دکتر میثم پارسا- روزی استاد فلسفه از دانشجویان امتحان گرفت. موضوع امتحان ساده بود. استاد یک صندلی جلوی کلاس گذاشت و روی تابلو نوشت: «اثبات کنید این صندلی وجود ندارد!»
دانشجویان با تفکر بسیار شروع کردند به نگاشتن. اما همان لحظة اول یک دانشجو برگه را داد و از کلاس خارج شد.
روز بعد اعلام شد بالاترین نمره به همان دانشجو تعلق گرفته است! چرا؟ آن دانشجو تنها روی برگه نوشته بود: «کدام صندلی؟»
...
در داستان بالا یک طنز تلخ وجود دارد. واقعیت اینست که «صندلی» وجود دارد. اما با یک منطق ایدهآلیستی و ذهنی، از آنجا که استاد از دانشجویان خواسته اثبات کنند «صندلی وجود ندارد»، آن دانشجو با نفی ریشهای صندلی، به مقصود رسید. اما واقعیت این است که هرچند حرف و کلامش منطقی باشد، اما در «دنیای واقعی» صندلی وجود دارد!
...
شاید داستان بالا را از منظر تفنن خوانده باشید. اما باور کنید قصد من از نگارش آن، زنهار نسبت به تهدیدی در جامعهمان است که شاید این داستان جنبهای از آن را نمادینه کرده باشد.
چرا میگویم تهدید؟ به این علت که در شرایطی که مقام معظم رهبری تاکید دارند «شرایط کشور حساس است، در بیان مشکلات مبالغه نکنید» (۱۵شهریور۹۷) شاهد هستیم که عدهای با سادهسازی، فلش مشکلات و بحرانها را به سمت خارج و مشخصا آمریکا، ترامپ و تحریمها نشانه میروند.
این درحالیست که رهبری همین چندی پیش تاکید کردند «مشکلات داخلیست و ربطی به خارج ندارد». ایشان حتی به بحران جهش قیمت ارز (به عنوان یکی از ریشهایترین بحرانهای اقتصادی) اشاره کرده و فرمودند: «عامل کاهش ارزش ریال خارجی نیست، درونی است!» (۲۲مرداد۹۷)
خواهش دارم به همین دو کلمه که رهبری فرمودند با کمی ژرفاندیشی دقت کنید: «درونی است!»
اما از واژه «درون» نیز ۲برداشت میتوان کرد. یک برداشت «سطحی» و یک برداشت «عمیق».
برداشت سطحی اختلافات سلیقهای میان جناحهای مختلف در نظام است (که خودش گویای وجود دموکراسیست). در همین زمینه شاهد هستیم که عدهای ریشه مشکلات را به سیاستهای دولت ربط داده، عدهای هم جناح مقابل را متهم میکنند که چرا مانع کار دولت میشوند؟ چرا لوایح FATF را تصویب نمیکنند؟ چرا شروط اروپا را نپذیرفته تا نتواند ما را با دست باز در تنگنا قرار دهد؟ (علی خرم-دیپلمات پیشین کشورمان)
اما آن تهدیدی که مقام معظم رهبری روی آن انگشت میگذارند که «درونی» هم هست، بسا عمیقتر از بازگشت تحریمها و... هست.
اگر به اغتشاشاتی که از دیماه۹۶ به اینسو پهنه کشور را در نوردیده و کماکان تهدید آن وجود دارد، نگاه کنیم، متوجه میشویم که تهدید بسا جدیتر از تحریمهاست. تهدید همان است که دشمنان انقلاب و نظام از آن با کلیدواژه «براندازی» نام میبرند. چرا که به روشنی میبینند وجود نظام مقدس جمهوری اسلامی، مانع رسیدن آنها به مطامع شومشان میشود.
پس سایر تهدیدات سطحی (تحریم-اختلافات جناحی و...) را کنار بگذاریم، تابلوی «تهدید ریشهای» را خاکروبی کنیم و شجاعانه به آن نظر افکنیم. تهدید، خواسته عمیق دشمنان است؛ «براندازی!»
در حال و هوای امروز کشور باز هستند عدهای که تا این نقطه هم پیش آمده و با واقعبینی به روی این تهدید انگشت میگذارند. اما درست در این نقطه، این عده هم به بیراهه کشیده میشوند. چرا؟ آنها به جای معرفی دشمن اصلی که خط شوم براندازی را پیش میبرد، انگشت خود را به سوی آمریکا، اسرائیل، حاکمان سعودی و... نشانه میروند.
البته که آمریکای جنایتکار دل خوشی از نظام ما ندارد. اما حتی دولت ترامپ (به عنوان گستاخترین رئیسجمهور این کشور تا این لحظه) بارها تاکید کرده «به دنبال تغییر رژیم ایران نیستیم، بلکه خواهان تغییر رفتار ایران هستیم». (۳۱تیر۹۷)
اما داهیانهترین نگاه و ژرفترین بینش به «تهدید اصلی نظام» را خود رهبری دارند. ایشان در پی اغتشاشات دیماه ۹۶ پیاده نظام این غائله را «منافقین» معرفی کرده و تاکید کردند: «من عرض بکنم به شما یک مثلثی در این قضایا فعال بوده است. برای امروز و دیروز هم نیست، این سازماندهی شده بوده است... پادوییاش (اغتشاشات) مربوط به سازمان منافقین بود... از ماهها قبل اینها آماده بودند...از چند ماه قبل نسبت به این قضیه که پادویی کنند، سازماندهی کنند...» (۱۹دی۹۶)
اگر به پیشینه گروهک منافقین (همان سازمان مجاهدین خلق) هم نگاه کنیم، شاهد هستیم که از غائله ۳۰خرداد۱۳۶۰ تا امروز تنها گروه منسجمی هستندکه پیاپی در پی توطئهچینی برای راهبرد «براندازی» نظام هستند. روزی در خیابانهای تهران و شهرهای دیگر با پاسداران فداکار انقلاب درگیر میشدند (و بسیاری از آنان را مظلومانه به شهادت رساندند)، روزی ارتش به اصطلاح آزادیبخش برپا کردند و در صدها رشته عملیات بزدلانه، هزاران پاسدار مدافع نظام را به فیض شهادت رساندند؛ و امروز هم عناصر خود در ایران را تحت عنوان «کانونهای شورشی» سازمان میدهند.
آنها آنقدر وقیح شدند که به روشنی تاکید دارند کانونهای شورشیشان ۲هدف عمده را دنبال میکنند:
1- برپایی اغتشاشات (با سواستفاده از نارضایتی مردم از گرانی و وضعیت اقتصادی)
2- جهت دادن اعتراضات مردم از خواستههای «صنفی» به شعارهای «براندازانه».
...
بنابراین در شرایطی که این دشمن هر لحظه و با تمام توانش در پی طراحی برای پیشبرد اهداف پلید خود است (براندازی نظام جمهوری اسلامی)، چطور از درون همین نظام، بسیاری فلش تهدید را به سمت برهوت آمریکا و اسرائیل و تحریمها نشانه میروند؟
آخر مقام معظم رهبری دیگر چگونه باید زنگهای بیداری این خفتگان را به صدا در آورد؟
چرا هنوز این دوستان خفته «واقعیت بودن صندلی» را نادیده گرفته و تلاش میکنند با منطق ایدهآلیستی و ذهنی بگویند «کدام صندلی؟!»
به خودمان بیاییم. ذهنیتها را کنار بگذاریم، منطقهای پنداری را پس بزنیم و دشمن را خوب بشناسیم؛ آستین بالا بزنیم و نگذاریم در این برهه حساس، رهبری تنها باشد!