به گزارش نما، پس از حوادث سال ۸۸ و فتنه پیچیده آن، «قلادههای طلا» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی و تهیهکنندگی محمد خزاعی تولید شد که سروصدای زیادی به پا کرد. قلادههای طلا بهطور مستقیم به اوج درگیریها و حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ میپردازد. فیلمی با موضوعی جسورانه که زوایای مختلفی از حادثه را بازتاب میدهد. این فیلم از زمان اکرانش تا به همین امروز حواشی زیادی داشته که با توجه سالگرد حماسه ۹دی و پخش مجدد آن از تلویزیون، به سراغ آقای محمد خزاعی تهیهکنندهاش رفتهایم و گفتوگوی مفصلی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
«قلادههای طلا» از کجا آغاز شد؟
وقتی کارمان را با آقای طالبی شروع کردیم، قصه اولیه این فیلم با موضوع قتل «ندا آقاسلطان» بود. تحقیقات زیادی درباره این حادثه انجام دادیم اما نهایتاً به نتیجه کاملی که بتوان از آن یک فیلم سینمایی ساخت نرسیدیم؛ ضمن اینکه پرونده قتل خانم آقا سلطان حتی هنوز هم باز است و طبیعتاً نمیشد از آن نتیجه قطعی که منجر به یک فیلمنامه شود، گرفت. در طول تحقیقات به قصههای دیگری رسیدیم که آنها قلادههای طلا را تشکیل دادند. حدود یک سال کار تحقیقاتی منحصراً برای قلادههای طلا انجام شد. از آنجایی که در مقطع حساسی بودیم، میدانستیم که با مشکلات زیادی مواجه خواهیم بود. در ابتدای کار قلادههای طلا حدود شش فیلمنامه متفاوت داشت.
درست است که اسم اولیه کار «ترور رییسجمهوری» بوده است؟
نه اصلاً چنین چیزی نیست. چند فیلمنامه متفاوت داشتیم که با چند صفحه خلاصه داستان- که از فیلمنامهای متفاوت بود- پروانه ساخت گرفتیم. نویسنده آن فیلمنامه خود من بودم. فیلمنامه اصلی را بهدلیل حساسیتهایی که وجود داشت
به غیر از چند نفر، به هیچکس ارائه نکردیم.
کدام نهادها در ساخت فیلم کنارتان بودند؟
بنیاد فرهنگی روایت به همراه سازمان بسیج کمکهایی به ما کردند.
شایعه بود که شخص آقای احمدینژاد و رحیم مشایی به فیلم شما کمک کردهاند؛ درست است؟
در افطاری ماه رمضان که توسط دولت وقت برگزار شده بود، مهمان بودیم. در آنجا به همراه آقای طالبی مطرح کردیم که قرار است فیلمی درباره اتفاقات سال ۸۸ بسازیم؛ آیا کمکی به ما میکنید؟ نامهای به آقای احمدینژاد نوشته بودیم و ایشان هم نامه ما را به آقای مشایی ارجاع دادند. آقای مشایی در جلسهای که داشتیم رسماً اعلام کردند که کمکی به ما نخواهند کرد.
دلیلشان چه بود؟
رحیم مشایی گفت: «اگر قرار به کمک باشد ترجیح میدهم به جنس فیلمسازان دیگری کمک بکنم. به آنهایی کمک خواهم کرد که با ما همسو شوند. شما بچههای انقلاب نیازی به کمک ندارید. من به سراغ فیلمسازانی میروم که بتوانم جذبشان کنم!» البته بعدها فهمیدم منظورش چه کسانیاند و از طریق استانداریها به چه فیلمسازانی کمک کرده است.
پس دولت وقت کمکتان نکرد؟
بهرغم مدعی بودن دولت وقت درباره این مسائل اما آنها به ما کمکی نکردند. در آن زمان خیلیها میگفتند پول فیلم را رحیم مشایی داده است. اتفاقاً برخلاف چیزی که خودمان
فکر میکردیم، رییس جمهور وقت از فیلم حمایتی نکرد. مسأله ما حمایت از آقای موسوی یا احمدینژاد نبود، موضوع ما حمایت از اصل ولایت فقیه بود.
فضاهای سیاسی تمام میشوند و مهم نیستند. شاید یکی از دلایل عدم همراهی آقای احمدینژاد با قلادههای طلا این بود که به دنبال انتشار نظرات خودش در فیلم بود. حتی وقتی فیلمنامه را درخواست کردند ما فیلمنامه را به آنها ندادیم و فقط طرح موضوع کردیم.
جالب بود که آقای مشایی گفت اگر هم بخواهیم به فیلم کمک کنیم باید فیلمنامهاش را بخوانیم تا ببینیم موضوعش چیست! خوشحالیم که دوستان به فیلم کمکی نکردند. البته تنها کسی که بسیار پیگیر کار ما بود و بهطور شخصی کمک میکرد آقای حسینی وزیروقت ارشاد بود. ایشان پیگیر مشکلات کار بودند و درجاهایی کمک مالی هم کردند. تمام تلاشمان این بود که فیلم کمهزینهای بسازیم. قلادههای طلا دکور و بازیگران مطرح داشت و خیابانهای انقلاب تماماً بازسازی شده بود. یکی از بازیگران سینمای ایران در پروژه حضور داشت و حتی دستمزد هم گرفته بود اما ناگهان از کار انصراف داد. به همین خاطر آقای طالبی مجبور شد چند شخصیت به فیلم اضافه کند و فیلمنامه را تغییر دهد.
کمک یک میلیارد تومانی ارشاد دروغ است؟
جریان کمک ارشاد متفاوت از چیزی است که گفته شده است. فیلمبرداری قلادههای طلا تمام شده بود و فیلم آماده نمایش درجشنواره بود. دوستان وزارت ارشاد در دوران آقای شمقدری به دیدن فیلم آمدند و خودشان درخواست مشارکت دادند. دلیلش این بود که به جز فیلم ما هیچ فیلم دیگری درباره فتنه ۸۸ ساخته نشده بود. میخواستند به هرنحوی که شده در چنین موضوعی مشارکت داشته باشند. آقای طالبی به شدت مخالف حضور دولت در این فیلم بود و دوست نداشت از ارشاد کمکی بگیریم. ایشان بارها گفته بود که سرمایه فیلم را هرطور شده تأمین میکنیم اما از دولت پولی نگیریم. اما من بهدلیل فشار مالی و بدهیهایی که داشتم مجبور به موافقت برای مشارکت ارشاد شدیم. عرف آن زمان اینگونه بود که فارابی به فیلمها کمک میکرد اما به دلیل مشکلات فارابی و آقای طالبی قرار شد این کمک از کانال مؤسسه رسانههای تصویری باشد. درواقع ارشاد با این کمک از فیلم ما سهمی را دریافت کرد.
هزینه ساخت فیلم را تا به حال اعلام کردهاید؟
تا جایی که یادم است حدود دو و نیم میلیارد تومان بوده است. آقای طالبی معتقد بود اگر ارشاد در پی چنین موضوعی است باید از ابتدای ساختش پای کار باشد نه اینکه به سراغ یک پروژه آماده بیاید.
در مطرح کردن مسائل حساسی مثل نفوذی در وزارت اطلاعات، آیا هماهنگی با این مجموعه صورت گرفته بود؟
این فیلم حاصل مجموعه تحقیقات آقای طالبی بود. طبیعتاً اینطور نبود که همان شخص و در همان رده نفوذی بوده باشد اما به هرحال مجموع نفوذهایی که در نیروی انتظامی و واجا شکل گرفته بود بهانه این سوژه شد. این اتفاق تخیلی نبود اما ردهای که در نفوذ نشان داده شده ممکن است متفاوت باشد. اینها اطلاعاتی بوده که در اختیار کارگردان قرار گرفته و البته دراماتیزه شده است.
آیا بعد از تولید فیلم توسط نهادهای امنیتی به مشکل برخوردید؟
قبل از جشنواره فیلم توسط برخی دیده شد و همان موقع رسماً با اکرانش مخالفت شد. شب قبل از نمایش فیلم در جشنواره، وزیر وقت ارشاد با من که در آن موقع دبیر جشنواره بودم تماس گرفت و دستور داد فیلم در برج نمایش داده نشود. به آقای حسینی گفتم از آنجایی که من دبیر جشنواره هستم، این اقدام ممکن است شائبه یک کار تبلیغاتی را درباره فیلم به وجود بیاورد و بهتر است فیلم را اکران کنیم. همان شب بازهم برای نمایندگان دستگاههای امنیتی کشور فیلم را نمایش دادیم. بهرغم مخالفت برخی از حاضران نهایتاً تصمیم به اکران فیلم گرفته شد؛ البته فقط برای یک بار! خیلیها در همان جلسه مخالف اکران فیلم بودند. حتی در مقاطع مختلف بازیگران هم به برخی مراجع دعوت و پاسخگو شدند. دلیل آن حساسیت هم مشخص نبودن قصه فیلم بود. چند فیلمنامه مطرح شده بود و هیچکس غیر از خودمان نمیدانست کدام فیلمنامه در حال تولید است. غیر از خودمان بقیه درگیر قصههای دیگری شده بودند که فیلمنامه ما نبود! جالب است این را هم بگویم که فرمانده نیروی انتظامی با نمایش فرد نفوذی در پلیس در قلادههای طلا مشکلی نداشت و همراهی خوبی کرد.
در شب اکران در برج میلاد حاشیهای به وجود نیامد؟
درفضای مجازی پر شد از فراخوان برای تجمع و اعتراض نسبت به فیلم. من هم درگیر مدیریت جشنواره و حواشی احتمالی برای آن بودم و هم به عنوان یک تهیهکننده برای قلادههای طلا نگران بودم. فضای تعطیلی خانه سینما، جشنواره و نمایش فیلم باعث شد که یکی از بحرانیترین دورههای جشنواره رقم بخورد. شب بسیار سختی را گذراندم.
حتی یادم است که آن شب تعدادی کارت جعلی منتشر شد که به وسیله آن وارد برج میلاد شوند. ما درجریان این مسائل قرار گرفتیم و به همین خاطر مدیریت عبور و مرور به داخل برج از ورودی کنار اتوبان انجام شد؛ دلیلش هم همان کارتهای جعلی بود.
متوجه منشأ انتشار این کارتهای جعلی شدید؟
همان زمان حراست وزارت ارشاد به مسأله ورود کرد و چند نفری هم دراین زمینه شناسایی شدند.
این جعل کارت از داخل سینما بود؟
نه داخل سینما نبود. براساس همان فراخوانهای فضای مجازی بود.
اظهار نظر یا برخورد خاصی از سینماییها به یاد دارید که بعد از اکران فیلمتان ارائه کرده باشند؟
این نخستین نمایش رسمی فیلم بود و دربین هنرمندان و خبرنگاران فیلم اکران شد. دوست داشتیم بازتاب فیلم در چنین جمعی را ببینیم. خداراشکر بهدلیل ساختار قابل دفاع فیلم، خیلیها نگاه و قضاوت واقعبینانهای به آن داشتند. متوجه شدند قلادههای طلا ضعیف نیست و یکی از بهترین آثار ابوالقاسم طالبی است.
البته خیلیها هم که نگاه جریانی داشتند متوجه شدند آنچه قلادههای طلا روایت میکند یک نگاه منصفانه است و افراطی ندارد. ما جمعیت مردم را از دشمنان جدا کرده بودیم. دیالوگ معروفی در فیلم است که میگوید این همه جمعیت در خیابان است و اگر بخواهند میتوانند پایگاه را تصرف کنند؛ اینها اعتراضشان به حق رأیشان است. کسان دیگری هستند که درگیری و اغتشاشات را هدایت میکنند.
تا به امروز چه هزینههایی بابت ساخت قلادههای طلا دادهاید؟
کار سیاسی ساختن همین است. وقتی برخلاف جریان موجود عمل کنید قطعاً تبعات خواهد داشت. برخی مرا میدیدند و مخالف فیلم بودند و درمقابل دیگرانی بودند که تشویق میکردند. مدیریت فرهنگی کشور هیچ وقت به این مسائل توجه نمیکند. به مدد خداوند من و آقای طالبی آنقدری قدرت داریم که کسی نتواند برایمان حاشیه درست کند.
ما برای باورمان وارد این کار شدیم. البته خب گاهی میشونم که در جلسات مختلف میگویند فلانی تهیهکننده قلادههای طلاست و مثلاً هشدار میدهند! اما بازیگران این کار که پای فیلم ایستادند باید مدیریت فرهنگی حمایتشان میکرد.
سکانسی در فیلم هست که الان ترجیح بدهید حذف بشود یا سکانسی که جایش در فیلم خالی است؟
به نظرم باید به موضوع «خس و خاشاک» در فیلم میپرداختیم. صحبتهای آقای احمدینژاد دراین زمینه مهم بود و باید در فیلم میآمد. اگر این سکانس در فیلم بود نگاه فیلم منصفانهتر بود. اما سکانسی را حذف نمیکردم. قرار نبود قصه در اینجا تمام شود اما متأسفانه شرایط برای ساخت قسمت بعدی مهیا نشد. وقتی فیلم سیاسی بسازید که احتمالاً مورد پسند برخی نهادها و جریانها نباشد تاوانی دارد. به نظرم این ایستادگی ارزش تاوانش را دارد. فتنه ۸۸ حتی امروز هم به طور کامل آشکار نشده و پس از چند دهه بهطور کامل متوجه جزئیاتش خواهیم شد. سرویسهای جاسوسی دنیا به مرور به نقششان دراین فتنه اشاره و اعتراف خواهند کرد. سرمایهگذاری زیادی برای ناامنی در ایران کردند و برخی از اتفاقات امروز هم ادامه همان است. قسمتی از مسائل امروز حق طبیعی مردم است که نسبت به شرایط اعتراض دارند. اما بخشی از آن بهرهبرداری بیگانگان از این جریانات است. باید حواسمان باشد درعین داشتن حق اعتراض نگذاریم کسی از این مسائل سوءاستفاده کند. اگر از تولید فیلمهایی مثل قلادههای طلا حمایت میشد شاید خیلی از مشکلات امروز وجود نداشت. فیلمهای سیاسی و اندیشهورز فضای جدیدی را برای گفتوگو در کشور باز میکنند.
*صبح نو