
در مورد امام بزرگوار هم همین سه جبهه وجود داشتند، یعنی جبههی مخالفین امام راحل هم از این سه بخش ترکیب شده است.
1-آمریکا، رژیم صهیونیستی و وابستگان آنها در داخل، قاسطینِ در مقابلِ امام بزرگوار ما بودند. اینها کسانی بودند که با اصل حکومت جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و حاکمیّتِ انسانی مثل امام بزرگوار مخالف بودند؛ آنها هم دنبال جایگزین برای این حکومت بودند و هستند؛ جایگزینهای آنها هم حجّاجبنیوسفهای امروزند؛ آنها هم معلوم است که چه کسانی [هستند].
(سلطنت طلبان – منافقین)
2-در جبههی مخالفین امام، ناکثین یعنی بیعتشکنان، همان همراهان سست کمربندند. وای از آن همرهان سستکمربند که در مقابل خواستههای دنیایی نتوانستند مقاومت کنند! میدان تسابُقالیالخیرات را تبدیل کردند به میدان جنگ برای قدرت و جنگ برای دستیابی به حطام دنیوی! در بین آنها هم همهجور [بودند]؛ در زمان امیرالمؤمنین، هم امثال طلحه و زبیر بودند، هم افراد کوچکی در این جمع ناکثین وجود داشتند. در زمان امام هم قضیّه همین بود و امام بزرگوار در مقابل این جبهه گسترده وسیعِ متنوّع ایستاد.(بنی صدرها-تجدیدنظر طلبان – فتنه گران 88)
3- مارقین -ناآگاهها- آن کسانی بودند که در مقابل امام بزرگوار ما، موقعیّت کشور را، موقعیّت انقلاب را، موقعیّت ملّت ایران را نفهمیدند، جبههبندی دشمنان را نشناختند، شیوههای دشمنیِ دشمنان را درک نکردند، به چیزهای کوچک سرگرم شدند، عظمت حرکت امام را نتوانستند تشخیص بدهند. اگر نمونههایی را بخواهیم مشاهده کنیم، در این دورانِ ما امثال گروههای داعش و مانند اینها، و در اوّل انقلاب، گروههای منافقین و اشباه آنها [بودند] که رؤسایشان خائن و زیردستهایشان -طبقات پایین شان- جاهل و فریبخورده بودند.
این سه گروه و دشمنی این سه گروه، مخصوص زمان امام هم نبود، بعد از امام هم استمرار پیدا کرده است. امروز هم همین سه گروه در مقابل نظام اسلامی و میراث بزرگ امام که جمهوری اسلامی است، صفآرایی کردهاند و مبارزه و مقاومت و ایستادگی جمهوری اسلامی از تعرّض آنها جلوگیری کرده است. البتّه این جبههی مختلط، با همهی توانشان سعی میکنند در مقابل جمهوری اسلامی اخلالگری کنند؛ مشکلاتی درست می کنند، حرکت ملّت ایران را دشوار می کنند، کُند می کنند، امّا نمی توانند جلوی پیشرفت ملّت ایران را بگیرند.14/3/97
اگر به جامعه امروز بنگرید ، افرادی با مختصات ذکر شده را حتماً خواهید دید اما خوارج جدید با خوارج عصر علی (ع) یک تفاوت عمده دارند: خوارج قدیم ، علناً در برابر حکومت اسلامی ایستاده بودند و اصرار داشتند که تنها تفسیر آنها از دین درست است ولی خوارج جدید ، علاوه داشتن عقاید افراط گرایانه ، لباس نفاق نیز بر تن دارند و در برخی جایگاه های حکومتی نیز رخنه کرده اند.
خوارج عصر جدید ، به عنوان بخشی از کارگزاران نظام اسلامی ، این مأموریت را بر عهده دارند و کار ویژه شان هم بدبین ساختن مردم به نظامی است که برای دست یابی به "استقلال،آزادی و جمهوری اسلامی” بنایش نهادند و در این راه ، صدها هزار تن از بهترین فرزندانشان را از دست دادند.
حال با اطلاع از این اوصاف و ویژگی های ناكثین،قاسطین و مارقین،شناخت ناكثین و قاسطین و مارقین امروز كار چندان مشكلی نمی باشد.برای در امان ماندن از كید ناكثین و قاسطین و مارقین،بهترین و مطمئن ترین راه پیروی از ولایت فقیه و ولی فقیه زمان است،مطمئن باشیم كه اگر این چراغ را در طول مسیر مد نظر داشته باشیم هیچگاه از مسیر هدایت و سربلندی و سعادت منحرف نخواهیم شد و این واقعیتی است كه كاملاً به اثبات رسیده است و بارها تجربه موفق خود را هم نشان داده است،كه تنها یكی از آن نمونه ها،فتنه سال 88 بود،كه دوست و دشمن اعتراف كرده اند كه اگر نبود چراغ فروزان ولایت فقیه،دشمنان به اهداف شوم خود می رسیدند. و.السلام