به گزارش نما، میشود برای غم خوزستان خواند، برای ایران، برای غدیر خواند و کربلا، میشود همه اینها را خواند و برای عشق هم، ولی فقط میشود چاوشی بود و این تکامل را ساخت. حال این روزهای آقای خاص موسیقی کشور خوب نیست، حرفهایش گلایه است و گاهی تهدید، تهدید به پخش بیمجوز آلبوم «ابراهیم» و حتی به ترک کردن خاک ایران! عدهای این را دستمایه سهمخواهیهای خود میکنند و عدهای دیگر هم به طنز و کنایه صفحه روزنامه پر میکنند و چاوشی را کوله به دوش در حال ترک کشور رسم میکنند. اما واقعیت ماجرای آلبوم موسیقی «ابراهیم» چیست؟ و وزارت ارشاد چرا اصرار دارد برخی از قطعات «ابراهیم» صلاحیت دریافت مجوز ندارد.
هفته پیش محسن چاوشی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش با اشاره به تلاش 9 ماهه تیم تولید «ابراهیم» برای دریافت مجوز این آلبوم نوشت: «بدیهی است که تا 20 مردادماه، مثل 9 ماه پیش منتظر میمانیم در غیراین صورت با احترام تقدیم خواهد شد. شایان ذکر است آلبوم دارای کپی رایت بینالمللی است و قوانین حق و حقوق مولفان و مصنفان رعایت خواهد شد. من غریبم و غریب را کاروانسرا لایق است.»
بعد از تهدید چاوشی مبنی بر انتشار آلبوم «ابراهیم» در فضای مجازی، واکنشهای زیادی در فضای رسانهای کشور شکل گرفت و وزارت ارشاد پاسخ تندی به او داد. ابوالفضل صادقینژاد، مدیر شورای ارزشیابی و نظارت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره این مساله و حواشی بهوجود آمده، در گفتوگو با «مهر» عنوان کرد: «پس از ثبت آلبوم «ابراهیم» طبق روال اداری و قانونی روز ۱۸ مرداد این آثار را به شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی ارسال کردیم که پس از بررسی دو قطعه تایید و پنج قطعه نیز اصلاحیه خورد.» اما بار دیگر محسن چاوشی در متن دیگری با انتشار یک دقیقه از آلبوم «ابراهیم» نوشت: «این دوستانی که با یکدیگر جنگ میکنند و قطع مواصلت میکنند، باید یکی حکم خاک گیرد و یکی بهمثابه آب باشد و از غایت تواضع خوی آب گیرد. چون با هم آمیزش و اختلاط کنند و اتحاد ورزند، حقتعالی به برکت آن اتحاد و اجتماع، صدهزار ریاحین صلح و شادی و گلستان وفا و صفا پدید آورد.»
این یک طرف داستان از سوی محسن چاوشی بود اما باید ببینیم طرف دیگر ماجرا چیست؟ شهریور 96 ترانههای آلبوم موسیقی «ابراهیم» به وزارت ارشاد تحویل داده میشود، دو روز بعد به محسن چاوشی و تهیهکننده آلبوم گفته میشود ترانهها احتیاج به اصلاح دارد اما این اتفاق نمیافتد و قضیه همینطور در وزارت ارشاد مسکوت میماند تا روز 17 مردادماه امسال که دقیقا یک سال از ارسال ترانهها میگذرد و چاوشی وزارت ارشاد را تهدید میکند که اگر این اتفاق نیفتد خودش آلبوم را منتشر خواهد کرد.
3 قطعه مجوز گرفت 2 قطعه مانده است
روز گذشته بعد از تمامی حواشی پیش آمده روزهای اخیر، علی ترابی، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشستی خبری گفت: «روز یکشنبه، نامهای برای اولینبار به دست ما رسید که برای بازبینی اشعار این آلبوم درخواست کردند. این در حالی است که تاکنون هیچ موسیقیای پیرامون این آلبوم به دست ما نرسیده است. البته ما در این مدت با آقای چاوشی نشست داشتیم و با هم بستنی هم خوردیم و در شرایطی دوستانه باهم حرف زدیم. من در این فضا براساس مسئولیتم سه قطعهای را که اصلاحیه خورده مجوز دادم ولی دو قطعه دیگر نیز اصلاحاتی دارند که باید درباره آن اقدامات لازم انجام شود.»
ترابی درباره انتشار کتابی که برخی از اشعار آلبوم «ابراهیم» در آن گنجانده شده، گفت: «فرض بر اینکه کتاب هم منتشر شده باشد اما این کتاب مبنیبر مجوز داشتن شعر برای موسیقی نیست. من فکر میکنم حساسیتها در این زمینه بیش از حد شده است. البته تا روزی که در کشورمان برای تولید آلبوم و کنسرت موسیقی باید مجوز دریافت کنیم پس باید قوانین را هم بپذیریم. بخشی از این قوانین با تغییر مدیران سهل یا سخت میشود اما بخشی دیگر نیز مربوط به قوانین است که باید پابرجا بماند. البته در روزهای گذشته اشعار مورد مناقشه را به صورت خصوصی به برخی از دوستان ارائه دادهام و هیچکدام تایید نکردهاند که باید وزارت ارشاد به این شعرها مجوز بدهد.»
آلبوم ابراهیم شامل هفت قطعه است که پنج قطعه آن مجوز گرفته اما دو ترانه آن به علت اینکه متن مناسبی ندارد به گفته مسئولان وزارت ارشاد مجوز نخواهد گرفت. گفته میشود که این دو قطعه جنجالی، دو ترانه به نامهای «تو در مسافت بارانی» و «ما بزرگ و نادانیم» هستند که از کتاب شعر «منجنیق» حسین صفا، انتخاب شدهاند. دو ترانهای که بیشتر متهم به ترانههای اروتیک هستند تا ترانههای اجتماعی و سیاسی.
تو در مسافت بارانی
و غم درشکهای از اشک است
و اشک شیهه کوتاهی
من و تو آخورمان مرگ است
از این درشکه بیا پایین
تو نیز شیهه بکش گاهی
زمین گرد چه میخواهد
به جز به گرد تو چرخیدن
سپس به سوی تو غلتیدن
سپس به پای تو افتادن
توان این همه در من نیست
مرا ببخش اگر ماهی
آهای بینی سربالا
از این درشکه بیا پایین
به من بچسب همین الان
مرا ببوس همین حالا
که زندگی دو سه نخ کام است
و عمر سرفه کوتاهی
همیشه هرگزم از نیلی
همیشه قرمزم از سیلی
و گاهی از همه قرمزتر
و گاهی از همه هرگزتر
مرا ببخش اگر هرگز
مرا ببخش اگر گاهی
منم که لک لک غمگینی
به روی دودکشت هستم
منم که ماهی دریا
بلند موی مشت هستم
منم که طعمه قلابم
مرا شکار کن ای ماهی
منم شکار شکارم کن
سپس ببوس و بچرخانم
سپس بچرخ و ببوسانم
سپس چه کار، چه کارم کن
چه کار، هرچه تو میخواهی است
بخواه آن چه که میخواهی
من و تو اول مان آه است
اگر که آخرمان مرگ است
من و تو خواهرمان آه است
اگر برادرمان مرگ است
عجول باش اگر مرگی
عمیق باش اگر آهی
رسول حرف زدن با من
برای مومن اندوهم
تو سرپناهترین غاری
امام گوش به من دادن
برای راز نگهداری
تو سر به مهرترین چاهی
بتاز گله اکسیژن
و راه مالرویی چیزی
به سمت پنجره پیدا کن
هوای حبس نفسگیر است
بتاخت قفل مرا وا کن
بتازای که پر از راهی
منی که از تو نمیافتم
به اسب تشنگیات گفتم
در این مسافت طولانی
تو در شفاعت بارانی
و غم درشکهای از ابر است
و ابر شیهه کوتاهی
ما بزرگ و نادانیم
مثل گاو مینوشیم
مرتعی سرابی را
قطعی است و میدانیم
گریه غرق خواهد کرد
اسبهای آبی را
هم درشت و غمگینیم
هم سیاه و بدبینیم
هم برای آبادی
قطرهای نمیباریم
هم نگه نمیداریم
حرمت خرابی را
شب که میشود خوابیم
صبح و ظهر هم خوابیم
عصر هم که تا شب خواب
شب دوباره تا شب خواب
توی خواب میبینیم
روز آفتابی را
خوب... خوب و خوشبختیم
خشک و سفت و سرسختیم
ما در اوج تنهایی
چون زنان هرجایی
خوب خوب میدانیم
راه دوستیابی را
گاو اسب انسانیم
حافظان و عارفانیم
حامیان زن هستیم
بندگان تن هستیم
پاس پاس میداریم
عشق رختخوابی را
علم در نور دیده
ساختار پیچیده
جاهلان فهمیده
ما رباتها روزی
درک میکنیم آیا؟
فهم اکتسابی را
مفلسیم در خوردن
ممسکیم در مردن
ما که از خسیسان
و جمله کاسه لیسانیم
ترک میکنیم آیا
این گدامآبی را
ما کهایم جنگلبان
ما چهایم جنگلبان
کرمها دوروییها
قلبها گلابیها
کرمها درو کردند
جنگل گلابی را
از اساس استادیم
در جناس استادیم
فاضلیم در دانش
فاضلیم در خوانش
ارج مینهیم اما
شعر فاضلابی را
رخت بخت پوشیدیم
مثل گاو نوشیدیم
مثل اسب کوشیدیم
مثل اشک جوشیدیم
گریه غرق کرد آنگاه
اسبهای آبی را