واکاوی واکنش جریان انقلابی به مذاکرات هستهای، برجام و ... نشان دهنده یک راهبرد جدی است و آن ورود به متن، تبیین دقیق و خط به خط تمام مفاد برجام و سایر اسناد مرتبط با این مذاکرات است. چه اینکه در تمام مناظرههای صداوسیما شاهد این بودیم که تمام منتقدان برجام سند به دست و گاهی با متون علامتگذاری شده در مقابل مدافعان برجام میایستادند و خط به خط آنچه امضاء شده بود را قرائت میکردند و سعی در نشان دادن تبعات سنگین چنین مفادی برای مخاطبان داشتند. در حالی که طرف مقابل راهبردی دیگر داشت؛ تمام تلاش جریان مقابل تمرکز بر روی چند اصل زیر بود:
به آمریکا میشود اعتماد کرد
در صورت عدم توافق جنگ میشود
جریان انقلابی جنگ طلب است
توافق موجود بهترین توافق ممکن است
جریان انقلابی در فضای سیاسی آن روزهای کشور نتوانست اقبال عمومی را به خود جلب کند و در نهایت برجام با کمترین هزینهای ابتدا به امضاء دولت و سپس به تصویب مجلس رسید.
این جریان تمرکز بر روی متنی داشت که برای مردم چنین جزئیاتی قابل درک نبود در مقابل مدافعان برجام تمرکز بر کلیاتی داشت که با زندگی مردم گره خورده بود و مردم به راحتی میتوانستند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند.
علاوه بر ناملموس بودن مفاهیم حقوقی و اصطلاحات پیچیده سیاست بین الملل، مشکل دیگر چنین رویکردی این بود که نمایندههای دولت به روشهای مختلف میتوانستند مردم را متقاعد کنند که درک جریان انقلابی از جزئیاتی که مطرح میکنند نادرست است و خود دولت و تیم مذاکره کننده که این توافق را تنظیم کردهاند منظورشان چیز دیگری است. در اصل ورود به متن مذاکره ورود به زمین بازی طراحان برجام بود.
اتخاذ چنین رویکردهایی از منتقدان و موافقان برجام حاکی از یک واقعیت است و آن اینکه جریان انقلابی در تبیین ماجرا توجه خود را معطوف به مردم نکرد و در مقابل تمام تلاش خود را متمرکز به نخبگان سیاسی کرد؛ چرا که تنها مخاطب محتوای فنی و تخصصی همین نخبگان هستند. در حالی که جریان موافق برجام پاسخ تمام نقدهای فنی و تخصصی را با زبان عامیانه و خطاب به مردم بیان میکرد. به تعبیر دیگر خطاب موافقان به سمت مردم بود و خطاب جریان انقلابی به سمت نخبگان سیاسی و طبیعی است چنین روندی نمیتواند بر تصمیمات مردم تاثیر جدی داشته باشد و افکار عمومی را جهت دهی کند.
نیروهای شاخصی که در حال حاضر نیز به بررسی متون پیچیده اینستکس و امثالهم میپردازند توجهی به این معنا ندارند که مردم آنچه درک میکنند با آنچه این آقایان به زبان و قلم میرانند متفاوت است. برای تاثیرگذاری و جهت دهنده بودن باید زبان خود را با درک و اندیشه مردم همسان کرد.
در نهایت باید توجه داشت با تمام دقت و ویژه نگری مردم ایران، اقناع افکار عمومی کاری بس دشوار و پیچیده است و نباید به سادگی تصور کرد که میتوان با تحلیل متنهای تخصصی چنین اتفاقی را رقم زد.