سختگیریهای بیمنطق ترامپ بر جمهوری اسلامی ایران در کنار بیعملی و خلفوعده اروپاییها در کاهش آثار تحریمهای آمریکا بر ایران، جریان سیاسی متمایل به غرب و شبکه همکار داخلی آمریکا را با نوعی اضطراب و «بیقراری گفتمانی» و گاهی «تناقضگویی»های راهبردی و تاکتیکی مواجه کرده است. در دستهبندی واکنش آنها به اقدامات غربی اعم از آمریکا و اروپا میتوان چند گروه را از هم تفکیک کرد؛ برخی که عقلایی و سیاسیتر میاندیشند، فرصت شش ساله اخیر به آمریکا و اروپا را کافی میدانند و معتقدند بیش از این نباید منافع مردم را به زلف آشفته وعدههای غربی گره زد. اینها نیمنگاهی هم به انتخابات آخر سال دارند و اینگونه با شیب ملایم شروع به نقد کردن دولت به نفع اردوگاه سیاسی خود میکنند و ایجاد فاصله بین خود و دولت را نیز کلید میزنند تا خود را در فردای انتخابات کمتر در معرض نقد مردم و گروههای سیاسی قرار دهند.
برخی دیگر، اشکال را در گفتمان اصلاحات و بنیانهای نظری آن میدانند و معتقدند این گفتمان برای امروز تاریخ مصرف خود را از دست داده و دیگر نه گفتمان اصلاحطلبی «کفایت نمادین» برای ایجاد چسبندگی گفتمانی بین هویتهای چهل تکه گروههای به وجود آمده از پیروزی دوم خرداد 76 دارد و نه حاملان و عاملان آن از مشروعیت گذشته برخوردارند و چارهای جز بازگشت به اصول و تعریف نواصلاحطلبی و درانداختن طرحی نو نیست؛ اما از نظر گروهی دیگر، درب سیاست خارجی غربمحور همچنان بر همان پاشنه ارتباط و تعامل میچرخد و به رغم دریافت ضرباتی از بیرون، معتقدند نباید همه پلهای ارتباطی را خراب کرد. آنها درباره اروپا نیز همچنان به تَکرار مذاکره و نرمش در برابر شرایط جدید میاندیشند.
صرفنظر از بخشی از مواضع که طعم انتخاباتی زودهنگام دارند، این جماعت متکی به بیگانه، آدرس غلط میدهند و فرار به جلو با ژست طلبکاری دارند و به جای غر و لند بر سر غرب که مسبب مشکلات امروز و دیروز ملت ایران است، دنبال تهیسازی مؤلفههای قدرت کشور هستند، در حالی که رفتار نامردانه آمریکا و خنجر از پشت اروپا در بزنگاهها پیش روی چشم ملت ایران قرار دارد و مردم عزیز ایران نیز همانند رهبر معظم انقلاب، علاج کار را مقاومت در برابر زیادهخواهی غرب و خوداتکایی در همه حوزهها میدانند که آغازش با رونق تولید و عملیسازی اقتصاد مقاومتی است.