گفتوگوی روز گذشته حسین مرعشی با خبرگزاری ایلنا، نکات جالب توجهی دارد. یکی از نکات بامزهاش این است که او به عنوان سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی دیروز گفته که «انتخابات ۹۶ از جهت کاندیداتوری جهانگیری ضربه بزرگی به اصلاحات بود و ضررهایی را متوجه خود جهانگیری و جریان اصلاحات کرد. کاندیداتوری او تصمیم روحانی بود و همگان شاهد بودیم که به نفع روحانی هم تمام شد.»، اما همین مرعشی یک سال پیش و در مرداد ۹۶ گفته بود روحانی با کاندیداتوری جهانگیری مخالف بود و با اصرار اصلاحطلبان پذیرفت: «صبح آخرین روز ثبتنام، من به همراه آقایان موسوی لاری و کمالی به نمایندگی از اصلاحطلبان به دیدار آقای روحانی رفتیم و استدلالهای خود را در خصوص لزوم ثبتنام یک کاندیدای دیگر با ایشان در میان گذاشتیم. آقای روحانی در انتهای بحث گفت که به رغم مخالفت با موضوع، به دلیل اصرار و تأکید رئیس دولت اصلاحات میپذیرد.»
مرعشی در مورد کم شدن نقش جهانگیری در دولت هم روحانی را مقصر میداند و میگوید: «معاون اول اصالتاً نقش مستقیم و قانونی بر عهده ندارد جز اختیارات و تصمیماتی که رئیسجمهور به او محول کند، بنابراین تا روحانی نخواهد جهانگیری نمیتواند نقش کارسازی در دولت ایفا کند. روحانی هم در شکلگیری دوره دوم دولت و یک سال اخیر اداره کشور علاقهمند بود جهانگیری نقش کمتری را در دولت داشته باشد. جهانگیری هر جا کار به او محول شده انجام داده است، اما به هرحال دوستان باید تجربه میکردند که در عرض یک سال ۲۵ میلیون رأی را بسوزانند.»
گلایههای مرعشی از روحانی فقط همینها نیست، گرچه همانکه گفته «در عرض یک سال ۲۵ میلیون رأی را سوزانده» همه حرف را زده، اما او گلایههای دیگری هم دارد: «این سؤال از رئیسجمهور وجود دارد که چرا دعوت مجلس برای جلسات خصوصی را نپذیرفته؟ مجلس مطرح کرده بیش از پنج ماه است از روحانی خواسته در جلسهای خصوصی شرکت کند، اما روحانی نپذیرفته است. در چنین شرایط سختی چرا باید این فاصله بین مجلس و دولت و درمجموع قوا باشد؟»
او در ادامه اعتراض میکند که چرا دولت سناریویی برای خروج امریکا از برجام نداشته است: «در شورای عالی امنیت ملی مطلقاً در خصوص تعامل نسبت به خروج امریکا بحث نشده و گزارشی برای رهبری نرفته و نظر ایشان پرسیده نشده است. این مسائل دردسرهای بزرگی برای کشور درست کرده است. چرا روحانی عبای خود را بر دوش نینداخت و برای صحبت با نمایندگان به مجلس نرفت؟ چه ایرادی دارد؟ چه دلیل برای سؤال علنی وجود دارد؟» البته شاید یک سال بعد، در مورد همین حرفها هم نقیضش را بگوید؛ کسی چه میداند فردا باد از کدام جهت خواهد وزید!