کشورمان چند هفتهای است که درگیر بلیه طبیعی سیل شده و خسارات زیادی به بخشهای گوناگون زندگی مردم و تأسیسات و زیرساختهای استانهای شمالی، غربی و جنوبی کشور وارد شده است؛ اما با سرازیر شدن سیل خدمت و مهربانی مردم عزیز ایران صحنههای زیبایی از همبستگی ملی و همدلی از طریق سیل کمکهای نقدی و غیرنقدی و حضور فیزیکی و همیاری در ساختوساز سیلبندها و... خلق شد و عمده مسئولان کشوری و لشکری و مردم همیشه در صحنه توانستند مرهمی هر چند کوچک بر آلام سیلزدگان عزیز باشند. سیل در کشور هرچه بود و هرچه کرد، تا حدودی کنترل شد و با وعدههای دولت انشاءالله خرابیها هر چه زودتر نیز ساخته میشود و خسارتها تا حدودی جبران خواهد شد.
اما آنچه امروز با دیدن برخی صحنهها در جامعه و شنیدن برخی خبرها باید نگرانش باشیم، «سیل فرهنگی» است که هر آن ممکن است داشتهها و ارزشهای جامعه ولایی و شهیدپرور ما را بیش از پیش تهدید و با مخاطرات بنیان کَن روبهرو کند. در پارهای از رویکردها، عملکردها و ساختارهای فرهنگی و هنری کشورمان با روزنههایی از نفوذ خزنده جریان ابتذال و جنگ نرم فرهنگی درگیر هستیم که هنوز پس از گذشت چهل سال از انقلاب گویی نتوانستهایم بنیانهای هنری و فرهنگی انقلاب اسلامی را که وجه غالبش فرهنگی بود، پیاده کنیم؛ اگر با چند کیسه خاک جلوی سیل ویرانگر خوزستان را بند آوردیم، با سیلاب ابتذال فرهنگی که چند سالی است در هنر و سینمایمان با آن مواجهیم، چه کنیم؟! آخرینش نمایش فیلم «رحمان ۱۴۰۰» است که با وجود دارا بودن اصطلاحات فراوان جنسی و صحنههای غیر ارزشی پس از چند هفته نمایش و فروش بیش از 22 میلیارد تومانی در سینماهای کشور، به دلیل نمایش نسخهای غیر از آنچه معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی تأیید کرده بود، اجازه اکرانش لغو شد و از پرده سینماها پایین کشیده شد. به راستی هزینه اهمالکاری و نظارت نکردنـ در حالت خوشبینانهـ برخی مسئولان نامسئول از حیث فرهنگی و تربیتی برای خانوادههایی که فیلم را به اعتبار سینمای جمهوری اسلامی همراه با فرزندان نوجوانش دیده، چه کسی جبران میکند؟
اساساً چنین خسارتهایی قابل جبران است!