به گزارش نما، فشارهای آمریکا به کشورهای تولید کننده نفت و بالا گرفتن تنش ها در شورای همکاری خلیج فارس، نگاه سنتی کویت را از این شورا و واشنگتن به شرق متمایل کرده است. قرارداد بزرگ با چین و توقف فروش نفت به آمریکا را می توان به عنوان مصداق های این ادعا نام برد .
'شیخ صباح الاحمد الجابر الصباح'' امیر کویت در نهم جولای 2018 (18 تیر 97) در بحبوحه جنگ تجاری آمریکا و چین برای شرکت در همایش مشترک چین و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به پکن رفت و قراردادهای مهمی در خصوص همکاری های تجاری با این کشور به امضا رساند.
اگر چه جزییات توافق دو کشور با وجود گذشت 4 ماه همچنان مخفی نگاه داشته شده، اما بر اساس آنچه رسانه های منطقه درز دادند ، چین قرار است 450 میلیارد دلار در جزایر 'بوبیان' و 'فلیکا ' در خلیج فارس و شهر 'الحریر' در شمال کویت سرمایه گذاری کند و پکن در ازای 90 سال اجاره این جزایر، متعهد به حمایت امنیتی از آنها شده است.
همچنین گفته شده که چین علاوه بر آنکه ملزم به واریز 50 میلیارد دلار به صورت ارزش افزوده به حساب دولت کویت شده، تعهد داده که مسیر جاده ابریشم را به نحوی تغییر دهد که کویت مرکز اتصال شرق و غرب شود.
مقامهای چین و کویت توافق کردند میان دو کشور روابط راهبردی برقرار شود و در زمینههای متعددی از جمله موضوعات امنیتی و اقتصادی همکاری مشترک داشته باشند.
رئیس جمهوری چین در این دیدار گفت: عمق و میزان همکاری عملگرایانه با کویت گسترش یافته و منافعی را برای مردم هر دو کشور به همراه داشته است.
'شی جین پینگ' با بیان اینکه جهان در دورهای حیاتی به سر میبریم که اصلاحات و تغییرات اساسی رخ داده است، افزود: کویت شریکی کلیدی در طرح یک کمربند و یک جاده (راه ابریشم جدید) و حفظ صلح و ثبات در منطقه خلیج فارس است و تعمیق روابط سیاسی و اعتماد دوجانبه و حمایت قاطع از منافع یکدیگر را خواستاریم.
شیخ صباح هم در این دیدار چین را کشور 'دوستار صلح' نامید و گفت: کویت دوستیِ قدیمیِ میان دو کشور و همکاری با چین را میستاید. کویت، پکن را یک متحد قابل اعتماد میداند و قاطعانه به سیاست چین واحد پایبند است.
سه ماه بعد از امضای این قرارداد همکاریهای راهبردی، منابع خبری نهم مهر ماه گزارش دادند : کویت پس از 25 سال صادرات نفت به آمریکا را متوقف کرده است.
به گزارش خبرگزاری 'بلومبرگ'، کویت نگاهش را از بازار آمریکا به بازار آسیا که از جذابیت بیشتری برای این کشور برخوردار است، معطوف کرده است.
بلومبرگ با بیان اینکه نفت با کیفیت بالای کویت در بازارهای آسیایی 80 دلار معامله می شود، افزوده است: 80 درصد از صادرات نفت کویت به آسیا صورت می گیرد.
عربستان با صادرات یک میلیون بشکه نفت به آمریکا جای کویت را در بازار آمریکا می گیرد. عراق نیز روزانه 400 هزار بشکه نفت به این کشور صادر می کند.
کویت پیش تر در سال 1992 میلادی و به دنبال حمله 'صدام' به این کشور، صادرات نفت خود را به آمریکا متوقف کرده بود.
** دلایل و فواید این چرخش برای کویت
از مهمترین دلایلی که برای چرخش نگاه کویت از آمریکا به شرق نام برده می شود، زیاده خواهی های 'دونالد ترامپ' از کشورهای نفت خیر به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس است.
در ماههای اخیر ترامپ بارها با به کار بردن جملات توهین آمیزی 'سلمان بن عبدالعزیز' شاه سعودی را خطاب قرار داده و به صراحت اعلام کرده که ریاض باید پول های بیشتری برای حفظ امنیت خود توسط آمریکا بدهد.
او با تحقیر ملک سلمان گفته است که اگر آمریکا دو هفته حمایت خود از عربستان را متوقف کند، این کشور از بین خواهد رفت . لذا به نظر می رسد کویت برای مصونیت خود در برابر اشتهای سیری ناپذیر ترامپ رییس جمهوری آمریکا که امیرنشین های حوزه خلیج فارس را دائما تهدید می کند ، نگاه به شرق را به ادامه همکاری با این کشور ترجیح می دهد.
کویت می داند که ترامپ همان طور که عربستان و امارات را در ازای حمایت امنیتی از نظام هایشان، به ارزش صدها میلیارد دلار دوشید، دیر یا زود همین باج خواهی را از کویت نیز خواهد داشت .
تحلیلگران اقتصادی معتقدند که کویت با این کار، خود را در برابر طمع ورزی نامحدود آمریکا ایمن کرده و با کشاندن پای چین به منطقه عملا یک رقیب قدرتمند برای آمریکایی ها خلق کرده، به ویژه این که دو ابرقدرت مزبور در حال حاضر درگیر یک جنگ تجارتی بزرگ هستند.
آنچه مسلم است، کویت با چرخش واضح و آشکار به سمت چین عملا از متحد تاریخی شیخ نشین های خلیج فارس یعنی آمریکا فاصله گرفته و به کشوری نزدیک شده که در کنار روسیه در عمل مخالفت یکجانبه گرایی آمریکا در منطقه و جهان هستند.
از دیگر دلایل این چرخش می توان به شعله ور شدن آتش اختلافات میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس اشاره کرد.
بعد از آنکه عربستان ، امارات و بحرین 5 ژوئن 2017 ( 15 خرداد 96) تصمیم به تحریم قطر گرفتند و تلاش های کویت برای پایان دادن به اختلافات همسایگان بی نتیجه ماند ، اخیرا گزارشی هایی درباره طرح عربستان و امارات برای تکرار سناریو قطر علیه کویت هم منتشر شده است .
سفیر اخیر بن سلمان ولیعهد سعودی و اظهارات گستاخانه و توسعه طلبانه وی که در نهایت موجب اخراج بن سلمان از کویت شد ، یکی از مصادیق بارز در این زمینه محسوب می شود.
علاوه بر آن اختلاف بین دو کشور در سال 2014 میلادی موجب بسته شدن میدان های نفتی در منطقه بی طرف به ویژه دو میدان 'الخفجی' و 'الوفره' شد و تاکنون تمامی تلاش ها برای حل مشکل و بازگشایی این چاهها بی نتیجه مانده است .
بن سلمان در مصاحبه ماه گذشته خود با شبکه آمریکایی بلومبرگ با اشاره به این اختلافات ، گفت که دولت کویت خواستار حل همه اختلافات 50 سال گذشته و سپس از سرگیری تولید نفت از مناطق مورد منازعه است ؛ امری که از نظر ریاض قابل قبول نیست.
با وجودی که دو کشور تلاش دارند اختلافات را پنهان نگاه دارند، اما سخنان اخیر یک مقام وزارت نفت کویت یک بار دیگر نشان داد که این اختلافات نه تنها کاهش نیافته که بیش از پیش افزایش یافته است .
'نزار العدسانی' رییس اجرایی شرکت نفت کویت، سه شنبه گذشته و در هفتمین همایش سالیانه بخش نفت کویت ، اعلام کرد که اوضاع بعد از آنکه عربستان از امضای موافقت نامه ویژه همکاری دو جانبه در چاههای نفتی الخفجی و الوفره، خودداری کرد، بدتر هم شده است.
وی با تاکید بر آنکه وضع بدتر از آن است که پیش بینی می شد ، توضیح داد : موافقت نامه دو کشور برای امضا آماده است، اما توافق ها بعد از آن شکست خورد که امور سیاسی جای مسایل فنی را در این پرونده گرفت.
العدسانی با اشاره به سفر اواخر سپتامبر بن سلمان ولیعهد سعودی به کویت هم گفت : این سفر خوب و موفقیت آمیز نبود.
بن سلمان 30 سپتامبر (8 مهر) در سفری که تنها چند ساعت طول کشید به کویت رفت . سفری که با حاشیه های همراه بود . حاشیه هایی که در نهایت امیر کویت را وادار به صدور دستور قطع مذاکرات و درخواست از ولیعهد سعودی برای ترک خاک کویت کرد.
گزارش های منتشره نشان داد که بن سلمان در مذاکرات خود با 'شیخ نواف الاحمد' ولیعهد کویت از موضع قدرت و غرور مطالبی را از او درخواست کرده بود که اجرای آن برای هیچ کشوری از جمله کویت قابل قبول نبود.
او از مقامات کویت خواسته بود تا مناطق تقسیم شده بی طرف ، الوفره ، خیران و بندر الزور به عربستان ملحق شود و امیر و ولیعهد کویت رسما این مسئله را امضا و ابلاغ نمایند و در غیر این صورت دولت کویت باید مبلغ بیست میلیارد دینار کویتی به ریاض بپردازد.
بن سلمان همچنین گفته بود، در صورت تایید شروط از سوی کویت، سعودی با اقداماتی چاههای نفتی الوفره و الخفجی را برای جبران خسارات کویت فعال خواهد کرد.
برخی کارشناسان نیز معتقدند، دولت کویت احساس کرده که عربستان و امارات طرحی برای تکرار سناریو قطر را برای کویت و حتی اشغال این کشور کوچک حوزه خلیج فارس پیش بینی کرده بودند و برای همین خود را زیر چتر حمایتی چین قرار داد تا از توطئه های دو همسایه غیر قابل اعتماد خود، ایمن باشد.
** روابط با چین ، سهل یا ممتنع
چین قدرت بزرگی است که متحد آمریکا نیست، اما برای اقتصاد رو به رشد خود به نفت خلیج فارس وابسته است . این کشور روزانه 10.8 میلیون بشکه نفت مصرف می کند که 7 میلیون بشکه آن وارداتی است و نیمی از آن از کشورهای حوزه خلیج فارس تهیه می شود.
پیش بینی ها نشان می دهد که در سال 2020 این وابستگی به بیش از 70 درصد افزایش خواهد یافت و چین بیش از گذشته برای تامین انرژی خود به منابع انرژی خلیج فارس وابسته می شود.
در حقیقت تجارت انرژی و به خصوص نفت نقش اساسی در روابط چین و کشورهای حوزه خلیج فارس ایفا می کند و به نظر می رسد هر دو از این وضعیت سود می برند. پکن نیازمند انرژی این منطقه برای اقتصاد رو به رشد خود است و کشورهای منطقه از اینکه چین بازار با ثبات برای منابع سرشار انرژی آنهاست، راضی هستند.
بر خلاف آمریکا دولت چین از مداخله در امور داخلی کشورها به بهانه های مختلف مانند حقوق بشر خود داری کرده و به دنبال تغییر هیچکدام از این رژیم ها نیست و خود را درگیر رقابت های سیاسی و گروه بندی های منطقه ای نکرده است .
در طول تاریخ، روابط چین با جهان اسلام همواره صلح آمیز بوده، لذا پکن در حافظه کشورهای مسلمان کارنامه قابل قبولی دارد که عاری از جنگ و استعمار و تنش است، در حالیکه کارنامه آمریکا این چنین نیست .
چین کوشیده است که از دعواهای منطقه خاورمیانه کنار باشد، یا لااقل به گونه ای عمل کرده که مخالفت هیچیک از طرف های درگیر برانگیخته نشود. در همین راستا این کشور که تقریبا روابط خوبی با همه کشورهای عرب و غیر عرب حوزه خلیج فارس دارد، سال گذشته و بعد از محاصره قطراز سوی کشورهای عربستان ، بحرین و امارات در این مناقشه دخالت نکرد.
وزارت خارجه چین در واکنش به تنش های قطر و همسایگانش با تاکید بر لزوم حل مسالمت آمیز اختلافات، از انجام گفت و گو میان طرف های درگیر حمایت کرد.
اما در اینکه چین خواهد توانست راهبرد بی طرفی در منازعات را در طولانی مدت ادامه دهد، جای تردید وجود دارد . وضعیت کنونی چین در خاورمیانه همانند وضعیت آمریکا در همین منطقه بعد از جنگ جهانی اول است در آن زمان آمریکا وجهه خوبی در میان کشورهای اسلامی داشت و بر خلاف کشورهای اروپایی فاقد پشینیه استعماری بود، ولی بعد از تسلط بر منطقه با اتخاذ سیاست های استعماری مانند کودتا ، حمایت ار رژیم صهیونیستی ، مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه و حمایت از برخی دیکتاتوری های عربی در مقابل جنبش های مقاومت مردمی وجهه دیگری از خود نشان داد.