نفیسه زارعی- دیماه 96 هنگامی که مشکلات معیشتی ابتدایی ترین جرقه های ناآرامی و نارضایتی را ایجاد کرد، در یک سوی ماجرا مسیح علینژاد با داغ کردن تنور بحث دختر خیابان انقلاب کوشید تا زنان را به کف خیابان بیاورد؛ البته اگر حافظه تاریخی مان را ورق بزنیم و کمی گرد فراموشی را از آن بزداییم خواهیم دید که در سال 88 و درست در کوران فتنه نیز زنان به عنوان پیاده نظام جریان سبز در مقطعی که ضرورت برای ادامه شلوغی ها ایجاب میکرد به انواع گوناگون به میدان آمدند.
اما در هفته های گذشته و با شروع موج دیگری از اغتشاشات و با هشتگ برانداز در شبکه های اجتماعی، مطابق مشاهدات حضور لیدرهای زنان بیش از هر زمان دیگری مشاهده میشود.
در نقاطی مثل کرج، بیست لیدر شناسایی شدند که اکثر آنان زنان بودند در روزهای پیش از آن نیز فیلمی در شبکههای اجتماعی از سخنرانی یک دختر بر بلندا و در تحریک مردم به اعتراض دست به دست شد و این در حالی است که مهمترین جریان اعتراضی در چند ماه گذشته مربوط به چهارشنبههای سفید و برداشتن حجاب با رویکرد کاملا سیاسی است.
مرور این اخبار در جنس اعتراض شهرهای دیگر نیز قابل اعتناست. سر دادن شعارهایی از قبیل «بیغیرتها نشستند، زنها به ما پیوستند»؛ هرچند نوعی توهین به زنان محسوب و احتمالا از سر نادانی سر داده میشود، اما حاکی از حضور پررنگتر زنان در صحنه و اهمیت این حضور است.
داغ شدن هشتگ زنان برانداز همزمان با اجلاس منافقین و حضور مریم رجوی در پاریس با عنوان زنان نیروی تغییر نشانه های چرایی این حضور زنانه در کف خیابان را روشن می کند؛ در نهایت مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا با بیان عبارت؛ «حکومت ایران از زنان میترسد» نقشههای جبهه غربی برای براندازی نظام اسلامی را برملا کرد.
آنچه مسلم است این است که زنان قدرت تحریک و تحریض بالایی برای شکلدهی به اعتراضات دارند این مقوله در جریاناتی که در کشورهای دیگر رخ می دهد هم قابل ملاحظه است؛ چنانچه در انقلاب نارنجی اوکراین روی زنانه این کودتای مخملی بسیار پررنگ بود. طبعی است که در یک آشوب و ناآرامی فریاد یک زن چندین برابر موثرتر از یک مرد است، از سویی برخورد با یک زن تأثربرانگیزتر است و در نهایت آسیبدیدن یک زن حساسیت برانگیزتر و همین امر دست و پای نیروهای مقابله گر برای برخورد با آنان را می بندد و آستانه تحریک اجتماعی و جریحهدار شدن جامعه بالا می برد و از همین جهت است که آنان بهترین نیرو برای ایجاد و ادامه آشوب هستند
اما این موضوع که چرا در جریانات اخیر زنان بیش از هر گروه اجتماعی دیگری به میدان دعوت شدهاند و بعضا لیدرهای وابسته به جریانات از طریق این طیف به خیابان می آیند این است که مشکل امروز جریان اجیر در شکلدهی به اعتراضات، عدم تحرک مردم است. جامعه نسبت به وضع موجود معترض است، اما چون آنسوی اعتراضها را سراب میبیند همراهی نمیکند بنابراین میانداری زنان کمک میکند احساسات و عواطف و غیرت جامعه تحریک شود و در نهایت ظرفیت های دیگر نظیر مردان نیز به مقابله گری بپردازند، چنانچه یک یا چند شعار مشترک در اغتشاشات روزهای گذشته با این عنوان شنیده میشد؛ شعارهایی از قبیل اینکه بیغیرت ها نشستند؛ زنها به ما پیوستند و یا مردم چرا ساکتید، چرا غیرت ندارید و....»، این شعارها گواهی بر استفاده ابزاری از ظرفیت زنان برای یافتن بدنه اجتماعی در دوران ایجاد بحران توسط جریانات برانداز است.
نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که در طی فعالیت های اعتراضی در سراسر جهان زنان هم پای مردان در عرصه حضور داشته اند و قطعا این جریان سیال ادامه خواهد داشت اما در جریانات براندازی اخیر با محوریت زنان به جرأت میتوان شاهد تقلیل نقش زنان به عنوان ابزار حرکت جنسی در جامعه بود، ابزاری که پیش از این یک رکن آن از طریق سر دادن شعار عدالت جنسیتی توسط جریان اعتدال محقق شده و مطالبه گریهای جنسیتی این ظرفیت را ایجاد نموده بود؛ از همین رو است که در جریانات اخیر زنی می تواند میاندار میدان و لیدر جریان باشد که اول حجابش را به سر چوب بکشید؛ بدون تردید این نقش تقلیل یافته جنسی از سوی منافقین برای زنان درنظر گرفته شده است؛ این درحالی است که باید اذعان داشت متعاقب تجربیات گذشته جنسی شدن اعتراضات تنها قدرت برانگیختگی دارد و نمی تواند به تعبیر جریان سازمان منحوس مجاهدین بیداری و رستاخیز ایجاد کند و در شروع ناکام خواهد ماند.
اما یک نکته در این جریانات و حضور میاندارهای جنسی باید مدنظر قرار گرفته شود، بدون شک این زنان هرگز ناآگاهانه به این جریانات نپیوسته اند و تساهل و تسامح نسبت به آنها توسط برخی از جریانات سیاسی غیرقابل چشم پوشی است؛ در نهایت باید گفت یکی از راههای مواجهه با میاندارهای جنسی، شناسایی و برخورد امنیتی با آنهاست که اصولا آگاهانه و خودخواسته به این جریانات پیوسته و برای ایجاد یک آشوب تمام عیار مهیا شده اند.