انتخابات مجلس شورای اسلامی در پایان سال 98 برگزار خواهد شد و عملکرد اصلاحطلبان و فهرست امید در مجلس پشیمانی برای رأیدهندگان به این فهرست به بار آورده است؛ همچنین نارضایتی از عملکرد دولت در ابتدای سال 98 افزایش یافته است! بر اساس نظرسنجیهای معتبر، این شرایط سبب شده است جریان اصلاحات بخش قابل توجهی از اعتبار و سبد رأی خود را نه تنها در میان قشر خاکستری، بلکه در میان هواداران ثابتش از دست بدهد! موضوعی که بیراه نیست اگر بگوییم وضعیت برای این جریان سیاسی در ماههای منتهی به انتخابات مجلس یازدهم به رنگ قرمز درآمده است؛ وضعیتی که چهرههای مختلف این طیف هر یک به نحوی به دنبال عبور از آن و اندیشیدن چارهای برای آن هستند. تعدادی همچنان به تخریب رقیب سیاسی و ترساندن جامعه از فردای شکست اصلاحطلبان در انتخابات متوسل شدهاند و رادیکال کردن فضا را چاره کار میدانند. گروهی به دنبال جدا کردن حساب اصلاحطلبان از عملکرد دولت و مجلس هستند، جمعی دیگر ادامه طرح مسائل حاشیهای برای فراموشی ناکارآمدی منتخبان مورد حمایت اصلاحطلبان را دنبال میکنند و...
اما در این میان به نظر میرسد صادق زیباکلام با پذیرش واقعیت منطقیترین راه را برگزیده و نامهای خطاب به رئیس دولت اصلاحات که اکنون عنوان رهبر اصلاحطلبان را نیز یدک میکشد، به نگارش درآورده است! نامهای که به صراحت در آن آمده است: «در اینکه اصلاحطلبان بخش قابل توجهی از محبوبیتشان را از دست دادهاند، تردیدی نیست. ریختن همه تقصیرها بر گردن مجلس و آقای روحانی، ندیدن ابعاد گستردهتر بحران اصلاحطلبان است. واقعیت تلخ آن است که اصلاحطلبی خلاصه شده در مشتی شعارهای زیبا و کلی، بیهویتی جریان اصلاحات را نه میتوانیم بر گردن اصولگرایان بیفکنیم، نه روحانی، نه شورای نگهبان و نه نظارت استصوابی. ما هنوز نتوانستهایم یک شعار استراتژیک برای اصلاحطلبی که به صورت شناسنامه و هویت آن درآمده باشد، ایجاد نماییم.»