این روزها تحولات سوریه به یکی از حساسترین زمانهای خود نزدیک شده است؛ البته این حساسیت قابل پیشبینی بود و گفته میشد هر مقدار به پایان تحولات نظامی و آغاز فرایند سیاسی در سوریه نزدیک میشویم، پیچیدگی مسائل و تأثیرگذاری بازیگران سیاسی نیز افزوده میشود. وضعیت میدانی سوریه در حال حاضر اینگونه است که ارتش سوریه پس از پاکسازی مناطق جنوبی، خود را برای بازپسگیری ادلب مهیا میکند. معنای این رویداد مهم آن است که پس از آنکه «ادلب» آخرین نقطه محل تجمع تروریستها آزاد شد، دولت سوریه با دست برتر و توان سیاسی بالاتر خود را برای ورود به مرحله سیاسی آماده میکند. در چنین شرایطی اعلام میشود که آمریکا با سناریویی از پیش طراحی شده به دنبال این است که با ادعای استفاده ارتش این کشور از سلاح شیمیایی در خاک سوریه بهانه لازم را برای حمله به خاک این کشور پیدا کند. البته این نخستین بار نیست که آمریکا تصمیم به حمله نظامی گرفته است؛ حمله اول در فروردین 1396 به بهانه حمله شیمیایی در «خان شیخون» صورت گرفت که طی آن، آمریکا به تنهایی به پایگاه هوایی «الشعیرات» متعلق به ارتش سوریه در استان حمص حمله کرد و دومین حمله نیز در 25 فروردین سال جاری با مشارکت آمریکا، فرانسه و انگلیس انجام شد؛ اما یک زمینه مشترک در همه این حملات قابل مشاهده است و آن، اینکه بهانه همه اینها بهکارگیری سلاح شیمیایی به دست دولت سوریه است، آن هم در حالی که روند تحولات میدانی به نفع آنها در جریان بوده است؛ اما سؤالی که قابل طرح است اینکه آمریکا در وضعیت کنونی از قِبَل حمله سوم به خاک سوریه چه اهدافی را جستوجو میکند؟ برخی از قراین و نشانهها به ما میگوید، آمریکا برای مقطع پس از بحران سوریه و آزادسازی ادلب برنامهریزی کرده و در حالی که در آن شرایط، مسئولان دولت سوریه فاتحان و بازیگران مهم منطقهای شناخته میشوند، به بهانه استفاده از سلاح شیمیایی که قبلاً مقدمات و اسناد ساختگی آن را فراهم کردهاند، آنها را «جنایتکار جنگی» معرفی کنند و با فضاسازیهای سیاسی و حقوقی، کاری که قبلاً درباره افرادی چون عمرالبشیر کردند، این بار درباره سران دولت سوریه انجام دهند و با این اقدامات، به زعم خود بازی باخته نظامی را به سود خود در بخش سیاسی تمام کنند. آنچه اکنون ضروری است، هوشیاری و اتخاذ تدابیر لازم برای خنثیسازی چنین توطئه خطرناکی است.