پرسش بزرگ از حامیان دیروز رئیس‌جمهور

جامعه ایرانی، جامعه سیاسی جوانی است؛ هم از نظر سن و هم از نظر تجربه سیاست‌ورزی. این مسأله چندان عجیب هم نیست و باید گفت، هرچند عمر دمكراسی خواهی مردم ایران، پیشینه‌ای بیش از یكصد سال دارد، تجربه بازی دمكراتیك ایرانیان، عمری به كوتاهی سی و چند سال دارد؛ هم از این بابت است كه نه باید از پدید آمدن موج‌های سیاسی زودگذر شگفت‌زده بود و نه باید آن را نهی و نفی كرد. هنگامی كه بازی سیاسی آغاز شود، به تدریج موج‌ها هم آرام می‌گیرند و جزر و مد‌های سیاسی هم قاعده‌مند می‌شوند.

به گزارش نما به نقل از تابناک، تحولات اخیر سیاسی کشور هم از این موج‌ها و قاعده‌ها جدا نیست. محمود احمدی‌نژاد در روزهای پایان زمامداری‌اش، روزهای عجیبی را می‌گذراند؛ هم خودش و هم هوادارانش که این روز‌ها، حتی دست به برگزاری کمپین‌های گرامیداشت سالروز تولد او زده‌اند.

برخی از آنهایی که در کمتر از هشت سال پیش، از حامیان درجه یک رئیس‌جمهور بودند، در سال‌های پایانی به جمع منتقدان او پیوسته‌اند؛ از نویسنده آن کتاب معروف سال ۸۵ گرفته تا کسانی که برای گرفتن عکس یادگاری با رئیس جمهور در سال ۸۸ سر و دست می‌شکستند و اکنون دلیر شده و به جمع منتقدان او پیوسته‌اند.

رئیس جمهوری که نخست مدعی بود، فراجناحی و فراحزبی است و هواداران اصولگرای خود را می‌رنجاند که چرا او خود را مستقل و بی‌نیاز از آنان می‌داند، به جایی رسیده است که اکنون‌‌ همان هواداران رنجورند و می‌گویند احمدی‌نژاد از آنان نیست.

اما احمدی‌نژاد‌‌ همان کسی است که محمدرضا باهنر، زمانی مدعی کشف او بود؛ البته چند ماه پیش او به یکباره گفت، باید تحمل کرد تا دوره وی پایان یابد. جالب آنکه وی در سال ۸۹ درباره موانع دولت اصلاحات در راه شهردار شدن احمدی‌نژاد، سخنان خود خطاب به وزیر اطلاعات دولت اصلاحات را نقل کرده بود که : آقای یونسی به خودت و دوستات و رئیس‌جمهور بگو، اگر می‌خواهید غصه شهرداری احمدی نژاد را بخورید، نخورید. شهرداری دست گرمی است، احمدی نژاد رئیس‌جمهور ماست.

اکنون درباره احمدی‌نژاد چند نظریه وجود دارد؛ برخی از منتقدان بر این باورند که احمدی‌نژاد هیچ تغییر نکرده و‌‌ همان کسی است که سال ۸۴ بوده و هیچ تغییر در مواضعش پدید نیامده است و تنها هواداران وی بودند که در انتخابات ۸۴ و ۸۸ به دلیل از میدان به در کردن رقبای سیاسی خود، زیر لوای احمدی‌نژاد جمع شدند و پس از آرامش اوضاع و تضعیف رقبا، تازه به این نتیجه رسیدند که با رئیس‌جمهور مشکل دارند.

برخی دیگر اما بر این باور هستند که احمدی‌نژاد در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش، کارهایی انجام داد تا بتواند اعتماد اصولگرایان را به خود جلب کند. این گروه می‌گویند، احمدی‌نژاد که پیش از ۸۴ پشتوانه مردمی و اجتماعی نداشت، با استفاده از اعتماد اصولگرایان، سوار بر موج قدرت شده و اکنون با سیاست بر خلاف مواضع طرفداران خود کار می‌کند.

اکنون با توجه به اینکه هنوز هشت ماه از زمان ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد مانده است، نظر شما درباره رویکرد مردی که هشت سال رئیس‌جمهور ایران بوده چیست؟ آیا احمدی‌نژاد همانی است که سال ۸۴ بوده و این هوادارانش بودند که روزگاری نه از حب علی که از بغض معاویه، از او حمایت کرده‌اند؟

و پرسش مهمتر این که چرا‌‌ همان اصولگرایان، اینک همه از پذیرفتن مسئولیت خودداری می‌کنند؟ چرا در کشور ما هیچ کسی مسئولیت گفتار و رفتار خود را نمی‌پذیرد؟ آیا فرار آنان از مسئولیت، مسأله را حل خواهد کرد، یا آن که احمدی‌نژاد با سیاست از اعتماد اصولگرایان بهره گرفته و پس از به قدرت رسیدن به مواضع، خود را تغییر داده که موجب برآشفتن اصولگرایان شده است؟!

۱۳۹۱/۸/۱۵

اخبار مرتبط