به گزارش نما، حسین امیرعبداللهیان دستیار ارشد رئیس مجلس شورای اسلامی در امور بینالملل در رابطه با سفر نتانیاهو به عمان، معامله قرن، قتل جمال خاشقچی، راه حل بحران سیاسی در بحرین، درخصوص ادلب سوریه و جنگ سعودی ها علیه یمن توضیحاتی ارائه داد.
در ذیل مشروح این گفتگو آمده است؛
دیدار نتانیاهو با سلطان قابوس به دور از حکمت وی و قابل توجیه نیست
یکی از رویدادهای مهم منطقه ای سفر اخیر نتانیاهو به عمان بود ارزیابی شما از این سفر چیست؟
شخصا این اتفاق را به دور از حکمتی که ما در شخص سلطان قابوس سراغ داریم می بینیم البته وی در دوران حکومت خود در سلطنت عمان همیشه در تلاش بوده تا به عنوان یک میانجی گر برای حل مناقشات پیچیده و منطقه ای وارد شود اما وقتی یک طرف این منازعه رژیم نامشروع اسرائیل است چیزی به عنوان توسعه این نگاه در چارچوب رفتار حکمت آمیز قابل تفسیر و تحلیل نیست.
البته بن علوی وزیر خارجه عمان توضیحاتی ارائه داد و تلاش می کنند تا القا کنند که این دیدار برای بهبود وضعیت فلسطین صورت گرفته اما نفس به رسمیت شناختن نخست وزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی و استقبال از او در مسقط توسط سلطان قابوس به هیچ وجه در چارچوب رفتار حکمت آمیز سلطان قابوس نیست هرچند این سفر می تواند یک نمایش تبیلغاتی و سیاسی برای نتایناهو باشد اما در همین فرصت یک نمایش آفرینی از سوی نتانیاهو در کشوری مثل عمان فراهم کردن هم قابل توجیه نیست.
دیدار نتانیاهو با سطان قابوس در چارچوب عادی سازی روابط عربی اسرائیلی تفسیر می شود
آیا آمریکایی ها برای شکل گیری این دیدار اقداماتی انجام دادند؟
آمریکایی ها اقداماتی را برای کمک به رژیم صهیونیستی انجام می دهند که این اقدامات در دوره ترامپ شتاب بیشتری گرفته است که بخشی از آن به کوشنر داماد یهودی ترامپ برمی گردد و بخشی دیگر به روابط قبلی کوشنر با شخص نتانیاهو مرتبط می شود و برخی به اقدامات شتاب زده آمریکا برای حل مشکل عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی در منطقه بر می گردد که اگر بخواهیم تحلیلی دیگر از دیدار نتانیاهو در عمان داشته باشیم بدون تردید آمریکایی ها در ورای چنین توصیه هایی قرار دارند همان طور که عربستان و امارت هم برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تحت تاثیر آمریکایی ها اقداماتی را صورت داده اند اما با شناختی که از شخص سلطان قابوس و کشور عمان دارم این که بگویم این دیدار یک گام از گام های ترامپ است زود است که صحبت شود اما این دیدار نهایت در چارچوب عادی سازی روابط عربی اسرائیلی تفسیر می شود.
اقداماتی که ما در ماه های اخیر در عربستان سعودی ؛بحرین امارات شاهد بودیم همه تایید می کند حاکمان این کشورها تلاش می کنند از فرصت های برخی از سمینارها ،همایش ها ،برخی از مسابقات ورزشی و روابط تجاری برای حرکت در مسیر عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی استفاده کنند اما به عقیده من کشور عمان همچنان از این قاعده مستثنی است و این دیدار نه در راستای تحقق معامله قرن هست بلکه در راستای کمک به فلسطینی ها انجام شده است هر چند که نفس برگزاری دیدار مورد تایید ما نیست و هر چیزی که باعث به رسمیت شناختن و تایید رژیم صهیونیستی شود را رد می کنیم .
گروه های مقاومت فلسطینی اجازه تحقق معامله قرن را نخواهند داد/ معامله قرن در حد یک نمایش تکراری عروسکی برای ترامپ و نتانیاهو کارایی خواهد داشت
در رابطه با اقدامات صورت گرفته برای تحقق معامله ترامپ یا معامله قرن نظرتان را بفرمایید؟
من فکر می کنم که "معامله قرن" مورد انتظار ترامپ با چند مشکل اساسی مواجه هست اول اینکه زخم کهنه هفتاد ساله فلسطین را نمی توان در چند ماه علاج کرد. اقدامات شتاب زده آقای ترامپ و تیم مورد نظری رو که ایشان برای این کار قرار داده است ممکن است که بتواند بیان کند که طرح معامله قرن چه ویژگی هایی دارد و آقای ترامپ چه آروزهایی به همراه نتانیاهو دارد اما در همان حد اروزهای آقای ترامپ و نتانیاهو باقی خواهد ماند چرا ؟ زیرا اولا مقاومت در واقع گروه های مقاومت فلسطینی اجازه تحقق چنین چیزی را نخواهند داد که آمریکایی ها بخواهند بدون در نظر گرفتن واقعیات فلسطین چنین معامله ای را تحمیل کنند ثانیا توافق اسلو و سایر توافقات قبلی و از جلمه کمپ دیوید نشان داد که این توافقات سیاسی بدون داشتن یک عقبه قوی که حقوق فلسطینیان را تامین کند هیچکاه نتوانسته است در پرونده سیاسی فلسطین کمکی به بحران شدید امنیتی و فقدان مشروعیت رژیم صهیونستی کند شاید مهمترین نکته ای که وجود دارد این است که ترامپ و نتانیاهو از توافقی صحبت می کنند که تنها تامین کننده حقوق فلسطنیان نیست بلکه تحقیر کننده فلسطینیان است. در بخشی از توافق موسوم به معامله قرن به صراحت بیان می کند که بخش فلسطینی فاقد هر گونه ارتش و نیروی نظامی خواهد بود و از بسیاری از حقوق و حقوق مسلم محروم خواهند شد. به نظر من معامله قرن در حد یک نمایش تکراری عروسکی برای ترامپ ونتانیاهو کارایی خواهد داشت .
باید در جهان عرب و پرونده و موضع مردم آن کشور را از برخی از حاکمان آن کشورها جدا دانست
کشورهای مرتجع عربی چه نقشی را برا به سرانجام رسیدن معامله قرن ایفا کردند؟
ما اول باید ببنیم کشورهایی مثل عربستان سعودی، بحرین و امارات که امروز با کمک به طرح تطبیق علاقات عربی تلاش می کنند در چارچوب طرح معامله قرن ترامپ حرکت کنند باید ببینند که جایگاهشان در پرونده فلسطین در کجاست ایا گروه های مقاومت فلسطین برای دفاع از خودشان از عربستان سعودی کمک می گیرند آیا امارت متحده عربی در جنگ 22 روزه غزه و جنگ 51 روزه و 8 روزه غزه به فلسطین کمک کرده است و یا بحرین در سال های اخیر آیا در جایگاهی بوده است که بخواهد به مردم فلسطین کمکی بکند .اصلا این کشورها در عمل حتی در زمانی که بحث "صفقه القرن: مطرح نبود تطمیع علاقات عربی مطرح نبود اینها به شدت و بصورت پنهانی درکنار سیاست های رژیم صهیونیستی بودند و هیچ گاه به معنای واقعی درکنارمردم فلسطین قرار نداشتند همانطوری که شما شاهد هستید
عربستان سعودی میلیاردها دلار برای کشتار زنان و کودکان و مردم مظلوم یمن هزینه می کند ولی حاضر نیست حتی یک راکت در اختیار جهاد اسلامی و حماس که اتفاقا از اهل سنت هستند و عربستان ادعا می کند مدافع آنهاست قرار نمی دهد تا بتوانند از خودشان دفاع کنند . لذا اینکه ما تصور کنیم اگر عربستان و امارات و بحرین یا بعضی از کشورهایی که هیچ نقشی در کمک به فلسطین در دهه های اخیر نداشتند ، حالا در موضوع معامله قرن موضع شان خیلی مهم است ، به نظرم به دلیل عدم تاثیر گذاری آنها در عرصه فلسطین ، در این موضوع هم نقش آنها قابل اعتنا نخواهد بود ضمن اینکه همیشه باید در جهان عرب و در جهان اسلام پرونده و موضع مردم آن کشور را از برخی از حاکمان آن کشورها جدا دانست همان طور که کشورهای عربی هم داریم که در مبارزه با ترویسم و حمایت از فلسطین پیشگام هستند. نمونه این کشورها که مواضع پیشرو دارند سوریه ، لبنان ، الجزایر است ما کشورهایی در شمال آفریقا داریم که در موضوع فلسطین به هیچ وجه از این الگوها حتی حاکمان آنها هم جانبداری نخواهند کرد اما در حوزه خلیج فارس کشورهایی هستند که علاقه دارند این پرونده را به نحوی سازماندهی کنند و با نگاه یک بیزینس به پرونده فلسطین توجه می کنند اما همان قدر که آنها در موفقیت های مقاومت مردمی در فلسطین هیچ نقشی نداشتند در تثبیت معامله قرن - این قرارداد مد نظر اقای ترامپ و نتانیاهو هم نمی توانند نقش قابل اعتنایی داشته باشند.
حاکمان جدید عربستان سعودی بر آتش جنگ در منطقه می دمند
از یک هفته پیش موضوع قتل جمال خاشقچی اتفاق افتاده آیا این امکان دارد این قتل بدون اطلاع خاندان آل سعود پیش آمده باشد؟
خاندان آل سعود در سیاست گذاری و در حکومت عربستان سعودی نقش زیادی ندارند امروز آل سلمان و بیشتر شخص ملک سلمان و بویژه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان نقش دارند لذا ما درعربستان فعلی از آل سعود نباید صحبت کنیم باید از آل سلمان صحبت کنیم . من به یاد می آورم زمانی که معاون وزیر خارجه بودم در شروع کار آقای محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد دوم و آقای عادل جبیر به عنوان وزیر خارجه عربستان ، در گفتگوهای دیپلماتیکی که با آقای عادل جبیر داشتم -عادل جبیری که فراموش نکنید به عنوان وزیر خارجه از واشنگتن شروع جنگ علیه یمن را اعلام کرد – که در هیچ جای دنیا وزیر امور خارجه شروع جنگ را اعلام نمی کند بلکه برعکس وزیر خارجه برای شروع یک روند و پروسه صلح گفتگو و اظهار نظرمی کند .
کسانی که در چهار سال گذشته هزاران زن و کودک یمنی را کشته اند، خط قرمزی برای کشتن مخالفی به نام خاشقچی ندارند
گفتگو هایی که در جده با آقای عادل جبیر داشتم با تمام وجود حس کردم که حاکمان جدید عربستان سعودی در پشت جوخه ترور و پشت آتش جنگ در منطقه قرار گرفتند و بر آتش جنگ در منطقه می دمند . اگر بر این سالها مرور کوتاهی کنید بر سرکوب مردم بحرین اعم از شیعه و سنی توسط نیروهای عربستان سعودی ، بر کشتار وحشیانه مردم مظلوم یمن توسط سلاح های غربی و با لوجستیک و امکانات آمریکایی و با نیروی پیاده عربستان سعودی ، می توانید نتیجه گیری کنید که از این حکومت و خاندان به راحتی بر می آید که فرمان خفه کردن و کشتن مخالفین خود را با استفاده از فرصت های دیپلماتیک و ساختمان سرکنسولگری کشورشان در ترکیه دهند البته ما باید منتظر نتایجی بمانیم که قرار است اردوغان و مقامات ترکیه اعلام کنند طبعا این جرم در سرزمین ترکیه اتفاق افتاده است گزارشی که آقای اردوغان می دهد و نتیجه کمیته تحقیقاتی که ترکیه بر آن تمرکز دارد ، می تواند خیلی کمک کننده باشد اما آیا آن کسانی که در چهار سال گذشته دهها هزار زن و کودک یمنی را کشته اند ، خط قرمزی برای کشتن مخالفی به نام خاشقچی دارند ؟ حتما خط قرمزی ندارند .
آمریکایی ها در تلاشند تا پرونده خاشقچی را به نفع آل سعود سامان دهند
آیا شما فکر می کنید محمد بن سلمان در قتل خاشقچی دست داشته یا اختلافات خاندان آل سعود هم در این مورد موثر بوده؟
آمریکایی ها با یک پارادوکسی مواجه هستند ؛ از یک طرف می خواهند ادعا کنند که برای ما حقوق بشر و ارزش های آمریکایی مهم است و مهم تر از آن برای آنها منافع اقتصادی است و امتیازات اقتصادی زیادی که از محمد بن سلمان و ملک سلمان گرفتند، در نتیجه آمریکاییها در تلاش هستند تا این پرونده را به نفع خاندان حاکم سامان دهند و به نتیجه برسانند .
برای آمریکایی ها مهم است که محمد بن سلمان را از پرونده خاشقچی نجات دهند
ترامپ درحدود دوسال گذشته تلاش بسیاری کرد تا به دروغ به دنیا بگوید ایران عامل بی ثباتی اصلی در منطقه است اما امروز آمریکا با این مساله که یکی از متحدین جدی او در منطقه چه در جنگ یمن و چه در سرکوب مردم بحرین و چه در قتل خاشقچی با افتضاحات بزرگی مواجه شده روبه رو است لذا برای آمریکایی ها مهم است که محمد بن سلمان را از این پرونده نجات دهند هم زمان برای ترامپ بیزنسمن این خیلی مهم است که هزینه نجات دادن محمد بن سلمان را در سطح بسیار بالایی از عربستان سعودی دریافت کند اما صرفنظر از اینکه امریکایی ها چقدر در این مساله موفق شوند، تا همین جا هم مخالفین محمد بن سلمان در هیات حاکمه آل سعود در عربستان سعودی از این پرونده به عنوان یک فرصت استفاده می کنند تا نشان دهند محمد بن سلمان قادر به این نیست که حکمرانی در شان کشوری همچون عربستان سعودی را بتواند داشته باشد و حتما می تواند بر رفتارهای بعدی حاکمان و دولتمردان عربستان سعودی تاثیر بگذارد.
هر جا سخن از ترویست در منطقه بود عقبه و انبار مهمات و مشوق این ترویست ها به لحاظ لجستیک عربستان سعودی بود
سعودی ها در سه سال اخیر تعداد زیادی از حجاج را در حادثه منا به دلیل بی کفایتی به قتل رساندند؛ درجنگ یمن خسارت های زیادی قبل از اینکه به یمن وارد کنند به خودشان و امنیت منطقه وارد کردند؛ در عراق و سوریه و لبنان در پشت ترویست ها قرار گرفتند حداقل در مورد جمهوری اسلامی ایران در لبنان حادثه عملیات ترویستی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت شخص رییس وقت سرویس امنیتی عربستان سعودی قرار داشت یعنی هر جا سخن از ترویست در این سالها در منطقه بود عقبه و انبار مهمات این ترویست ها و مشوق این ترویست ها به لحاظ لجستیک عربستان سعودی بود به لحاظ خط دهی کلی کشورهای فرامنطقه و بویژه آمریکایی ها بودند به خاطر منافعی که داشتند و استفاده ابزاری که از ترویست ها می کردند لذا الان یک فرصتی توسط مخالفین محمد بن سلمان ایجاد شده به دلیل این رفتاری که نشانه مهم این اتهام متوجه شخص محمد بن سلمان است اما ما هنوز ترجیح می دهیم منتظر نتایج اقدامات و بررسی های ترکیه بمانیم تا همینجا هم در بین خاندان حاکم تنش ها و اختلاف نظر ها در خصوص نحوی نادرست اداره حکومت در عربستان سعودی و سیاست های غلط منطقه ای عربستان سعودی شکاف ها و اختلاف نظر ها و رقابت های بزرگی شکل گرفته است .
لذا من فکر می کنم الان یک فرصتی توسط مخالفان بن سلمان ایجاد شده است به دلیل این رفتاری که اتهام و نشان دهنده شخص بن سلمان هست اما هنوز ترجیح می دهیم منتظر اقدامات و بررسی های ترکیه بمانیم تا همین جا هم فکر می کنم اختلافات و تنش ها در بین خاندان حاکم در خصوص نحوه نادرست اداره حکومت درعربستان سعودی و سیاست های غلط منطقه ای عربستان سعودی شکاف ها و اختلاف نظرها و رقابت های خیلی بزرگی شکل گرفته است .
محمد بن سلمان در سیاست هایی که دنبال کرده است هم در دوره ولیعهد دومی خودش و هم ولیعهد اصلی بودنش هم به عنوان شخصی که نقش مهمی در تحولات و تصمیم گیری های مهم عربستان سعودی دارد سعی کرده است با سیاست ها بذل و بخشش دلار نظر مثبت آمریکایی ها و اروپایی ها را به خود جلب کند تا آنها چشمان خود را نسبت به بعضی واقعیات بندند .شما فکر می کنید اروپایی ها جنایت های شبانه روزی عربستان را در یمن نمی بینند .شما فکر می کنید دستگاهای امنیتی غرب اقدامات سرویس امنیتی عربستان را علیه امنیت عراق سوریه و لبنان مشاهده نمی کنند اما به دلیل به منافع مادی و دلارهایی نفتی که عربستان سعودی به عنوان حق سکوت به این کشورها واگذار می کنند آنها بر روی جنایات عربستان سرپوش می گذرانند. ما خوشبختانه تا الان در اعلام مواضع علنی بسیاری از کشورهای اروپایی شاهد این هستیم که نسبت به مساله قتل خاشقچی یک موضع واحدی در حال شکل گیری هست اما اینکه در نهایت منجر به یک معامله پشت پرده بشود یا منجر به این شود که عوامل این مساله و آمران این قتل شناسایی و مطرود شوند، به نظر من باید منتظر آینده ماند.
انظر شما در خصوص راه حل بحران سیاسی در بحرین چیست؟
بحرین همچنان با یک بحران بزرگ سیاسی مواجه است و در این کشور هر روز شکاف بین دولت، حاکمیت و مردم به طور فزاینده افزایش پیدا می کند و همچنان سیاست سرکوب، بزرگ شدن زندان ها و افزایش تعداد زندانیان به عنوان چالش جدی در این کشور مطرح است. دولت بحرین در آستانه انتخابات پارلمانی بسیاری از جمعیت های سیاسی را منحل کرده و هیچ یک از افراد این جمعیت ها قادر نخواهند بود در انتخابات پارلمانی شرکت کنند. به دلیل سیاست سرکوب و ارعاب و در عین حال رعایت نشدن ابتدایی ترین حق دموکراتیک مردم در بحرین یعنی مکانیزم انتخاباتی درست هر بحرینی یک رای، معارضه به طور یکپارچه انتخابات را تحریم کرده است. فکر می کنم این مساله می تواند فرصتی باشد که حکومت بحرین به خودش بیاید و بر این موضوع تمرکز کند که راه حل دراین کشور صرفا سیاسی است و باید حکومت با معارضه معتقد به راه حلی سیاسی گفت وگو کند. ما از گفت وگو در بحرین حمایت می کنیم به همان اندازه که از گفت وگو و حل سیاسی بحران در سوریه و در قبال بحران یمن حمایت می کنیم.
سیاست های عربستان سعودی علیه یمن را چگونه ارزیابی می کنید؟
مشکل اصلی این است که عربستان سعودی می خواهد برنده نهایی در یمن باشد که این تحقق نخواهد یافت. یمنی ها قبل از این که عبدربه منصور هادی، رییس جمهور پیشین یمن، استعفا بدهد به توافقات بسیار خوبی رسیدند اما آن توافقات چون درحوزه هایی منافع عربستان را تامین نمی کرد، ریاض هادی را وادار به استعفا کرد همان طوری که در زمانی در یک بازی غلط سعد حریری نخست وزیر لبنان را به گروگان گرفت و او را وادار به استعفا کرد. به نظر من راه حل در یمن این است که عربستان سعودی جنگ را متوقف کند و آمریکا دست از پشتیبانی لجستیکی از جنگنده های عربستان علیه یمن بردارد و مردم یمن را به حال خودشان بگذارد. یمنی ها انسان های مبارز، فهیم و خستگی ناپذیری هستند و بهتر از هر طرف دیگری می توانند با اهل یمن گفت وگو کنند و به نتیجه برسند.
درخصوص ادلب سوریه، به نظر شما آمریکایی ها چه اهدافی را در این منطقه دنبال می کنند؟ آیا آنها واقعا به دنبال پایان دادن به خون ریزی ها در سوریه هستند؟
در مورد ادلب کشمکش های بزرگی جریان دارد که سطحی از این کشمکش حق طبیعی سوریه و حاکمیت در این کشور است که با دقت تلاش می کنند با کمترین خون ریزی بتوانند تروریست ها را از ادلب و در نهایت از سوریه خارج کنند و تروریست ها خلع سلاح شوند. اما بخشی دیگر بر می گردد به سیاست های نادرست آمریکایی ها و برخی از متحدان آنها. آمریکایی ها علی رغم این که به ظاهر از روند آستانه حمایت می کنند (گفت وگوهای صلح سوریه در آستانه پایتخت قزاقستان) اما آنها به دنبال این هستند که ادلب را به عنوان یک استخوان لای زخم در سوریه نگه دارند و وضعیت دوستان تروریست خود را در ادلب تثبیت و تلاش کنند که ادلب به نقطه ای تبدیل شود به اعمال فشار بر حکومت سوریه برای این که سیاست های خود را که سیاست براندازی نظام است، دنبال کنند. ممکن است برخی کشورهای منطقه هم با تحلیل های نادرست به این سیاست غلط آمریکا کمک کنند اما فکر می کنم که در موضوع ادلب اقدام حکومت سوریه اقدام درستی است که گروه های تروریست همه باید خلع سلاح شوند و ادلب باید عاری از تروریست ها شود و این مساله کمک می کند تا مهاجران سوری و همچنین آرامش به این کشور برگردد و انتخابات در زمان مقرر توسط مردم سوریه برگزار شود و طبیعتا مردم بتوانند برای آینده خودشان در فضای امن و آرام تصمیم بگیرند.