جاسوسي و نفوذ، موضوعي است که همواه در تاريخ بشر وجود داشته است و دشمنان و رقباي سياسي براي کسب اطلاعات و کارشکني از ترفندهاي گوناگون در اين عرصه بهره بردهاند؛ اما آنچه مهمتر است چگونگي مواجهه با جاسوسان سرويسهاي امنيتي کشورهاي بيگانه است که موضوعی پيچيده است و سریال و فیلمهای مختلفي پيرامون آن ساخته شده که براي افکار عمومي جذابيتهايي دارد و بر هوشياري آنها ميافزايد.
پخش سريال جاسوسیـ امنیتی گاندو بار ديگر موضوع جاسوسي و نفوذ را در اذهان عمومي زنده کرده است. اين مجموعه که با استقبال کمنظير بينندگان مواجه شد، با آزادسازي «مايکل هاشميان» جاسوس آمريکايي فيلم در قبال دريافت يک ميليارد و هفتصد ميليون دلار به پايان رسيد.
فارغ از اينکه آنچه در سريال گاندو به نمايش گذاشته شد، تا چه اندازه با حقيقت پرونده «جيسون رضاييان» تطبيق داشته و چه بخشهايي از آن اقتضای درام و فيلمنامه بوده، با صراحت ميتوان گفت بيننده از تعويض جاسوس آمريکايي در قبال پول قانع نشده و اين معامله را مبتني بر منافع ملي نميبيند! بیشتر بينندگان، به ویژه نسل جوان معتقد بودند، بايد با جاسوس آمريکايي برخورد قاطعتري کرد و حکم اعدام وي اجرا ميشد. تماشاگران در اين فيلم ضعف دستگاه ديپلماسي را مشاهده کرده و به وضوح ديدند وقتی از موضع ضعف و انفعال در قبال دشمن در پاي ميز مذاکره حاضر شویم، چندان توان دفاع از منافع ملي را نخواهیم داشت.
طبيعي است پخش قسمتهاي پاياني اين سريال چندان به مذاق جريان غربگرا در کشور خوش نيايد و واکنشها و اعلام مواضع تند آنان را به همراه داشته باشد. اين جريان تلاش کرد با هجمه به سازندگان سريال، آنان را به يک جريان سياسي خاص مرتبط کند! تا بدين وسيله از پاسخ به پرسش مخاطب که چرا اقتدار در ديپلماسي کشور کمرنگ شده و رفتارهاي انفعالي جايگزين آن شده است، رها شود!
واقعيت آن است که آنچه در ويترين ديپلماسي به اصطلاح اعتدالی به نمايش درآمده، بيش از آنکه نمايانگر ديپلماسي اقتدار در تراز انقلاب و جايگاه ملت ايران باشد، نماد ديپلماسي انفعالي است که پس از گذشت نزدیک هفت سال دستاورد قابل ارائهای براي جامعه به همراه نداشته و سريال گاندو تنها بخشي از اين حقيقت را رونمايي کرده است.