محمد حیدری- در اختتامیه جایزه «جلال آلاحمد» در یکی از مهمترین بخشهای جایزه یعنی رمان و داستان بلند، رمان «رهش» نوشته رضا امیرخانی بهعنوان برگزیده معرفی گردید. این انتخاب البته به ذائقه مخاطبان خوش نیامد و موج انتقادات از این انتخاب بلند شد؛ هم از جهت انتخاب «رهش» و هم از جهت نادیده گرفتن سایر آثاری که احتمالاً به پای «رهش» ذبح شده بودند. سالهاست اهالی سینما پذیرفتهاند که نمیتوان از جشنواره فیلم فجر انتظار حرکت مستقیم در مسیر انقلاب داشت و آن را تمام نمای سینمای انقلاب دانست؛ اما از قضا جایزه جلال راهاندازیاش کاملاً مبنای مشخصی دارد.
ملی و دینی
ماده یک اساسنامه این جایزه میگوید: «هدف از اهدای جایزه ملی جلال آلاحمد ارتقای زبان و ادبیات ملی-دینی از رهگذر بزرگداشت پدیدآورندگان آثار ادبی برجسته، بدیع و پیشرو است.»
تبصره یک همین ماده ادامه میدهد: « تنظیم ضوابط و ارائه مشوقهای مربوط به جایزه مزبور باید در راستای تولید فکر ادبی-هنری اسلامگرا و تقویت روحیه انتقادی-علمی نسبت به ترجمههای موجود ادبی و هنری باشد.» پس مشخصاً جایزه جلال با هدف مشخصی راهاندازی شده است، در حالی که سابقه اهدای جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی به دهه60 بر میگردد اما سیاستگذاران فرهنگی در اواسط دهه80 احساس نیاز کردند که ادبیات بومی و ملی ایران تقویت شود و نخستین دوره جایزه جلال در سال1387 برگزار شد.
البته بماند که در دورههای اول هیأت علمی و داوران این جایزه عموماً بهدلیل سطح بالای جایزه آن شجاعت معرفی برگزیده در بخشهای مختلف را نداشتند و از این دست که همگی ارزش این جایزه را پایین میآورد.
اعتدالِ دولت
با روی کار آمدن دولت یازدهم و سردادن شعار اعتدال و انتخاب سیدعباس صالحی، از چهرههای حوزوی و البته معتدل پیشبینی میشد که سیر دیگری بر ارشاد، خصوصاً جوایز ادبی حاکم شود که این اتفاق پس از واگذاری اجرای جایزه جلال و چند جایزه دیگر به بنیاد شعر و ادبیات داستانی که مدیر آن مهدی قزلی است که بیشتر شهرتش از بابت حاشیهنگاریهای دیدارهای رهبری بود، رخ داد.
هیأت علمی دوره هفتم که معرفی شد، گمانهزنیها تبدیل به یقین شد. حضور نویسندگانی چون بلقیس سلیمانی و حسین پاینده که در حوزههای ادبی در جریان و اردوگاه روشنفکران جای میگرفتند نشان داده که برای جایزه جلال تصمیم به متفاوت بودن گرفته شده است و خروجی این هیأت علمی با داورانی چون بلقیس سلیمانی، ابوتراب خسروی و محمدجواد جزینی دست روی آثاری چون «ملکان عذاب»(ابوتراب خسروی-ثالث)، «گشودن رمان»(حسین پاینده-مروارید) و «رازهای سانتیمتری»(مردعلی مرادی-روزنه) گذاشتند و در اقدامی جالب کتابی از محمدکاظم مزینانی در کنار اثر ابوتراب خسروی قرار گرفت تا اعتدال کاملاً برقرار شده باشد.
داوران جبهه مقابل
در دوره هشتم افرادی چون مصطفی مستور، مهدی حجوانی، عبدالعلی دستغیب و بلقیس سلیمانی به عضویت هیأت علمی درآمدند و عباس پژمان، داوود غفارزادگان، محمدجوادجزینی و مسعود کوثری را در کنار داوران دیگر نشاندند تا چرخه اعتدال در داوران هم چرخیده باشد. خروجی این دوره در بخش رمان «پاییز فصل آخر سال است»(نسیم مرعشی-چشمه) و «دختر لوتی»(شهریار عباسی-مروارید) بود تا روشنفکران شادمان از فتح جلال در رسانههایشان از بازیابی اعتبار جلال بنویسند. هر چند منتقدان درباره کتاب خانم نسیم مرعشی معتقد بودند که به لحاظ فنی اثر خوبی است؛ اما خب اساسنامه جایزه جلال را اگر خط معیار بدانیم این کتاب هیچگاه مستحق گرفتن جایزهای نبود که هدفش ارتقای زبان و ادبیات ملی-دینی بود؛ خاصه اینکه نویسندهاش در فضای مجازی دست به کنایه زدنش به سیستم و حکومت هم بد نیست، ولی از رهگذر توجه متولیان اعتدال شهرتی نصیبش شده و آثار ضعیفترش هم مورد توجه اهالی فرهنگ قرار میگیرد.
تناقض که حناق نیست
روالی در جایزه جلال پایهگذاری شد که افراد برگزیده دورههای قبل را به هیأت علمی و دبیر علمی منصوب میکردند تا اعتبار جایزهگیرندگان و هیأت علمی را بالاتر ببرند و بدین سبب ابوتراب خسروی پس از جایزه گرفتن در دوره هفتم به عضویت هیأت علمی در دوره نهم درآمد. شهریار عباسی که در دوره هشتم با نسیم مرعشی مشترکاً جایزه گرفته بود در دوره دهم بهعنوان دبیر علمی منصوب شده بود. تناقض ماجرا این بود؛ وی ماهها قبل از انتصابش به این سمت مدعی بود دولت پایش را باید از جوایز ادبی بیرون بکشد و اساساً دولت صلاحیت برگزاری جایزه ادبی ندارد و حالا چرخ روزگار او را در سمت دبیری جایزه کاملاً دولتی و حکومتی جلال نشانده بود، البته روشنفکران نشان دادهاند که عمیقاً اینگونه تناقضها را با خود حمل میکنند و به روی خودشان نمیآورند.
جراحی لازم است
به هر حال جایزه جلال در سالهای اخیر سعی کرده راه میانه را بگیرد و این گونه میشود که این جایزه ملغمهای از اهدای جوایز به آثاری شده که شاید هیچ نسبتی نه با جلال آلاحمد و نه با اسناسنامه و آییننامه جایزه ندارند؛ حتی اگر فرزندان «زن زیادی» جلال باشند!
اینروزها به نظر میرسد که نیاز است در ساختار جایزه جلال جراحی اتفاق بیفتد و تغییرات کمک خوبی شود.