به گزارش نما، همانطور که همه ما شنیده ایم و در کتابها خوانده ایم روزی به نام آخرالزمان در این دنیا وجود دارد که هیچ کس جز پروردگار از آن خبر ندارد که چه رزوی است و چه زمانی اتفاق میافتد، اما برای وقوع چنین روزی نشانههایی در قرآن و کلام ائمه و امامان وجود دارد.
در این راستا باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا شما را با نشانه هاى آخر الزّمان در سخنان پیامبر اسلام آشنا نماید، پس با ما همراه باشید.
آخرالزمان یعنی چه؟
معنی کلمۀ آخر الزمان از معانی نسبی به شمار میرود بطور مثال؛ زمان فعلی را که مدت یکهزار وچهارصد و اندی سال از هجرت پیامبر اکرم (ص) میگذرد نسبت به آن زمانی که آن حضرت مبعوث به رسالت و پیغمبری شده میتوان گفت: آخر الزمان است و مدت پانصد یا هزار یا دو هزار سال آینده را نسبت به زمان فعلی ما میتوان گفت: آخر الزمان است و...
بنابراین، آخر الزمان یک زمان معلوم و محدودی نیست تا بتوان گفت: فلان زمان آخر الزمان است؟
همانطور که نمیتوان زمان ظهور حضرت مهدی (عج) را تعیین نمود همانطور هم نمیتوان آخر الزمان را محدود و معلوم کرد.
البته از یک طریق میتوان تا اندازهای معنی کلمۀ آخر الزمان را دریافت و آن این است که؛
وقتی اکثر علاماتی که پیامبر اسلام (ص) و آل اطهار آن حضرت خیر داده اند عملی شوند.
میتوان به آن زمان آخرالزمان گفت و در انتظار ظهور مهدی (عج) بود و لذا بر منتظرین ظهور لازم است که با نگاهی به روایات معصومین (علیهم السلام) با این علامات آشنا شوند تا هم با شرایط زمانی و مکانی و هم به وظایف خود در این زمینه آشنا گردند.
نشانه هاى آخر الزّمان در بیان پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) کدام اند؟
یکى از مشروحترین و جامعترین احادیث در مورد نشانه هاى قیامت، حدیثى است که «ابن عباس» از پیغمبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) در داستان «حجه الوداع» نقل کرده، که بسیارى از مسائل را به ما مى آموزد، و حاوى نکات فراوانى است، و روى همین جهت، تمام آن را ذیلاً مى آوریم:
او مى گوید: «ما با پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) در «حجه الوداع» بودیم (حجه الوداع آخرین حجى است که پیامبر در سال آخر عمر خود به جا آورد) حضرت حلقه در خانه «کعبه» را گرفت و رو به ما کرده، فرمود: آیا شما را از «اشراط الساعه» آگاه کنم؟
و سلمان در آن روز، از همه به پیامبر (صلى الله علیه و آله) نزدیکتر بود.
عرض کرد: آرى، اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)!
فرمود: از نشانه هاى قیامت، تضییع نماز، پیروى از شهوات، تمایل به هواپرستى، گرامى داشتن ثروتمندان، فروختن دین به دنیا است، و در این هنگام است که قلب مومن، از این همه زشتىها که مى بیند، و توانائى بر تغییر آن را ندارد، در درونش آب مى شود، چنان که نمک در آب.
سلمان گفت: آیا چنین امرى واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم به دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان، زمامدارانى ظالم، وزرائى فاسق، کارشناسانى ستمگر، و امنائى خائن بر مردم حکومت مى کنند.
سلمان پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام زشتىها زیبا، و زیبائىها زشت مى شود، امانت به خیانتکار سپرده مى شود، و امانتدار خیانت مى کند، دروغگو را تصدیق مى کنند و راستگو را تکذیب!
سلمان سوال مى کند: آیا چنین چیزى واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به کسى که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن روز، حکومت به دست زنان، و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منابر مى نشینند، دروغ، ظرافت، و زکات، غرامت، و بیت المال، غنیمت محسوب مى شود!
مردم به پدر و مادر بدى مى کنند، و به دوستانشان نیکى، و ستاره دنباله دار در آسمان ظاهر مى شود.
سلمان پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان زن با شوهرش شریک تجارت مى شود (و هر دو تمام تلاش خود را در بیرون خانه و براى ثروت اندوزى به کار مى گیرند) باران کم، و صاحبان کرم، خسیس؛ و تهى دستان حقیر شمرده مى شوند. در آن هنگام بازارها به یکدیگر نزدیک مى گردد، یکى مى گوید: چیزى نفروختم، و دیگرى مى گوید: سودى نبردم، و همه زبان به شکایت و مذمت پروردگار، مى گشایند!
سلمان پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان اقوامى به حکومت مى رسند، که اگر مردم سخن بگویند، آنها را مى کشند، و اگر سکوت کنند، همه چیزشان را مباحمى شمرند، اموال آنها را غارت و احترامشان را پایمال، و خون هایشان را مى ریزند، و دلها را پر از عداوت و وحشت مى کنند، و همه مردم را ترسان و خائف و مرعوب مى بینى!
سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، چیزى از مشرق چیزى از مغرب مى آورند (قوانینى از شرق و قوانینى از غرب) و امت من، متلوّن مى گردد! واى در آن روز بر ضعفاى امت از آنها، و واى بر آنها از عذاب الهى، نه بر صغیر رحم مى کنند، نه احترام به کبیر مى گذارند، و نه گنهکارى را مى بخشند، بدن هایشان همچون آدمیان است، اما قلوبشان قلوب شیاطین!
سلمان گفت: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان، مردان به مردان قناعت مى کنند، و زنان به زنان، و بر سر پسران به رقابت برمى خیزند، همان گونه که براى دختران در خانواده هایشان!. مردان، خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان مى کنند، و زنان بر زین سوار مى شوند (و به خودنمائى مى پردازند) بر آنها لعنت خداباد!
سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آخر الزمان، به تزیین مساجد مى پردازند، آن چنان که معابد یهود و نصارا را تزیین مى کنند، قرآنها را مى آرایند (بى آنکه به محتواى آن عمل کنند) مناره هاى مساجد طولانى، و صفوف نمازگزاران فراوان، اما دلها نسبت به یکدیگر دشمن و زبانها مختلف است!
سلمان گفت: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، پسران امت مرا با طلا تزیین مى کنند، و لباس هاى ابریشمین حریر و دیباج مى پوشند، و از پوست هاى پلنگ براى خود لباس تهیه مى کنند!
سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، زنا آشکار مى گردد، معاملات با غیبت و رشوه انجام مى گیرد، دین را فرو مى نهند، و دنیا را برمى دارند.
سلمان گفت: آیا این امر شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، طلاق فزونى مى گیرد، و حدى براى خدااجرا نمى شود، اما با این حال، به خداضرر نمى زنند (خودشان زیان مى بینند).
سلمان گفت: آیا این شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، زنان خواننده، و آلات لهو و نوازندگى آشکار مى شود، و اشرار امتم به دنبال آن مى روند.
سلمان گفت: آیا این شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، اغنیاى امتم براى تفریح به «حج» مى روند، و طبقه متوسط، براى تجارت، و فقراى آنها براى ریاو تظاهر! در آن زمان اقوامى پیدا مى شوند که قرآنرا براى غیر خدا، فرا مى گیرند، و با آن همچون آلات لهو، رفتار مى کنند، و اقوامى روى کار مى آیند که براى غیر خدا، علم دین فرا مى گیرند، فرزندان نامشروع فراوان مى شود، و قرآنرا به صورت غنا مى خوانند، و براى دنیا بر یکدیگر سبقت مى گیرند.
سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! این در زمانى است که، پرده هاى حرمت دریده مى شود، گناهفراوان، بدان بر نیکان مسلط مى گردند، دروغ زیاد مى شود، لجاجت آشکار، و فقر فزونى مى گیرد، و مردم با انواع لباسها بر یکدیگر فخر مى فروشند، باران هاى بى موقع مى بارد، قمار و آلات موسیقى را جالب مى شمرند، و امر به معروف و نهى از منکر را زشت مى دانند.
به گونه اى که مومن در آخرالزمان، از همه امت خوارتر است، قاریان قرآنو عبادت کنندگان، پیوسته به یکدیگر بدگوئى مى کنند، و آنها را در ملکوت آسمانها افرادى پلید و آلوده مى خوانند.
سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، ثروتمند رحمى بر فقیر نمى کند، تا آنجا که نیازمندى در میان جمعیت به پا مى خیزد و اظهار حاجت مى کند، و هیچ کس چیزى در دست او نمى نهد!
سلمان گفت: آیا این امر شدنى است اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، «رویبضه» سخن مى گوید!
سلمان عرض کرد: پدر و مادرم فدایت باد اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله)! «رویبضه» چیست؟
فرمود: کسى درباره امور مردم سخن مى گوید، که هرگز سخن نمى گفت: (و کسى اظهار نظر مى کند که مجال اظهار نظر به او نمى دادند).
در این هنگام، طولى نمى کشد که فریادى از زمین برمى خیزد، آن چنان که هر گروهى خیال مى کنند، این فریاد در منطقه آنها است.
باز مدتى که خدامى خواهد، به همان حال مى مانند، سپس در این مدت زمین را مى شکافند و زمین پاره هاى دل خود را بیرون مى افکند، فرمود: منظورم طلا و نقره است، سپس به ستون هاى مسجد با دست مبارکش اشاره کرد، گفت: همانند اینها! و در آن روز، دیگر طلا و نقره اى به درد نمى خورد (و فرمان الهى فرا مى رسد) این است معنى سخن پروردگار: فَقَدْ جاءَ اَشْراطُه.