۲۲ خرداد ۸۸ هنوز انتخابات ریاست جمهوری در حال برگزاری بود و مردم همچنان در حال ریختن آرای خود به صندوقهای رأی که میرحسین موسوی با شرکت در یک نشست خبری اعلام پیروزی در انتخابات کرد! روشن است که وقتی انتخابات تمام نشده، نمیتوان علم غیبی بر پیروز شدن در انتخابات داشت. حامیان موسوی از سال ۸۸ تاکنون نتوانستهاند هیچ دلیل روشن و قابل قبولی برای این اقدام غیرقانونی و غیرمعقول موسوی بیان کنند. حالا سعید شریعتی از اعضای حزب اتحاد ملت و از مسئولان ستاد موسوی میگوید که این اقدام به مصلحت نبود. همین؛ به مصلحت نبود! او البته ادعای دیگری را هم طرح میکند؛ ادعایی در مورد اصولگرایان. سعید شریعتی در گفتوگو با روزنامه فرهیختگان میگوید: «حداقل بهعنوان یکی از افراد دارای مسئولیت در ستاد انتخاباتی آقای موسوی باید در جریان برگزاری آن مصاحبه قرار میگرفتم، ولی حین و بعد از برگزاری متوجه چنین نشست خبری شدم! اصل برگزاری آن کنفرانس خبری در آن ساعت مورد نقد من بود و خدمت ایشان هم عرض کردم. آن کنفرانس خبری به مصلحت نبود و با مشورت احزاب حامی ایشان نبود. کسانی که این ذهنیت را برای آقای موسوی ساختند که با نتیجه بالا پیروز انتخابات است، یاران اصلاحطلب آقای موسوی نبودند. آقای موسوی در اثر اخبار و اطلاعاتی که از منابع اصولگرا گرفته بودند، این ادعا را کرد.»
اشتباه شریعتی آنجاست که تصور میکند آنچه روی داد یک تصمیم اشتباه خلق الساعه بوده که میتواند به مصلحت باشد یا نباشد؛ اما آن نشست خبری از قبل تدارک دیده شده بود به عنوان یک راهبرد تا باور رأیدهندگان به موسوی را در مورد انجام تقلب در انتخابات تقویت کند و انگیزه حضور فردا در خیابانها شود. حالا اگر شریعتی را در جریان این راهبرد قرار ندادهاند، بحث دیگری است و نشان میدهد او در حلقه اول تصمیمگیرندگان فتنه حضور نداشته است.
نکته دوم آن است که شریعتی ادعا میکند موسوی را اصولگرایان به ادعای پیروزی رساندند. لازمه درستی این حرف آن است که موسوی آنقدر بیاطلاع از روال برگزاری یک انتخابات باشد که نداند در آن ساعت در ایران هنوز انتخابات تمام و شمارش آرا هم آغاز نشده است. وگرنه مگر میشود کسی که از اندک عقلی برخوردار است (حتی بدون هیچ سابقه مسئولیت اجرایی)، متوجه نباشد که حداقل لازمه پیروزی در یک انتخابات آن است که انتخابات تمام و آرا شمرده شود؟! از سویی چرا این اصولگرایان را به مردم معرفی نمیکنند؟ قرار است پرونده ۸۸ را باز نگه دارند و هر بار قصه جدیدی برایش بسازند؟! نکته سوم آنکه اگر روزی در اموری بدیهی مثل چنین اتفاقی بتوان برای موسوی که هشت سال نخست وزیر این کشور بوده، تصور اشتباه ساخت، آیا در مورد کل ادعای تقلب نمیشود برای او توهم ساخت؟! شریعتی بیراه هم نمیگوید؛ ادعای پیروزی به مصلحت نبود. نه برای آنکه دروغ بود، بلکه، چون ۹ سال است اصلاحطلبان نتوانستهاند برای آن توجیهی دست و پا کنند.