جای هیچ تحلیل و بررسی و اظهار نظری باقی نمیماند و فقط مایه تعجب و نگرانی است و به یقین اگر برای آیندهگان تعریف کنید که مدیران نالایقی به دلیل ناکارآمدی و اعتراض و نارضایتی افکار عمومی کنار رفتند یا کنار گذاشته شدند؛ اما به جای آنکه به خانههایشان برگردند، مسئولیت جدید حتی با اختیارات بیشتر و سنگینتر برعهده گرفتند، هرگز باور نخواهند کرد یا شما را دیوانه خواهند خواند! اما واقعیت این است که در دوره اعتدالـ اصلاحات و در این روزها که دولت مطلوب اصلاحطلبان بر سر کار است و اصلاحطلبان اکثریت مطلق شورای شهر تهران و اکثریت نسبی در مجلس را در اختیار دارند، این اتفاق در حال تکرار است! وزیر صنعت، معدن و تجارت که به دلیل ناکارآمدی بارها طرح استیضاحش در مجلس مطرح شده و به امضای نمایندگان رسیده بود با کنارهگیری از این وزارتخانه برای وزارت کار و رفاه اجتماعی به مجلس معرفی شد و رأی اعتماد گرفت! عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت اعتدال که چندین بار استیضاح شده بود و با لطایفالحیلی دوباره رأی اعتماد گرفته بود و انتقاد از عملکرد او نه تنها حرف منتقدان دولت و جریان رقیب، بلکه حرف همه ناظران سیاسی و کارشناسان حوزه مسکن، راه و... بود، با کنار رفتن از وزارت حالا در فهرست شهرداران احتمالی تهران قرار گرفته است و هیچ بعید نیست به عنوان سکاندار پایتختـ که این روزها پس از دو شهردار ناموفق دچار آشفتگی مدیریتی است و فرسنگها با آنچه مردم تهران از شهرداری در دوره 12 ساله قبلی به یاد دارند فاصله داردـ انتخاب شود! موضوعی که اگر تعارفات درباره سوابق کاری و توانایی اجرایی از سوی جریان رسانهها و چهرههای اصلاحطلب درباره آنها را کنار بگذاریم، نقش پررنگ روابط و سهمخواهیهای جناحی، گروهی و... را در انتخاب این افراد و چرایی حلقه بسته مدیران مشاهده میکنید، سهمخواهیهایی به قیمت پایمال شدن منافع مردم!