به گزارش نمابه نقل از افكار، در ادوار ۱۰ گانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران اگر از جلال الدین فارسی ، مصطفی معین و محسن مهرعلیزداه، به عنوان کسانی یاد می شود که کاندیداتوری آنان با اما و اگرهای فراوان روبرو بود، اما یک نفر نیز یافت می شود که خیلی آرام و بی سروصدا از صحنه رقابت های تاریخ ریاست جمهوری حذف شد.
در انتخابات ریاست جمهوری نهم اگر مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده به عنوان اصلی ترین گزینه اصلاح طلبان با حکم حکومتی مقام معظم رهبری موضوع رد صلاحیتش حل شد، اما رضا زواره ای با همه سوابق کاندیداتوری که در دوره های قبل داشت رد صلاحیت شد. این با توجه به آرای پایینی که زواره ای در دوره های پیشین کسب کرده بود واکنشی ایجاد نکرد و در سکوت گذشت.
پس از نزدیک به ۷ سال عباس سلیمی نمین روایت خودش را از این موضوع دارد که می تواند گره از معمای رد صلاحیت زواره ای بگشاید.
۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۰ حزب زحمتکشان به دبیرکلی مظفر بقایی کرمانی تاسیس شد. پس از اختلافاتی که در جبهه ملی از بدو تشکیل دولت مصدق به علت ترکیب کابینه به وجود آمد، عدهای از همراهان پیشین جبهه ملی از آن جدا شده و برخی از آنها تشکلهایی ایجاد کردند. این گونه از بقایی به عنوان کسی یاد می شود که نقش زیادی در تشدید اختلافات میان مصدق و کاشانی درجهت مبارزات ضداستعماری داشت.
سلیمی نمین در گفتگویی با اشاره به حضور برخی از بقایای حزب زحمت کشان در مناصب حکومتی می گوید: متأسفانه در این زمینه باید قبول کنیم که کوتاهی هایی از جانب مورخان و پژوهشگران صورت گرفته است. در بین مورخان و تاریخ پژوهان کسانی که به آقای کاشانی گرایش داشتند به موضوع مظفر بقایی نمی پرداختند و طرف دیگر هم خیلی در رابطه با بقایی کار نمی کرد.
چند سالی است که در رابطه با بقایی کار جدی می شود و امروز می فهمیم که اگر تدبیر و هوشمندی امام نبود چه عواقب شومی رقم می خورد و مجدداً تاریخ تکرار می شد. الآن شناخت بیشتری حاصل شده است. آقای زواره ای پس از روشن شدن ارتباطش با مظفر بقایی رد صلاحیت شد که چند بار هم نامزد شده بود.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران درباره رد صلاحیت زواره ای می گوید: من بعد از آن انتخابات نامه ای خدمت آیت الله جنتی نوشتم به این مضمون که شما نسبت به برخی جوانانی که در دوران جوانی و ناپختگی تحت تأثیر منافقین قرار گرفته اند حساسیت نشان می دهید، اما در مورد آقای زواره ای که در دوران پختگی سیاسی و میان سالی تحت تأثیر مظفر بقایی بوده و هنوز تمایلاتی دارند، دقت چندانی نمی کنید. خوشبختانه این نامه تأثیر خود را گذاشت و بعد از آن زواره ای دیگر تأیید صلاحیت نشدند.
سلیمی نمین آن جایی که سیاست های تفرقه انگیزانه در جهت ایجاد فضای دو قطبی در تاریخ معاصر را ریشه یابی می کند به مبارزات مصدق اشاره می کند و می گوید: مبارزه مصدق با غرب و دست نشانده آن (محمدرضا شاه) تجربه ای را پیش رو قرار می دهد که برای ما بسیار مفید است.
این تجربه به این خاطر مفید است که مشی بسیار نرمی از سوی مصدق در قبال غرب وجود داشت و می خواست از طریق دیالوگ و مذاکره با غرب و حضور در مجامع بین المللی منافع ایران را تأمین کند. از طرف دیگر تلاش می کرد دربار را قانع کند تا در رابطه با ملی شدن صنعت نفت همراهی داشته باشد. این مبارزه مصدق نتیجه ای دارد که امروز به شدت به درد ما می خورد. اگر ما مبارزه مصدق را به عنوان نوعی از مبارزه به رسمیت می شناختیم و مبارزه او را تبیین می کردیم و او را خائن معرفی نمی کردیم اکنون در مواجهه با غرب گامی به جلوبودیم.
در این میدان و در این فضا امروز بعد از سه دهه می بینیم که دارند ساواک را تبرئه می کنند، هویدا را تبرئه می کنند، پهلوی ها و عناصر خدوم به غرب را تبرئه می کنند. این فضا به دلیل قطب بندی کاذب به وجود آمده است. در حالی که اگر ما مشی نرم مصدق را دربرابر غرب تبیین می کردیم و می گفتیم که نتیجه رفتار مصدق کودتا در برابر او بوده است، اگر این مبارزات را برای نسل جدید تبیین می کردیم، آیا امروز جوانان خواستار ارتباط با آمریکا بودند یا این که می گفتند باید مراقب فریب های آمریکا باشیم؟ به نظرم اگر مبارزات مصدق درست معرفی می شد امروز جوانان به دولتمردان هشدار می دادند که مبادا فریب درخواست گفتگوی کسانی را بخورند که هیچ صداقتی در رفتار و عمل شان وجود ندارد.
ارتباط مصدق با دربار هم برای امروز ما بسیار سازنده است و اثبات می کند که دربار آن چنان آلوده بود که در مسأله بسیار بدیهی و محرزی همچون موضوع مالکیت ملت ایران بر نفت خودش هم جانب بیگانه را می گیرد و آلوده و فاسد بودنش به حدی است که نمی تواند جانب ملت را بگیرد. دکتر مصدق هم می گوید که چون اینها برکشیده بیگانگان هستند نمی توانند به مردم خدمت کنند.
صلاحیت وی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری (خرداد ۸۴) توسط شورای نگهبان که خود سالها عضو و دبیر آن بود، رد شد.