راهبرد آمریکاییها در برزخ دَوَران دو مقوله «زوراندیشی» و «دوراندیشی» سیر میکند.
راهبرد آنها جواب نداده است. آنها بهسرعت به سمت بحرانی عمیق هدایت میشوند و از آن خلاصی نخواهند یافت. «زوراندیشی» آنها حکم میکند بزنند زیر هر پیمان و معاهدهای که فکر میکنند میتوانند باج بیشتری از طرف مقابل بگیرند. اما «دوراندیشی» آنها میگوید؛ این «زور» بهزودی علیه خود آنها بهکار خواهد رفت و هزینه بیشتری را باید پرداخت کنند.
آنها با همین راهبرد با کره شمالی وارد گفتگو شدند به در بسته خوردند. با چینیها در جنگ تعرفهها کم آوردند. در مورد برجام هم دچار خبط عظیمی شدند. با پاره کردن برجام رشته دیپلماسی خود را با شرکای جهانی و نیز تداوم حقهبازی علیه ملت ایران را پاره کردند. حالا یا باید به طرف جنگ بروند یا به طرف پذیرش تعهدات، هر دو راه برای آنها بسته است. دوراندیشی آنها میگوید؛ طرفی از دخالت نظامی نخواهند بست. چون در باتلاق جنگ عراق، سوریه و افغانستان گیر کردهاند و نمیتوانند خود را درگیر جنگی جدید بکنند و نمیدانند آینده آن را پیشبینی کنند.
هزینههای این جنگ کمر اقتصاد آمریکا را خواهد شکست بهعلاوه اینکه افکار عمومی آمریکا تاب پذیرش جنگ جدید را ندارد. ارتش آمریکا برای یک جنگ متقارن طراحی شده است. آنها در جنگ نامتقارن که اکنون در غرب آسیا در جریان است حرفی برای گفتن ندارند. بازگشت به برجام هم جز خفتوخواری و پذیرش شکست برای آنها رقم نخواهد زد. به همین دلیل بهظاهر پیششرطها را برداشتهاند تا دوباره به میز مذاکره برگردند تا آنها را در خلال مذاکره مطرح کنند. آمریکاییها مذاکره میکنند تا جنگ نکنند، مذاکره میکنند تا امتیازی ندهند پس بهترین گزینه آنها مذاکره برای مذاکره یا بهاصطلاح سرکار گذاشتن دستگاه دیپلماسی ماست.
اینکه رهبری معظم انقلاب میفرمایند نه مذاکره نه جنگ از یک واقعیتی سخن میگویند که فعلاً آمریکاییها با آن روبهرو هستند حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه هرکدام نمادی برای اعلام تفکر خود دارند. نماد اولی الاغ و دومی فیل است. اکنون فیلها سرکار هستند. جثه بزرگ آنها مانع از هر تحرکی شده است این اوضاع را الاغها برای آنها مهیا کردهاند. همین الاغها نادر اول انقلاب به ایران حمله کردند و در صحرای طبس به امر خداوند تبارکوتعالی نابود شدند و طعم شکست حمله مجدد به ایران را برای اولین بار چشیدند.
از آن زمان تاکنون نه فیلها نه الاغها شانس خود را در حمله به ایران امتحان نکردند و نخواهند کرد. حال سؤال کلیدی این است که چه کسانی آمریکا را از این مخمصه بیرون خواهند آورد. اکنون آمریکاییها روی دو عده حساب باز کردند. آنها افرادی را در داخل «منگل سیاسی» میدانند و در فتنه ۷۸ و ۸۸ از آنها کار کشیدند، امید دارند در این مورد از آنها کم بگیرند. یک عده هم در بیرون هستند که فعلاً روی آلمان و ژاپن حساب باز کردهاند.
ماس وزیر خارجه آلمان برای «ماستمالی» برجام و تکرار حرفهای ترامپ به تهران آمده است. او قبل از آمدن گفته بود قرار است بروم تهران، نگرانی اروپا از قدرت موشکی را به اطلاعات مقامات ایران برسانم!
مگر ما مطلع نیستیم آنها نگران هستند که او میآید بگوید ما نگران هستیم؟
آلمان که یک ضلع مذاکره برجامی بوده، به هیچیک از تعهدات برجامی عمل نکرده و حتی از دادن بنزین هواپیمای وزیر خارجه ما در این کشور پرهیز میکند، چگونه رویش میآید با پررویی تمام از این حرفها بزند. وزیر خارجه ما یا رئیسجمهور ما چه میخواهد به او بگوید که وی نداند. لابد میخواهند بگویند ما نگران حضور ناوگان آمریکا و ناتو در خلیجفارس نیستیم! از پادگانهای نظامی ناتو و آمریکا در دورتادور ایران نگران نیستیم، اما نگرانی شما را درک میکنیم و سعی میکنیم نگرانی شما را رفع کنیم! یکی نیست در دستگاه دیپلماسی ما از موضوع مذاکره، فایده مذاکره و چندوچون آن سخن بگوید و به افکار عمومی پاسخ دهد چرا دستگاه دیپلماسی کرکره دیپلماسی عمومی را پایین کشیده و به دشمن جرئت داده از این مزخرفات بگوید.
آلمان بیشترین سلاح را به عربستان فروخته و سهم عظیمی در کشتار مردم مظلوم یمن بهویژه کودکان و زنان دارد. خوشبینترین سیاستمداران در ایران که امید داشتند با آمریکا مذاکره کنند و به نتیجه برسند، الآن میگویند هرگونه مذاکره با آمریکا دیوانگی است و حاضر نیستند این نقش را در تاریخ دیپلماسی کشور ایفاء کنند اما آمریکاییها از اثرگذاری «منگلهای سیاسی» در داخل روی ذهن این جماعت از دیپلماتها ناامید نیستند.
خالیبندی "ابرمقاومت" توسط همین منگلهای سیاسی تئوریپردازی شده است. صلحطلبی، اصلاحطلبی و دموکراسی سه مقولهای که آنها از آن بهعنوان معبر ابرمقاومت یاد میکنند، همان مقوله بازگشت به مذاکره است.
آمریکاییها میخواهند از "صلحطلبی"های آنها ترس از جنگ خود را مداوا میکنند. با "اصلاحطلبی" آنها شورشهای جدید را در قالب فتنه جدید کلید بزنند. با مقوله "دموکراسی" نسخه جرج سوروس را برای تجدید انقلاب رنگی در ایران بازنویسی کنند.
تردید نیست دولت و ملت ایران بهویژه رهبری هوشمند انقلاب با راهبرد "دکترین مقاومت امام خمینی (ره)" آمریکا را از زوراندیشی پشیمان خواهند کرد و حکام فاسد، متجاوز و عهدشکن کاخ سفید را سر جای خود خواهند نشاند. این وسط قارونهای منطقه که با زوراندیشی آمریکاییها همراهی میکنند و به عاقبت کار نمیاندیشند، بیشتر از همه ضرر میکنند. آنها فهمیدهاند که رقص شمشیر با کفار مشروعیت خادمالعربعین بودن آنها را زیر سؤال برده است. آنها بهزودی خواهند فهمید شمشیر برای رقصیدن نیست، برای فرود آمدن بر سر کفار و مشرکین است. جبهه مقاومت این حقیقت را اثبات خواهد کرد.