گفتگو رضوانه باهری- فرهنگ غالب در هر جامعهای نقش بسیار سازنده در نحوه و سبک زندگی افراد ایفا میکند. ازدواج هم به عنوان مهمترین رویداد زندگی تحت تأثیر مستقیم فرهنگ و ارزشهای حاکم بر جامعه است. از طرفی رواج گسترده آداب و رسوم و فرهنگهای تقلیدی و وارداتی در بین خانوادهها و دورشدن آنها از فرهنگها و ارزشهای دینی و اسلامی بهویژه در عصر حاضر تغییردرسبک زندگی را موجب شده است؛ بررسی این تغییرات و اصل ازدواج موضوعی است که ما را به سراغ زهرا شیبانی از اساتید حوزوی و مشاوره مذهبی خانواده برد و با او به گفتگو نشستیم:
به عنوان سؤال نخست آیا تعریف مشخصی از ازدواج در اسلامی وجود دارد؟
تعريفهاي متعددي براي واژه ازدواج ارائه شده است كه به يكي از آنها اشاره ميکنم؛ ازدواج فرآيندي است که از كنش متقابل بين دو فرد، يك مرد و يك زن كه برخي شرايط قانوني را تحقق بخشيدهاند و مراسمي براي برگزاري زناشويي خود برپا داشتهاند و به طور كلي، عمل آنان مورد پذيرش قانون قرار گرفته، اطلاق شده است. در بينش اسلامي، مقصود از ازدواج، پيوند زناشويي رسمي ميان دو جنس مخالف است كه اغلب بالغ بوده و طبق شرايط شرعي و قانوني لازم انجام گرفته است.دین اسلام به تشکیل خانواده و حفظ کانون آن اهمیت زیادی داده و در روایات و احادیث متعددی به ازدواج بهعنوان گام اول، حیاتی و مهم برای تشکیل خانواده و تداوم آن توصیه شده است.
در شرایط فعلی عمده ترین مشکلات در سر راه تشکیل خانواده چیست؟
امروزه مبنای بیشتر ازدواجها عوض شده است و جوانان مسیر صحیح را برای ازدواج طی نمیکنند؛ قبلاً خانواده ها ابتدا فردی مناسب و هم کفو از خانواده ای هم شأن را برای فرزندانشان پیدا میکردند و پس از تحقیقات لازم، فرزندان همدیگر را می دیدند و نسبت به هم شناخت پیدا می کردند اما امروزه ابتدا طرفین نسبت به همدیگر شناخت پیدا می کنند که اکثر این قبیل شناختها از راه های ناصحیح و نامطلوب است.
در دوستیهای خیابانی و ارتباطات مجازی به ظواهر فرد بیشتر توجه میشود و به واقعیات زندگی توجهی ندارند البته ظاهر مناسب خوب است و امتیاز به حساب میآید اما شرط کافی نیست؛ همین علل باعث شد که شاهد افزایش مشکلات زناشویی و بالاخص طلاق در شهرهای بزرگ باشیم، مثلاً در تهران طلاق رشدچشم گیری دارد و حدود ۳۰ درصد است.
بیشتر طلاق ها در چه مقطعی از تشکیل زندگی اتفاق میافتد و منجر به فروپاشی خانواده ها میشود؟
همان طور که در جامعه می بینیم و آمارها نشان مییدهد، بالای ۶۰ درصد طلاق ها در سه سال نخست ازدواج اتفاق می افتد زیرا حرارت ها و اشتیاق ها در طول این مدت
فروکش می کند و در نهایت زوجین به این نتیجه می رسند که همسرم ویژگی های فرد دلخواه مرا دارا نیست؛ در روایات ما هم بیان شد که اگر زوجین فقط به خاطر ظواهر و مادیات ازدواج کنند و امور دنیوی و اخلاقیات را در نظر نداشته باشند، زندگی آنها پایدار نخواهد بود زیرا آنچه که باعث محبت و مودت بین زوجینمی شود، رفتار و گفتار مناسب است نه فقط ظواهر و امور مادی.
هر چه انسان بیشتر به امور ظاهری توجه کند، استحکام خانواده و زندگی کمتر می شود به عنوان مثال طبق آمار در شمال تهران که توجه به مادیات بیشتر است از هر ۱۱ ازدواج، پنچ مورد به طلاق منتهی می شود؛ متأسفانه نگاهی در جامعه ایجاد شده که مادیات و پول را موجب سعادت می دانند در حالی که اینگونه نیست و پول ضامن آرامش و سعادت نیست؛ در حال حاضر مشکلات اجتماعی را در این زمینه می بینیم و راه درمان و علاج که بازگشت به سبک زندگی اسلامی است و مورد تأکید مقام معظم رهبری را می دانیم اما متأسفانه اراده جمعی برای درمان آن وجود ندارد.
عناصر عمده تغییر سبک زندگی چیست و از تأثیرات فناورهای نوین بر این تغییر و کاهش میل به ازدواج برایمان بگویید؟
پیشرفت نظام، ارتباطات و تأثیرگذذاری آن که جهان را به صورت یک دهکده در آورد از یک طرف و عدم دانش لازم و آموزشهای کافی برای برخورد با فرهنگ های نادرست و
آسیب های آن از طرف دیگر باعث شد برخی به سمت ماهواره گرایش پیدا کنند که البته با تبلیغ صحیح و دانشافزایی رسانه ها می توانیم جلوی این گرایشهای ناصحیح را بگیریم.
امروزه اکثر شبکه های فارسی زبان ماهواره، برای مقابله و مبارزه با فرهنگ و تفکر شیعه مشغول به تولید برنامه هستند و بیشتر آنها برای رسیدن به هدف خود، خانواده را مورد هدف قرار دادهاند؛ غرب، بهترین راه حل برای تغییر تفکر و ساختار اندیشه اسلامی را بیتفاوت کردن مردم نسبت به مسائل پیرامون میداند؛ حتی نسبت به مسائل خانواده، تلاش
گسترده ای در این زمینه انجام داده اند لذا امروزه شاهدیم که نسبت به دهههای گذشته از میزانحساسیت های برخواسته از غیرت دینی و ملی به خانواده کاسته شده است.بین محتوای ماهواره و فضای مجازی تفاوت چندانی وجود ندارد؛ امروزه همه مسائل در گوشی ها نمایش داده میشود که ما قبلاً در تلویزیون یا ماهواره داشتیم و اینکه رهبر میگویند اگر من رهبر نبودم، مدیر فضای مجازی می شدم، اهمیت فضای مجازی را نشان می دهد؛ برای اینکه مردم نسبت به معایب و مشکلات فضای مجازی آگاه شوند باید فرهنگسازی صورت گیرد؛ پدر و مادر نسبت به فرزند، مدرسه نسبت به دانشآموز و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به مردم و حوزه های علمیه وظیفه دارند تا در این راستا قدم بردارند و اینکه بگویند به ما ارتباطی ندارد، غلط است.امروزه چرا پدر و مادر باید برای فرزند ۱۲، ۱۳ ساله خود گوشی تهیه کنند تا خودشان آنها را به دام شبکه های مجازی بیندازند؛ برای اینکه مسئولیتشان را نسبت به فرزندان کمتر کنند و سرگرم مسائل شخصی خود شوند؛ مشکلات و تغییر سبک زندگی باعث شد که پدر و مادر نسبت به فرزندانشان بی مسئولیت و بی تفاوت باشند و آنها را رها کنند؛ چرا پدر و مادر نسبت به خورارک فرزندشان بیشتر از روح و روان وی اهتمام میورزند.
مسئولیت پذیری در خانواده و جامعه کم شده است؛ هر وقت در زمینهای به موفقیت می رسیم، همه ارگانها خود را دخیل میدانند اما زمانی که اشتباهی میکنیم، هیچکس حاضر نیست قبول کند و ما باید این مسئولیت پذیری را نسبت به جامعه برگردانیم و یکی از علت هایی که جوان ما نمی خواهد ازدواج کند به دلیل عدم قبول مسئولیت است.