تحریمی كه نشانه شكست است

تحریم آقای ظریف، وزیر خارجه ایران از سوی كاخ سفید و در ادامه فشار حداكثری علیه مردم ایران نشان داد كه كشكول ترامپ خالی شده است و او حتی به تحقق سناریوی حداقلی خود، یعنی مذاكره با جمهوری اسلامی ایران نیز امیدی ندارد.

به گزارش نما، تحریم آقای ظریف، وزیر خارجه ایران از سوی کاخ سفید و در ادامه فشار حداکثری علیه مردم ایران نشان داد که کشکول ترامپ خالی شده است و او حتی به تحقق سناریوی حداقلی خود، یعنی مذاکره با جمهوری اسلامی ایران نیز امیدی ندارد.

وزارت خزانه‌داری امریکا روز چهارشنبه ۹ مرداد ماه در بیانیه‌ای که در آن سردرگمی کاخ سفید در ادامه فشار حداکثری علیه مردم ایران کاملاً آشکار بود، با این ادعا که ایالات متحده ظریف را به عنوان فرد اصلی در مذاکرات هسته‌ای نمی‌داند و تمایل دارد با کسی در تماس باشد که نقش تعیین‌کننده‌ای در تصمیم‌گیری‌ها و سیاستگذاری‌های ایران داشته باشد، محمدجواد ظریف را در فهرست تحریم‌های امریکا قرار داد. این بیانیه اتهام وزیر خارجه ایران را آن می‌داند که ظریف کمک کرده است «دستور کار بی‌ملاحظه» رهبر انقلاب اسلامی اجرا شود.

این بیانیه صراحتاً تحریم ظریف را در ادامه فشار حداکثری امریکا علیه مردم ایران قلمداد کرده، اما مدعی می‌شود که امریکا همچنان آماده گفتگو با مردم ایران است. از سوی دیگر در صحنه ائتلاف‌سازی علیه مردم ایران در منطقه و در راستای فشار حداکثری علیه ایران، این روزها ترامپ در حال تجربه شکست دیگری است که فهرست متحدان او را به شدت کاهش داده است.

در آخرین نمونه از مخالفت کشورها با ترامپ، وقتی که یکی از متحدان اصلی اروپایی ترامپ یعنی آلمان از همراهی با وی در حضور ائتلافی که قرار است به بهانه امنیت کشتیرانی در خلیج‌فارس تشکیل شود، خودداری می‌کند سفیر امریکا در برلین به شکل تحقیرآمیزی با دولت آلمان برخورد کرده و می‌گوید آلمان وظیفه دارد در مأموریت تنگه هرمز شرکت کند. به گزارش دویچه‌وله ریچارد گرنل، سفیر امریکا در برلین به حضور و مشارکت آلمان در مأموریت تأمین امنیت کشتیرانی در خلیج‌فارس، با این ادعا که آلمان بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی اروپاست، تأکید کرده و می‌گوید آلمان باید در این ائتلاف شرکت کند.

فارغ از مخالفت بسیاری از قدرت‌های جهانی با تشکیل این ائتلاف و تحریم ظریف که فهرست آن‌ها نشان‌دهنده انزوای بیشتر و روزافزون ترامپ در فشار حداکثری بر مردم ایران است، پافشاری او بر ادامه این سیاست‌ها بسیاری از کشورها و حتی نخبگان امریکایی را نسبت به نقطه پایانی این سیاست‌ها که ناشی از منافع انتخاباتی و کسب آرای حداقلی برای پیروزی ترامپ در انتخابات آتی قلمداد شده است، نگران کرده است که در این میان می‌توان به واکنش چینی‌ها، روس‌ها، آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها اشاره کرد.

در این زمینه استفان والت، اندیشمند امریکایی در نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهور امریکا در هفته گذشته می‌نویسد که سیاست کنونی تو در قبال ایران واقعاً سردرگم است، وقتی توافق هسته‌ای با ایران را دور انداختی، اشتباه کردی، هنوز در فکرم که آیا واقعاً بندهای آن را فهمیده‌ای یا نه.

چون وقتی درخصوص آن صحبت می‌کنی، مشخص می‌شود که خیلی چیزها را اشتباه گرفته‌ای. او سپس با اذعان به اینکه توافق برجام بهتر می‌توانست امریکا را به هدفش در تغییر در ایران برساند، پیروی ترامپ از نتانیاهو و جان بولتون و دیگر تندروهای امریکا را نکوهش کرده و می‌گوید حالا ببین کجا قرار گرفته‌ای؟ ایالات متحده از توافق خارج شد و این اشتباه را با یک خطای دیگر یعنی تهدید دولت‌ها به پایبندی به آن و جلوگیری از استمرار تجارت و سرمایه‌گذاری در ایران همراه کرد.

بنابراین، وقتی تنش‌ها به اوج رسید، ایالات متحده خود را تنها یافت و هیچ قدرت بزرگی از او حمایت نکرد، استفان والت در ادامه مهم‌ترین تأثیر خروج ترامپ از برجام را تضعیف میانه‌روها در داخل ایران می‌داند و می‌افزاید: علاوه بر این ایالات متحده میانه‌روهای ایران را که امید داشتند، ایران را به کشوری غیرانقلابی تبدیل کنند تضعیف کرد (درحالی که این همان هدف بلند مدت اعلام شده از سوی وزیر خارجه مایک پمپئو بوده است) و نیروهای تندرویی که مدت‌هاست ایالات متحده را دشمن دائمی و غیرقابل اعتماد می‌دانند تقویت کرد.

او در پایان تأکید می‌کند که ترامپ در سیاست‌هایش به هیچ‌کدام از اهدافی که می‌خواست نرسیده و به نظر می‌رسد که رهبر ایران رویکردش را عوض کرده تا به شما نشان دهد، آن‌ها تحت تأثیر ارعاب، اجبار، نهیب و تسلیم قرار نمی‌گیرند و همه این‌ها احتمال کشاندن شما به یک جور جنگ را که همیشه می‌خواستی از آن اجتناب کنی بیشتر کرده است.

تأملی اندک در بیانیه وزارت خزانه‌داری امریکا در مورد چرایی تحریم ظریف بیانگر آن است که استراتژی نظام جمهوری اسلامی در ماه‌های اخیر یعنی همان «مقاومت فعال» به ثمر نشسته و سامانه فکری و تصمیم‌سازی و عملیاتی کاخ سفید را برهم زده است. راهبردی که تحقق وحدت و همبستگی ملی و همراهی ارکان نظام را در چارچوب مقابله همه‌جانبه با راهبرد دشمن به خدمت گرفته و عملاً ابتکار عمل را در اختیار ایران قرار داده است.

این تلاش ترامپ که می‌کوشد کشورهای دیگر را در ائتلاف برای تأمین امنیت کشتیرانی در خلیج فارس با خود همراه کند، اذعان به ناتوانی و ضعف امریکا در تحقق وعده‌ای است که برای آن در منطقه حضور یافته و تلاش داشت مشروعیت این حضور را بر کشورهای منطقه تحلیل کند و این در حالی است که به دلیل ناتوانی امریکا در تأمین امنیت تجهیزات خود در منطقه و خفتی را که به دلیل مورد اصابت قرار گرفتن پهپادش در خلیج فارس متحمل شد و از سوی دیگر ناتوانی ناوهای جنگی امریکا در مقابله با مأموریت قانونی پهپادهای ایرانی، عملاً ماهیت پوشالی قدرت به ظاهر افسانه‌ای نظامی امریکا را آشکار ساخته و سبب شده است که متحدان سابق منطقه‌ای امریکا به سمت ایران گرایش پیدا کنند و دیگر قدرت‌ها نیز یا از ایران حمایت کرده و احتیاطاً از ادامه همراهی با امریکا اجتناب کنند، چرا که اراده ایران را در ایستادگی و مقاومت، در روند تحولات تعیین‌کننده‌تر و مؤثرتر می‌بینند.

اما مهم‌ترین کابوس مشترک امریکا و کشورهای غربی همگانی شدن راهبرد مقاومت فعال در ایران و توافق همه طیف‌های مختلف در کشور است که این روزها آثارش آشکار شده است. وقتی در اوج تهدید نظامی امریکا علیه ایران، ظرفیت‌های منطقه‌ای به کمک ایران آمده و اعلام آمادگی حزب‌الله، حماس، حشدالشعبی و... در حمایت از ایران عملاً قدرت بازدارندگی مقاومت را به رخ دشمنان می‌کشد، حقانیت سرمایه‌گذاری نظام جمهوری اسلامی در حمایت از مقاومت برای همه آشکار و همگانی شدن آن بسیاری از معادلات معطوف به ایران را دگرگون می‌کند.

عباس حاجی‌نجاری

۱۳۹۸/۵/۱۲

اخبار مرتبط